فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفس مےڪشم ؛ #پنجشنبههـا
و ذخیره اش مےڪنـم
برایِ تمـام روزهـای هفتہ !
ڪه بـےیاد #شهدا نباشد نفسهایم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽نماهنگ محشر و فوق العاده
زیبای مردی از تبار آسمان
🎼خواب بودم خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبرکن سنگ لحد را گل گرفت
#شبهای_دلتنگی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌
از دست ندیها
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#کلیدهای_خوشبختی قسمت 4⃣4⃣ ⚜ اهمیت وفای به عهد ⚜ 💠 خدای تعالی می فرماید : 🔆 نسبت به عهد و پیمان
#کلیدهای_خوشبختی
قسمت 5⃣4⃣
⚜ کار را به پایان رساندن ⚜
💠 اگر کار درستی را شروع کردید و در وسط کار فهمیدید که این کار به آن اندازه ای که شما فکر میکردید فایده ندارد ، این کار را ترک " نکنید "
💠 برای اینکه "نفستان " را تربیت کنید و روحتان را متعهد قرار دهید این کار را با همان شوق و نشاط " اول " به پایان برسانید.
💠 کار را نیمه تمام گذاشتن برای روح 🔺 مضر 🔺 است و اثر خوبی ندارد.
پس اگر با فکر و اندیشه درست کاری را شروع کردید به خدا توکل کنید و آن را به خوبی تمام کنید.
◀️ ادامه دارد...
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
مسابقه ششم🍃✨ امروز پنجشنبه ۲۹\۸\۹۹ مسابقه ششم امر به معروف برگزار میشود📚✏️ منبع سوالات این مسابقه
سوال مسابقه👇✨
چهار شیوه موثر برای امر به معروف بیان کنید و توضیح دهید🍃
ارسال پاسخ به ای دی
@yamahboob
برای پاسخ به این سوال فقط تا ساعت بیست و چهار امشب فرصت دارید
🌺 هر روز یک شهید بزرگوار رو خدمتتون معرفی میکنیم تا انشاالله با ۳۱۳ شهید آشنا شوید🌺
#شهید_محمد_جهان_آرا
محمد علی جهان آرا، در سال ۱۳۳۳ در خانواده تهیدست، ولی با ایمان در خرمشهر دیده به جهان گشود.
محمد جهان آرا از بزرگ مردانی بود که نقش بسیار مهمی در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد. او پس از تشکیل سپاه خرمشهر، به مبارزه خویش با عوامل استکبار و منافقان سرعت بیشتری بخشید و با عوامل مزدوری که از خارج مرزها تحریک و تغذیه می شدند، مردانه جنگید.
جهان آرا با ابراز لیاقت خود در این راه، به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب گردید و در این سمت، بسیاری از توطئه هایی را که بر ضد نظام اسلامی طراحی می شد، خنثی کرد. فداکاری و از جان گذشتگی این سردار شهیدْ در جریان رزم خونین خرمشهر زبانزد همگان و نام او، تداعی کننده استقامت و پایداری در برابر تجاوز بعثیان بود.
نام «خونین شهر» برای همیشه در تاریخ پرافتخار این سرزمین با رشادتهای دلاورمردانی چون جهانآرا میدرخشد. خرمشهر مظهر مبارزه، فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی جوانانی است که چون شمع سوختند تا ارزش های انقلاب زنده بماند.
هشتم مهرماه سال ۱۳۶۰ در حالی که سرداران و سربازان فاتح ارتش اسلام پس از رزمی بی امان با بعثیان متجاوز، با سرافرازی از جبهه نبرد حق علیه باطل بر می گشتند، هواپیمایی که این عزیزان را به تهران می آورد، درحوالی کهریزک دچار سانحه غم انگیزی گشته و سقوط کرد. و این شهید بزرگوار به شهادت رسید.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺
#یادآوری:
تلاوت سوره واقعه در شب جمعه سفارش شده است.
امام صادق (ع) فرمودند:
هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگدستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین (ع) باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند.
آثار و بركات سوره مبارکه واقعه:
۱) رفع فقر و تنگدستی💚
۲) ایجاد بركت🌺
۳) محبوبیت💕
۴) آسانی مرگ و بخشش اموات🍃
هنگام تلاوت من رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
🌹🌹 التماس دعای شهادت 🌹🌹
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
هدایت شده از روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
سوال مسابقه👇✨
چهار شیوه موثر برای امر به معروف بیان کنید و توضیح دهید🍃
ارسال پاسخ به ای دی
@yamahboob
برای پاسخ به این سوال فقط تا ساعت بیست و چهار امشب فرصت دارید
#ولادتحضرتعبدالعظیمحسنی
⚘فروغ عترت و قرآن توان دید
حریم یک تن از آل پیمبر
مزار حضرت عبد العظیم است
که زوّارش”کَمَن زارَ اَلْحُسَین”است⚘
💝💝💝
حضرت عبدالعظیم حسنی فرزند عبداللّه بن علی که نسبش با ۴ واسطه به امام حسن(ع) می رسد، ۴ ربیع الثانی ۱۷۳ه ق در مدینه به دنیا آمد.
نسب حضرت عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه، به امام حسن مجتبی (ع) و خاندان وحی میرسد، احمد بن علی نجاشی (که یکی از بزرگان علم رجال است) درباره نسب ایشان مینویسد: هنگامیکه جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، اینگونه ذکرشده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. ولی در کتابهای دیگر، میان «زید» -یعنی جدّ سوّم ایشان– و امام حسن (ع)، شخص دیگری واسطه نیست.
حضرت عبدالعظیم حسنی از اصحاب خاص ائمه (ع) بودند و امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) را درک کردهاند. بطوریکه احادیث بسیاری از طریق ایشان نقلشده است. او یکی از راویان ثقه و مورد اعتماد در احادیث شیعه محسوب میشود.
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#خودسازی 📝✅❌ موضوع : نماز 📿 قسمت : ۱۲ استاد : شجاعی 🎤 {♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️: "خودسازی"دغدغہاص
AUD-20201102-WA0028.mp3
3.67M
#خودسازی 📝✅❌
موضوع : نماز 📿
قسمت : ۱۳
استاد : شجاعی 🎤
{♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️:
"خودسازی"دغدغہاصلےشماباشد.}
4_5816736610552645299.mp3
28.8M
🍃🌷
﷽
#دعای_کمیل
🎤 مهدی رسولی
📥 حجم تقریبی : ۲۷ مگابایت
⏰ زمان تقریبی : ۲۹ دقیقه
یا من اسمه دوا و ذکره شفاه🍃
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب🌺
یا زهرا سلام الله علیها💖
..🌹یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف میکرد:
سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.
تعدادی از زائران به من گفتند:
تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد،
آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند،
گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و
مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن
گوی سبقت را از غربیها.. ربوده اند...
همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی
به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند.
وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه میخورد.
وقتی به ما رسیدند گفتند:
کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟
من که توقع این سوال را نداشتم گفتم:
بله، چطور مگه؟
آنها با خوشحالی گفتند:
اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم.
من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند،
به آنها خوش آمد گفتم.
بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند
من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از
پرواز شروع کردم اصطلاحا به
امر به معروف و نهی از منکر،
(یعنی به درب میگفتم که دیوار بشنود)
میگفتم این مکانهای مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند
و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند،
اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود
با حالت ناراحتی و بیاعتنایی به من فهماند
که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست.
به نجف اشرف رسیدیم
من هم در زمانهای گوناگون میگفتم
که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی میکرد.
تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم
و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛
پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:
حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است
که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما،
او فقط در درس و شغلش موفق شده
و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمیداند!
ما تصمیم گرفتیم
او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم
بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما
طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی
برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند،
چون آرزوی هر پدر و مادری
عاقبت بخیری فرزندش میباشد.
دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده
تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات
نمیداند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت میکنید، او به اتاق می آید دائم میگوید:
منظور حاج آقا فقط من هستم!
چون فقط در این کاروان منم که
سر و وضعم اینگونه است.
ما از شما میخواهیم که رعایت حال ما و
دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید.
گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را
برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت
علیهم السلام شکسته نشـود.
گفتگوی ما تمام شد،
و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم.
صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده
و دیدم خانمی
با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل
منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد.
وقتی دید من با تعجب او را نگاه میکنم گفت:
ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بیحجاب
چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم
اجازه دهید عبایتان را بشویم.
من که شوکه شده بودم گفتم:
اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت
امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید
هم پزشک؛ در شأن شما نیست که
عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم.
درحالیکه گریه میکرد از من خواهش کرد
که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه
کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود.
به او گفتم تا نگویی چه شده من نمیگذارم..
باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم
من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا
ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم.
حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند:
دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمیتواند به این مکان بیاید. حرفهایی که مدیر کاروان میزد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری میشد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی.
و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی،
طفل مریضی دارم میخواهم درمانش کنی.
او در حالیکه گریه میکرد می گفت:
حضرت طبیب همه عالم هستند...
ولی به من فرمودند دنبال من بیا...
بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و
وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه میدرخشید
و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود.
حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن.
(خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه میکرد، سؤال کرد:
حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟)
من که بغض گلویم
را گرفته بود گفتم:
بله، ولی این سؤالها را نپرس...
ایـنها روضههای سوزناکی است
که جگر انسان را کباب میکند.
اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره
پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭
گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید
و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید
و سیراب کنید.
خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق
گریه میکرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست
آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان،
با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ میدهند؟!
حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که
حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!!
و بلند بلند گریه می کرد...
به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران میگفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست...
بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد.
بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم،
روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکسها و نوشتههایی
بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود.
آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند.
با خوشرویی ار من پذیرایی کرد و گفت:
باور نمیکنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم،
امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم
اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول
درد و مرض اطفال را تشخیص میدهم
و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمیفرستم
و با اولین نسخه مریضها خوب میشوند،
فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام
📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕
علیرضا ثبتی گجوان
🌺🌸🌺🌸
#نکات_قرانی
🔕 رها کردن قرآن تنها گناه امت که پیامبر ، در روز قیامت از آن به خدا شکایت می برد :
🛑 وقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
📘فرقان آية: ٣٠]
💟 و پیامبر شکایت کرد و گفت که پروردگارا ، قوم من ، قرآن را رها کرده و مهجور ساختند.
✋ امت اسلامی مرتکب انواع گناهان میشود اما از بین گناهان ، تنها گناهی که در روز قیامت پیامبر از آن به خدا شکایت می برد دوری از قرآن است،
🔚 زیرا امتی که قرآن را بفهمد ، قرآن ، سایر زندگی اش را نیز اصلاح میکند ...
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
روزها را به امید آن که نگاهت فردا بر پهناےآسمان درخشیدن گیرد
به شبهایم گره میزنم و دست بر دعا
انتظار فردایےرا میکشم که از حریم امن خویش درآیے
و دلدادگان دیرینهات را با آب زلال مهربانےات سیراب کنے.
هر شب که ماه بر آسمان مےافتد،
غمی دلگیرتر از همیشه تمام وجود عاشقانت را میگیرد
و امید دیدنت بازحماسه شاعرانه مےآفریند
و شعر هجران به شعر انتظار تبدیل مےشود
و شاعر چشمهایت در لابلاے ابیات
ترکخوردهاش به دنبال خودت میگردد
در افق آرزوهایم
تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را می بینم...
#صبحتبخیرمولایمن
منم و
جمعه های بی سامان
منو و
این ندبه های بی پایان
در این کویر پر زسراب
کجاست آن باران . . . ؟
یا ایها العزیز ...
ندارها مهدی جان
#آدینهتونمهدوی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘