eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابي مي كنند. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#اتحاد_رمز_ظهور 3⃣6⃣ قسمت شصت و سوم 💠در فشارهای روزگار با مردم همدردی کنید💠 ✅ عیادت مریض و تأثیر
4⃣6⃣ قسمت شصت و چهار ام 💠دست دادن و معانقه نمودن💠 دوستان اسلام به قدری دربارهٔ این عمل پر ارزش یعنی معانقه و مصافحه سخن گفته و مردم را با نوید ثواب به وسیله ی دست دادن و یکدیگر را در آغوش گرفتن به اتحاد وادار کرده است که وقتی آن سخنان و اخبار را جمع بزنیم، از پنجاه روایت افزون می شود. شاید دقت کرده باشید که وقتی انسان به دوستان خود می رسد، اگر مقید باشد با آنها مصافحه کند یا آنان را در آغوش خود بفشارد، محبوبیت فوق العاده ای پیدا می کند. ولی بعکس اگر دو دوست وقتی بهم میرسند، فقط به یک سلام و تعارف مختصری اکتفا نمایند و از هم جدا شوند، آنان تأثیر زیادی در پیشرفت دوستی و علاقه نکرده اند. حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) برای آرام کردن هارون الرشید به او می گوید: بیا با یکدیگر مصافحه کنیم تا کینه از میان برداشته شودو محبتی در بین ما ایجاد نماید. پیغمبر اسلام (صل الله علیه و آله) فرمود: ای مسلمانان، با یکدیگر مصافحه کنید که مصافحه کینه و حسد را از بین می برد. انسان را از گناه پاک می کند. پروردگار از کسی که زودتر به این عمل اقدام کند راضی و خشنود است، دست خدا با دست آن دو‌ دوستی است که با یکدیگر مصافحه می کنند. ایشان آنقدر دستش را در دست مسلمانیکه با او مصافحه می کرد، می گذاشت تا آنکه آن مسلمان برکشیدن دست خود از دست پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله) سبقت می گرفت. مسلمانان هرچه بهتر و گرمتر این عمل را انجام می دادند بیشتر مورد عنایت پیشوایان اسلام قرار می گرفتند. پس اگر می خواهید همه شما را دوست بدارند همیشه این دستور را بکار بندید و مردم را به این وسیله با خود مهربان سازید. ◀️ ادامه دارد...... 📚 برگرفته از کتاب اتحاد و دوستی
⚘سلام علیکم؛وقتتون بخیر⚘ 🏴 در آستانه ایام فاطمیه ، ختم صلواتی به نیت سلامتی و تعجیل در فرج یوسف زهرا(س) و شفای بیماران و حاجت روایی اعضای بزرگوار؛ در کانال تربیتی خادم برگزار می گردد⚘ 🏴 دوستان بزرگوار می توانید از هم اکنون تا غروب جمعه ۵ دی ؛تعداد صلوات ها را به آی دی زیر(مسئول شمارش ختم کانال تربیتی خادم) ارسال فرمایید👇👇 @syed_ebraheam 🌹سپاس از همراهی شما بزرگواران🌹 💎سعادتمند و حاجت روا باشید.💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#کلیدهای_خوشبختی قسمت 9⃣5⃣ ⚜ میلیون ها سال لذت برای یک لحظه وقوف ⚜ 💠 ما نمیدانیم که زیارت اهل بیت
قسمت 0⃣6⃣ ⚜ خدا هست ⚜ 💠 کمترین حد آرامش و اطمینان و توکل به خدا باید مثل بچه چهار پنج ساله ای باشد که وقتی از او می‌پرسند برای شام چه می‌کنی می گوید ""بابام هست،مادرم هست "" 💠 تو هم باید در همه امور و مشکلات آرامش داشته باشی و بگویی : ✨ خدا هست ✨ ◀️ ادامه دارد...
🌷 بر مـ‌زار لالـ‌ہ ها تنـ‌ها مانـ‌ده ام قافلـ‌ہ رفتہ ستـــ ومـ‌‌ݩ 🌷باز آئینه، آب، سینی‌ و چای و نبات 🌷باز پنجشنبہ‌‌‌ و با ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
میان این هَیاهو، بِه یادِ تو آرامَم حسین ⚘ الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5823345530134071347.mp3
4.39M
🔻هرروز ندای یاری امام زمان عج بلند است... ، لازمه لبیک گفتن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیقراری یعنی...؟.mp3
9.33M
💌 ـ چرا من در این بازه‌ی زمانی به دنیا آمدم؟ ـ چرا من نیز جزو مردم آخرالزمان، محسوب می‌شوم؟ ـ دقیقاً نقش من در این بازه‌ی آخرالزمانی چیست؟ ـ جای من در پازل ظهور کجاست؟ 🎤
🔵 دلیل تاکید بر نماز اول وقت چیست؟ آیا بهتر نیست هرگاه وقت داشتیم نماز بخوانیم؟ 🌷 1. بیشترین تاثیر نماز در اول وقت هر کاری زمانی ویژه دارد که در صورت تحقق یافتن در آن زمان، تأثیر بیشتری خواهد داشت. برای مثال، اگر ورزش یا خوردن غذا و مصرف دارو در زمان خاص خودش باشد، بسیار آرامش بخش و مفيد خواهد بود؛ لذا رسول خدا (صلی الله عليه و آله ) فرموده اند: «کارها در گرو زمان و فرصت خاص خویشند.» 1 لذا نماز در اول وقت، نشاط آور، انرژی بخش و دارای تأثیرات ویژه است. مثلاً در مورد نماز ظهر 🌹 امام صادق (ع) می فرمایند: «به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می‏شود و بادهاي ( رحمت ) وزيده مي شود و خداوند به مخلوقاتش نظر مي كند»2 كه در مورد بقيه نمازها نيز به همين صورت است3. 🌷 2. بالاترین ثواب و فضیلت در اول وقت امام صادق عليه السلام فرمودند: «فضيلت اول وقت بر آخر آن همانند فضيلتى است كه آخرت بر دنيا دارد.» 4 🌷 3. نشانه شیعه نماز در اول وقت امام صادق - عليه السلام – فرمودند: «شيعيان ما را در اوقات نماز آزمايش كنيد كه چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرر محافظت مي كنند.» 5 🌷 4. احترام به دستور خداوند احترام و ادب اقتضا می کند، دستور خداوند را در اولین فرصت که همان اول وقت است انجام دهیم و سهل انگاری توهین به خداوند محسوب می شود. در قرآن آمده است: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ : پس واى بر نمازگزارانى كه، در نماز خود سهل‏انگارى مى‏كنند»6 🌷 يونس بن عمار مي گويد: از حضرت صادق (عليه السلام ) از معناي اين آيه سوال كردم كه آيا مراد وسوسه شيطان است كه انسان را گرفتار سهو مي كند؟ حضرت فرمودند: «خير، هر انساني گرفتار سهو در نماز مي شود و ليكن مراد اين است كه نماز مي خواند، ولي آن را در اول وقتش نمي خواند»7 📚 منابع: 1 - (بحار الأنوار، ج‏74، ص 166) 2 - (وسائل‏الشيعة، ج 7، ص 66) 3 - صدوده پرسش نماز؛ مجتبی کلباسی، انتشارات ستاد اقامه نماز، ص 89 4 - (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 36) 5 - (بحار الأنوار، ج‏65، ص 149) 6 - (ماعون : 4 و 5) 7 - (وسائل‏الشيعة، ج 4، ص 114)
۶۵ ➲ ۶۵ ➮ ۲۸ ➸ 🌷بسم رب الحسین علیه السلام اومد پیش آیت الله بهجت رجمه الله علیه بعد عرضه داشت آقاجان میخوام برم کربلا👌 چیه؟؟ کربلا نرفتی تا حالا؟؟ یا دوست داری دوباره کربلا بری؟؟ 😍😍 بذار یه چیز بگم یادش بخیر اربعین پای پیاده🚶🚶 کربلا بری؛ موکب به موکب؛ ستون به ستون هی پشت سر هم بذاری ؛ و قدم به قدم به اربابت نزدیک تر بشی آخ عجب صفایی داره👌 یه روایت دیدم تو کتاب اشک شهید نوشته ی آقای میرباقری اونجا فرموده بودند که کسی که ثروتمند هستش سالی دوبار بره کربلا✔️ و کسی که فقیر هستش سالی یه بار بره کربلا✔️ بله عرض کردم که اومد پیش آقای بهجت و ایشون فرمودند اگه رفتی کربلا وقتی حرم امام حسین علیه السلام رو دیدی ده تا روضه ی علی اصغر علیه السلام برام بخون رفقا مشکل دارید؛ گرفتار هستید بشینید روضه ی علی اصغر بخونید و متوسل بشید بهش، درسته که دستای کوچکی داره ولی با این دستای کوچک گره های بزرگی رو باز میکنه، باب الحوائج هستش✔️✔️ لذا رفقا جریان عاشورا به ما میفهمونه که یاری ولی خدا، سن و جنس تعیین نمیکنه اگه شیرخواره هم باشی اگه زن هم باشی اگه نوجوونم باشی اگه پیرمرد هم باشی، میتونی مولاتو یاری کنی👌👌
🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺 : تلاوت سوره واقعه در شب جمعه سفارش شده است. امام صادق (ع) فرمودند: هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگدستی نبیند و آسیبی از آسیب‌های دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین (ع) باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند. آثار و بركات سوره مبارکه واقعه: ۱) رفع فقر و تنگدستی💚 ۲) ایجاد بركت🌺 ۳) محبوبیت💕  ۴) آسانی مرگ و بخشش اموات🍃 هنگام تلاوت من رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید. 🌹🌹 التماس دعای شهادت 🌹🌹
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که مقام معظم رهبری مداومت برخواندن آن را در دفع بلای کرونا تاکید نمودند. ☘️به نیت تعجیل در فرج امام عصر علیه السلام، سلامتی رهبرمون ، دفع بلا از همه ی ملت و خانواده هامون، عاقبت بخیری همه و رفع مشکل از جمیع محبین و شیعیان حضرت مهدی در سرتاسر جهان.☘
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هفتاد_و_دوم 🌸🌸🌸❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌸🌸🌸 چشمام رو باز ميكنم.
_ازجهنم_تابهشت 🌸🌸به روايت حانيه ……… چشمام رو باز میکنم ، جلوی در خونه بودیم و امیرحسین داشت زنگ میزد . کلافه دستی تو موهاش میکشه و به سمت ماشین برمیگرده با دیدن چشم های باز من لبخند زورکی میزنه و میگه نیستن ، کسی در رو باز نمیکنه. بی هیچ حرفی دستم رو تو کیفم میبرم تا کلید رو پیدا کنم. با لمس جسم فلزی سرد به یاد تصمیمی که گرفتم میوفتم ، تمام وجودم یخ میزنه و دوباره تمام بدنم به شروع به لرزیدن میکنه. در یک تصمیم آنی و با لحنی که سعی در کنترل لرزشش داشتم رو به امیرحسین میگم_ میشه..... میشه.... باهم حرف بزنیم ؟ امیرحسین _ الان حالتون خوب نیست ، بریم خونه ما یکم استراحت کنید بعد که بهتر شدید حرف میزنیم ، اتفاقا منم کارتون دارم. با جدیت میگم_ همین الان. امیرحسین تعجب میکنه و باشه ای رو آروم زمزمه میکنه. ماشین رو دور میزنه و از سمت راننده سوار میشه. _ برید یه پارک نزدیک لطفا. امیرحسین _ چشم. حرکت میکنه. مسیر در سکوت کامل توام با استرس و نگرانی میگذره. به اولین پارکی که میرسیم ، پارک میکنه، پیاده میشه و در رو برای من هم باز میکنه. امیرحسین _ میتونید بیاید. هنوزهم راه رفتن برام سخت بود ، پاهام بی حس بودن اما نمیتونستم بیش از این وابسته بشم ، به تکون دادن سر اکتفا میکنم ، دستم رو به در میگیرم و سعی میکنم که بدون تلو تلو خوردن رو پاهام بایستم. به سمت اولین نیمکت حرکت میکنم و امیرحسین هم دنبالم میاد ، نگرانی کاملا تو چهرش معلوم بود ، دیگه خبری از لبخندی که هروقت باهم بودیم زینت همیشگی چهرش بود خبری نبود. کنارم روی نیمکت میشینه، فاصلمون کمتر از دفعه های گذشته بود . بی مقدمه با صدایی که میلرزید میگم_ ما به درد هم نمیخوریم. دنیا رو سرم آوار میشه ، صدا ها گنگ میشن و همه جا تار. اما تمام سعی خودم رو میکنم که ظاهرم ، بی قراری درونم رو فریاد نزنه. به سمت امیرحسین برمیگردم ، متعجب به زمین خیره شده ، یه دفعه با صورتی که از خشم سرخ شده بود و صدایی که سعی تو کنترلش داشت میگه_ میشه از این شوخیا نکنید ، در این حد جنبم بالا نیست. _ من ، من ، شوخی نمیکنم. امیرحسین _ میشه واضح حرف بزنید ؟ یاد عصبانیتش تو دربند میوفتم ، بغضم بی اجازه میشکنه و اشکام دوباره جاری میشن ، سریع اشکام رو کنار میزنم و.بریده بریده میگم _ یعنی.....ه..م...ه چی تم...و...مه ..... رو به روم روی زمین زانو میزنه ، سرم رو میندازم پایین. دستش رو زیر چونم میزاره و سرم رو بالا میاره. بهش نگاه نمیکنم ، میدونم طاقت نمیارم. با صدای تحلیل رفته ای میگه _ منو نگاه کن. حانیه. چشمام رو روهم فشار میدم دوباره میگه _ منو....ننگاه کن. چشمام رو باز میکنم ، لب هام رو روهم فشار میدم تا بغضم دوباره نشکنه. چشماش پر اشک میشه و بریده بریده میگه _ چی شده خانومم ؟ چرا این چندوقته اینجوری شدی؟ چی شده حانیه؟ چیرو داری از من پنهان میکنی ؟ سرش رو روی زانوم میزاره و شونه هاش میلرزه. مرد من داره گریه میکنه؟ من باعث گریش شدم؟ هرکس از اونجا رد میشد با تعجب بهمون نگاه میکرد اما برای من مهم نبود ، برای من مهم مردی بود که همه زندگیم بود و الان داشتم از دست میدادمش ، فقط همین. _ امیرحسین. میشه....میشه.... منو ببری خونه؟ بدون هیچ حرفی از جاش بلند میشه ، حتی نگاهم نمیکنه ، به سمت ماشین حرکت میکنه و منم دنبالش راه میوفتیم. مسیر پنج دقیقه ای در سکوت سپری میشه. میرسیم ، دستگیره رو میکشم و در ماشین رو باز میکنم. امیرحسین _ امروز هیچ اتفاقی نیفتاده. _ فقط همه چی تموم شد. امیرحسین _ بعدا حرف میزنم . در ماشین رو آروم میبندم ، کلید رو از تو کیفم در میارم ، در رو باز میکنم وارد میشم ، در رو میبندم و همون جا پشت در روی زمین میشینم و این بغض لعنتی رو میشکونم. زندگی بدون امیرحسین برای من معنی نداشت. اما راه دیگه ای نداشتم ، داشتم چوب اعتماد بی جام رو میخوردم. با صدای زنگ آیفون سریع بلند میشم ، اشکام رو پاک میکنم و در رو باز میکنم ، با دیدن فاطمه خودم رو تو بغلش میندازم و دوباره هق هق گریم بلند میشه. فاطمه_ حاانیه....چی شده ؟ _…………… فاطمه_ دختر دارم دق میکنم خب بگو چی شده؟؟؟؟ _ هیچی....دلم....گرفته. فاطمه_ وای حانیه. مردم . از بغلش میام کنار ، اشکام رو پاک میکنم ، لبخند بی جونی میزنم و میگم_ منم الان اومدم بیا بریم تو. فاطمه_ نه ممنون.باید برم ، کلاس دارم. اومدم کتابت رو بدم. _ عجله نداشتم که. قابلیم نداشت فاطمه_ فدات شم عزیزم. عصر میای بریم امامزاده صالح؟ _ وای اره. اخ جون. فاطمه_ آقاتون نمیان؟ دوباره بغض میکنم ، لبم رو گاز میگیرم و میگم_ برو بچه پرو . لبخند گشادی میزنه ، خداحافظی میکنه و میره. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 من و يك لحظه جدايي؟ نتوانم! بي تو من زنده نمانم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بامــــاهمـــراه باشــ
❣❣❣❣❣❣🌸🌸🌸❣❣❣❣❣❣ با سردرد بدي از خواب بيدار ميشم ، هوا تاريك شده بود ، گوشيم رو از روي عسلي كنار تخت برميدارم و روشن ميكنم. دو تا پيام. آرمان _ سلام جيگر. چي شد؟ چه كردي؟ وارد عمل بشم يا حل شد؟ اميرحسين_ سلام. خوبي؟ بابت امروز عذر ميخوام زياده روي كردم. بهتر شدي؟ هروقت خواستي بگو باهم حرف بزنيم. ديگه حوصله گريه نداشتم ، لب هام رو روي هم فشار ميدم تا بغضم سر باز نكنه. بدون مكث براي اميرحسين تايپ ميكنم _ خواهش ميكنم ، ببينيد آقاي حسيني من و شما به درد هم نميخوريم ، من هيچ علاقه اي به شما ندارم . همين. همه چي تمومه. اميدوارم خوشبخت بشيد. هق هق گريه فضاي اتاق رو پر ميكنه ، سريع وارد صفحه پيام آرمان ميشم ، تمام نفرتم رو سرش خالي كنم. _ اره عوضي اره تموم شد. پست فطرت. تموم شد ، زندگيمو ازم گرفتي ، تموم شد. برو گمشو. برو بمير . گوشي رو پرت ميكنم و صداي شكستن چيزي در سكوت اتاق طنين انداز ميشود و بعد صداي هق هق گريه من. مني كه مجبور به گذشتن بودم ، مجبور به گذشتن از كسي كه شده بود همه زندگيم. ولي كش دادن به اين موضوع فقط و فقط باعث اذيت شدن هردومون ميشد. به اتاق اميرعلي ميرم ، در ميزنم و وارد ميشم. طبق معمول مشغول كتاب خوندن بود. اميرعلي_ سلام. _ عليك. امير . يه خواهش داشتم ازت. اميرعلي_ بفرما خانوم بي اعصاب. _ من.....من....من بع اين نتيجه رسيدم كه من و آقاي حسيني به درد هم نميخوريم. ميخوام.....ميخوام تو اين رو به مامان و بابا بگي. اميرعلي چند ثانيه به من نگاه ميكنه و بعد يه دفعه با صداي بلندي ميخنده. _ عه. چته؟ سريع جدي ميشه و ميگه _شوخي جالبي نبود. _ امير. من كاملا جديم. اميرعلي_ هيچ معلوم هست چي ميگي؟ _ اره اره معلومه. نميخوام به زور ازدواج كنم. اميرعلي_ زور؟ كي زورت كرده بود؟ اصلا اصلا يه دفعه چي شد؟ شما كه خوب بوديد باهم. _ ميشه بيخيال شي؟ من به خود آقاي حسيني گفتم، تصميم قطعي رو هم گرفتم. بدون اينكه منتظر هيچ حرف یا عکس العملی بایستم از اتاق خارج میشم ، دیگه حتی اشکی هم برام نمونده که بخواد بیاد. . . . امیرعلی به مامان و بابا میگه ، اوضاع خونه بهم میریزه، رابطه همه با من سرد میشه ، آرمان مدام سوهان روحم میشه و یک هفته از جدایی امیرحسین میگذره ، من ذره ذره ذوب میشم بدون اینکه از اطرافیانم کسی باخبر بشه. . . . . بند های کتونیم رو میبندم و خودم رو با دو به در حیاط میرسونم ، با دیدن بی ام وه آرمان حال خرابم خراب تر ميشه ، بي توجه به سمت خيابون حركت ميكنم. دنبالم راه ميوفته و مدام بوق ميزنه. اعصابم خورد ميشه ، با عصبانيت برميگردم به طرفش و باصداي بلندي داد ميزنم ، ها؟ ها؟ چيه ؟ زندگيمو خراب كردي بس نبود ؟ آرمان_ عه. چته ؟ رم كردي؟ _ خفه شو. گمشووو آرمان_ اومدم بگم دارم ميرم تركيه ، يه كار كوچيك دو سه روزه دارم ، برميگردم. وقتي برگشتم ميام خاستگاري. باي. سوار ماشين ميشه و ميره. صداي جيغ لاستيك هاي ماشين سوهان روحم ميشه و من فقط سرجام مي ايستم و به جايي كه آرمان بود خيره ميشم. من اگه بميرم هم حاضر نيستم با آرمان ازدواج كنم. بيخيال كلاس به خونه برميگردم ، به اتاق پناه ميبرم. ياد صوت زيارت عاشورا خوندن اميرحسين تو شلمچه ميوفتم ، ميگفت منبع آرامشش زيارت عاشورا هست ، تاحالا امتحانش نكرده بودم ولي اگه ميتونست اميرحسينم رو آروم كنه مطمئنا ميتونست آرامش من رو هم تضمين كنه. مفاتيح رو از تو كتابخونه بر ميدارم. از فهرست ، زيارت عاشورا رو پيذا ميكنم. زيارت عاشورا ميخوانم به رسم عاشقي_ السلام و عليك يا ابا عبدالله...... . . . سر از سجده برميدارم ، اشك هام مهر رو خيس كردن ، واقعا كه زيارت عاشوراء اربابم آرامش محض بود. با صداي پيام به سمت گوشيم ميرم ، رمزش رو باز ميكنم. يك پيام خوانده نشده از پرنيان _ سلام حانيه جون. ببخشيد مزاحمت شدم. چرا چرا اينكارو كردي؟ به خدا داداشم داره داغون ميشه، تو اين يه هفته نه خواب و خراك داره نه باكسي حرف ميزنه. فقط مطمئن دليلت چيزي به جز نبود علاقه هست ، فقط ميخواد دليلت رو بدونه. ظاهرا اين آرامش ادامه دار نبود، اميرحسين من به خاطر من ، حالش بد بود. نميتونستم بشينم و كاري نكنم ، نميتونستم بي تفاوت باشم. سريع حاضر ميشم ، ساعت 3 بعدازظهر بود. پاورچين پاورچين از اتاق بيرون ميام. ظاهرا همه خواب بودن . سوييچ ماشين بابا رو برميدارم و بيرون ميرم ، پيش به سوي منزل عشق. توراه هرچي شماره اميرحسين رو ميگيرم، صداي خانومي كه خاموشي دستگاه رو اعلام ميكنه ، رو مغزم رژه ميره. بلاخره ميرسم........ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ افسوس دست روزگار خیلی زود آهنگ جدائی را می خواند. ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه که بودیم کتاب دینی یک جمله داشت. که چرا شیعیان دست از امید نمی‌کشند و یا لباس جنگشان را در نمی‌آورند. دلیلش دو عبارت بود. اعتقاد به پایانی سبز و باور به خونی سرخ سرخ و سبز باورهای دیرینه ماست. پرچم هزاره‌های دور و نزدیک ماست. ما که میدانیم اگر این باغ به گل نشیند. نشانش چشمی سرخ است و دستی از برکت، سبز. ما که می‌دانیم اگر روزی پرچمی بلند شد. باور سرخش به سبزی فردایش میرساند. ما که می‌دانیم اگر آقایمان زودتر برگردد. شاید به آن "بلای عظیم مادرانه" با مرهم رسیدیم. اگر آقایمان برگردد. شاید مادر یک خواب راحت داشته باشد و پس از آن سحری برسد... آرامش مادر
🔻همه انسان ها در شبانه روز در حال امتحان هستند ،امتحان الهی، نتیجه امتحان در آخر مهم است🔺 💠سوره مبارکه الزلزلة آیه ٧ فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يَرَهُ﴿٧﴾ پس هر کس هموزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند!💠 🌹تقوا این است که ما مراقب حرفمان، مراقب کارمان، مراقب جهت‌گیری‌مان، مراقب رفتارمان باشیم. کوچکترین اعمال ما ثبت می‌شود؛ «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره».(سوره الزلزله آیه های ٧ و ٨) ⚠️اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت می‌شود؛ بعد ما را به سؤال و جواب میکشند. دادگاه عدلی وجود دارد که در آن دادگاه عدل باید انسان جواب بدهد.⚠️ در جواب می‌مانیم. تقوا یعنی همین را رعایت کنیم، همین را مواظبت کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم پویش سراسری دلنوشته ای به حاج قاسم دلنوشته های خود را در قالب تایپ به آیدی زیربفرستید @syed_ebraheam برای شرکت در این پویش عضو کانال زیر بشید. https://eitaa.com/joinchat/901382199C1d3375cc92 مهلت ارسال آثار تا 4 دی ساعت 24 امشب به بهترین آثار برگزیده جوایزی اهدا خواهد شد. نفر اول:50 هزار تومان نفر دوم:25هزار تومان نفر سوم:25هزار تومان
سئوالات مسابقه این هفته قران😍🤩 1-در چه موقعیتی خداوند اجازه عدم اطاعت از والدین را داده است ؟ 2-حدیثی از امام رضا (علیه السلام) درباره شکرگزاری از والدین ؟ تا فردا ساعت 19 فرصت دارین تا پاسخ هاتون رو به ایدی زیر بفرستین 😊 @GOMNAM543
سلام برای دسترسی سریع به مطالب قرانی کانال تربیتی خادم با لینک زیر وارد شوید و جواب سوال رو بدید https://eitaa.com/joinchat/2290810967C863388cd72 هر هفته پنجشنبه مسابقات قرانی جایزه برنده به قید قرعه به مبلغ ۲۵۰۰۰ تومان موفق باشید