#این_جمعه_هم_گذشت به من رحم که بی قرارم بیا کجا بغضمو جا بزارم بیا😭 نمیدونم این چندمین جمعه بود حساب زمان رو ندارم بیا💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌼به نام خداوند بخشنده مهربان🌼 صبح را آغاز می‌کنیم با نام خدایی که همین نزدیکی‌هاست خدایی که در تار و پود ماست خدایی که عشق را به ما هديه داد و عاشقی را در سفره دل ما جای داد روزتون متبرک به نگاه خـ♡ـدا

كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ «35انبیاء» هر نفسى چشنده مرگ است و ما شما را با مبتلا كردن به بدى‌هاو خوبى‌ها آزمايش مى‌كنيم و بسوى ما باز گردانده مى‌شويد.

سيماى مرگ در قرآن و روايات‌: 1- آمادگى براى مرگ، نشانه‌ى اولياى خداست. «إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» 2- جايگاه مرگ در زندگى انسان‌ها همچون گردنبند بر روى سينه‌ى دختران است. «خطّ الموت على وُلد آدم مَخطّ القلاده على جيد الفتاة» 3- مرگ، پايان راه نيست، بلكه به منزله‌ى تغيير در حيات و شيوه‌ى زندگى است، مانند لباسى كه تعويض مى‌شود. 4- هر كس از انسان‌ها به نحوى از اين جهان رخت برمى‌بندند، بعضى با سخت‌ترين حالات و عدّه‌اى مثل بو كردن گل. 5- ترس انسان از مرگ مانند ترس راننده‌اى است كه يا سوخت ندارد «آه من قلة الزاد و طول الطريق»، يا بار قاچاق و كالاى ممنوعه حمل مى‌كند (گناهكار است) و يا آماده‌ى رانندگى نيست، وگرنه ترس چرا؟

✨⚜السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان⚜✨ ای که روشن شود از نور شما هر صبـح، جهان ... روشنای دل من حضرتِ خورشیـد سلام .. شڪر خدا ڪہ شما را دارم... من در پناه شما آرامم، دلخوشم،زنده ام...به یاد شما #مهدےجان_مولاےمن #سلام_امام_زمانم

به نظر شما، این حد از شباهت، اتفاقی است؟

❌ شبهه ۱۰۵۱ 🔴 بعد از بیانیه سراسر جسارت و توهین میر حسین موسوی نسبت به رهبر معظم انقلاب و مدافعان حرم مخصوصاً شهید سرافراز سردار همدانی، شما دیدید صدایی از حوزه علمیه در بیاد؟! ✅ پاسخ اخیرأ مد شده بعضی از نوجوان‌ها برای فاز انقلابی برداشتن، به حوزه علمیه و ائمه جمعه حمله کنند!! یعنی دقیقاً پازل عملیات روانی رسانه‌های معاند را تکمیل کنند. مثل پیام فوق که به اشکال گوناگون و در برهه‌های مختلف سریع پخش می‌شود. انتقاد از حوزه علمیه یا ائمه نه تنها ممنوع نیست بلکه لازم است. اما وقتی انسان بخواهد از دشمن خودش هم انتقاد کند لازم است ابتدا تحقیق کند. غیر از طلاب و روحانیون و شخصیت های حوزوی که به صورت گسترده در فضای مجازی به مزخرفات موسوی واکنش نشان دادند، (از جمله صفحات مختلف نویسنده در شبکه های اجتماعی) مراجعه ساده ای به سایت خبرگزاری حوزه، واکنش های نهادهای مختلف حوزوی را نشان می‌دهد. برای اینکه زحمت دوستان سوپر انقلابی کم شود، لینک برخی از آن درج می‌شود 👇 yun.ir/dbqrig yun.ir/bkvp3b yun.ir/uqpco8 yun.ir/rx13ga yun.ir/dpckh7 yun.ir/j8yi9b واکنش مدیر حوزه های علمیه: آیت‌الله اعرافی https://eitaa.com/bahaneee/2444 ضمن اینکه ظهر امروز و در نمازهای جمعه واکنش‌های دیگری از حوزه و روحانیت مطرح خواهد شد.

تناقض اگر عکس بود....

🔊چرا بریم حج و کربلا و...پولمون رو بدیم به عرب‌ها؟.... بهتر نیست بریم ترکیه و آنتالیا و... پولمون رو بدیم به ترک‌ها؟ عجب پاسخی داده #شهید آیت‌الله #مطهری رحمت الله علیه....

✅ #نماز_آزادگان | نماز جماعت ممنوع! 🍀 وقتی که ما را به داخل اردوگاه بردند، درجه دار عراقی آمد و نخستین حرفی که زد این بود: «دعا خواندن، گریه کردن، نماز جماعت، سرود، تئاتر و برگزاری مراسم ممنوع است». 📿 حفظ روحیه ی ما به انجام همین ممنوعات بستگی داشت. کم کم شروع کردیم؛ زیر پتو دعا می خواندیم؛ 🍀 #نماز_جماعت را به صورت هشت نفره برگزار می کردیم و نگهبان می گذاشتیم؛ دور از چشم بعثی ها قرآن می خواندیم و... 📿 یک بار پیرمردی بسیجی مشغول تلاوت #قرآن بود. ناگهان افسر بعثی وارد شد و وحشیانه لگدی به پیرمرد زد که قرآن از دستش به روی زمین پرت شد. 📿 این ممنوعیت ها و شکنجه ها ادامه داشت تا این که پس از ده ماه گروه صلیب سرخ به اردوگاه ما قدم گذاشت. ارشد اردوگاه به اعضای گروه گفت: «به عراقی ها بگویید که خواندن دعا را برای ما آزاد کنند.» 🍀 فرمانده ی عراقی در پاسخ به این درخواست به نماینده ی صلیب سرخ گفته بود: «شما فکر می کنید جنگ میان ما و ایرانیان بر سر چیست؟ به خاطر همین دعاها و رفتارهای مذهبی آن هاست!» 📿 شبی از شب های سال 67 یکی از افسران بعثی ما را در حال اقامه ی نماز جماعت دید؛ او به سربازان دستور داد تا برق آسایشگاه ما را قطع کنند، سپس در را قفل کرد و گفت: «تا ده روز باید همین جا بمانید». 🍀 صد و ده نفر بودیم که محکوم شدیم تا در فضای بسته و بدون امکانات، در آسایشگاه بمانیم. غذا را از پشت پنجره به ما می دادند و دستشویی هم در کار نبود. 📿 هر روز افسر بعثی پشت پنجره می آمد و می گفت: «قسم بخورید که دیگر دعا و نماز جماعت نمی خوانید، ما هم در را باز می کنیم». 🍀 تصمیم گرفته بودیم هر طور شده در برابر آن ها مقاومت کنیم. هوا خیلی گرم بود. با تکه های کارتن به آن هایی که از شدت گرما بی هوش می شدند و افرادی که بیماری قلبی داشتند، باد می زدیم. 📿 عراقی ها دیدند که ما تسلیم نمی شویم، پس از شش روز آمدند و درِ آسایشگاه را گشودند. 📚 قصه‌های نماز آزادگان، ص 83، خاطره ی محمد کریم زاده گلی.

📣#طبق_برنامه_شنبه_ها : 🏴🌷 نکات #تربیتی #اخلاقی👆 🌷 حر آزاده 🤝 📣 ویژه 🏴 #محرم #من_امام_حسین_را_دوست_دارم #فیلم_سینمایی_ناسور (قسمت6)

🏴 کاربرگ های رنگ آمیزی #محرم 👆👆 📣 #طبق_برنامه_شنبه_ها: 🎨 #رنگ_آمیزی #نقاشی👆👆 📣 ویژه 🏴 #ماه_محرم