+ببخشید آقا! عاقبت به خیری هم #ایستگاه داره؟
*ایستگاه آخر بعد میدون شهادت🕊
+کرایه اش چنده؟💸
*نفری یه نیت، یه نیت ازته دل...❤️
آن روزها دروازه #شهادت داشتیم ولی حالا معبری تنگ...😔
هنوز هم فرصت برای #شهید شدن هست فقط باید دل را صاف کرد.....😍👌
اگرآه توازجنس نیازاست، درباغ #شهادت باز بازاست...😊
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
.
··|♥️|··
#خنده_حلال
#طنزجبهه😂
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...
ڪسایـے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے
میگم ... 🙃
جلوے درش کفشاشو👞 میگیرن و واڪس میزنن ...
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت 🌴🌳رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ ... :)
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر
" شهید علے حاتمے "
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔🤷🏻
رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت
دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 👩❤️👨
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ
(پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂)
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم ...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده ها ... زن نمیده به ڪسے 😂
یهو همه اطرافیا و اون خواهراے پشت سرے خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو
شدیم ..🌅 😅
البتہ راویہ بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن 👰🏻🤵🏻
#خنده_های_پشت_سنگرے😊
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
هفته 1⃣1⃣
بِسمِ رَبِّ الشُهَدا وَالصِّدیقین🌸🍃
.
طرح ختم دسته جمعی صلوات+ #وعجل_فرجهم
.
لطفا تعداد صلوات های مد نظر را
https://EitaaBot.ir/counter/3ojp5
وارد ربات کنید .
═══.🌿.════
@khademngoo
═══.🌷.════
اللهم عجل لولیک الفرج🤲🏼
شهید صدیقه رودباری در هجدهم اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.روزهای نوجوانیش در سالهایی سپری شد که سرزمینمان در پیچ وتاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود.در ان روزها او خود را به به خیل عظیم وخروشان ملت می رساند ودر تظاهراتها شرکت می کرد وتا صبح نیز به مداوای مجروهان می پرداخت.آنقدر فعال بود که در زمان درس وتحصیل بارها اورا در پشت بام مدرسه ودر حال فعالیتهای انقلابیش می یافتند.روح نا ارامش همواره در پی چیزی ورای خواست ها وآرزوهای یک دختر معمولی بود...

انقلاب که شد در مدرسه شان انجمن اسلامی را راه انداخت وفعالیتهایش را منسجم تر کرد.خانواده ودوستانش صدیقه را آخر هفته ها در کهریزک ویا معلولین ذهنی نارمک پیدا می کردند.صدیقه آنها را شستشو می داد وبهشان رسیدگی می کرد.بسیار پر دل وجرات بود.شجاعت ودلیریش به گونه ای بود که نشان می داد به زودی "مهر شهادت بر روی شناسنامه اش خواهد خورد"...
پس از انقلاب ،هیجان واحساس وصف ناپذیری پیدا کرده بود.احساسی که تا آن زمان مثل خون در رگهایش جاری بود،حالا پر خروش گشته بود واو را اززندگی عادی وروزمره دور می کرد.از تعلقات دنیوی فاصله گرفته بودومدام می گفت که"نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم..".
5 خرداد سال 59، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد.در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاسهای عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان ،دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد...
در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود...
شهید صدیقه رودباری
در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که "چرا ازدواج نمی کنی؟" گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..."ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد...

28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند.او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که "هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است..."
پس از چند ساعت که از ان اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت وبا حالت خاصی خبر شهادت او را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود..."
شهید محمود خادمی
حدود 2 ماه بعد،در 14 مهر سال 59 ،محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه در حالی که داوطلب شده بود که دوست بیمارشان را به بیمارستان برساند،ماشینش توسط ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت .او تا اخرین گلوله خود مقاومت کرد.افراد مهاجم، غافل از این که او راننده ماشین نیست ،بلکه محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه است،پس از به شهادت رساندن وی برای خاموش کردن آتش خشم وکینه خود،قسمتی از صورت او رانیز با شلیک گلوله های تخم مرغی از بین بردند.وبه این ترتیب بود که محمود خادمی نیز پس از 2 ماه جدایی از صدیقه به او پیوست تا همانطور که خود گفته بود"عقدشان در دنیایی دیگر ودر آسمانها بسته شود..."

مزار شهید صدیقه رودباری،قطعه 24/ردیف32/شماره8 بهشت زهرا(س)
مردم در این دوره از تاریخ، یخ بستهاند/در این رنج و اسارت/ دست و پا را بستهاند/نه بوی خون، نه بوی دود، نه بوی مسلسل/ پس من به کجا میروم؟ من کیستم؟/ تو باید حماسه بیافرینی/ همچنان که حسینیان آفریدهاند/ دستهای کوچکمان/ صدای دشمنان را در گلو خفه میکند/ به یادم داشته باش/ من شهیدم... (سروده شهید صدیقه رودباری)
#نشر_مجدد
🔆متن شبهه:
زمین صاف نیست و نماز گزارانی که مکه را نشانه میگیرند در حقیقت به سوی فضای خالی ایستاده اند.
هر روز 5وعده نماز ، میلیاردها نماز به هدر میرود!
🔆 پاسخ شبهه:
1⃣ در صفحه ی دوبعدی (نقشه هایی که در دسترس هستن) کعبه در سمت جنوب غربی ما قرار داره (در اکثر مناطق ایران)
خب حالا در نقشه های ماهواره ای هم چنین چیزی صدق میکنه
2⃣ این درست ِ که زمین در گردش ولی دقت کنین زمین در گردش ِ نه فقط کعبه!
اگر کره ی زمین میچرخه ماهم داریم میچرخیم
اینطور نیست که فقط کعبه بچرخه! پس وضعیتمون نسبت به هم ثابت میمونه
3⃣ ازطرف دیگه عقربه ی قبله نما نسبت به مرکز ثقل زمین (کعبه) حساسیت نشون میده و جهت کعبه (قبله) رو به ما نشون میده
4⃣ درضمن سرعت گردش زمین به دور خودش هر 24ساعت یک دور ِ یعنی هر 1440 دقیقه یکبار دور خودش میگرده؛
5⃣ برای رفع این شبهه در طول روز چندین نوبت در طول روز با قبله نما جهت قبله رو از یک نقطه ی مشخص معین کنین؛ متوجه میشین که جهت قبله تغییری نمیکنه؛
6⃣ در ضمن مگر نماز رو برای کعبه میخونیم که به هدر برود خداوندی که ما رو خلق کرده به ما امر کرده که عبادتش کنیم و نماز بخونیم و این عبادت باید به جهت کعبه باشه، در پناه حق باشید.
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازار آخرت
علی خیر آبادی
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
💠قضاوت امام حسن (ع) در عصر خلافت علی (ع)
عصر خلافت امام علی (ع) بود، قصابی را که در دستش چاقوی خون آلود بود، در خرابه ای دیدند، و در همان خرابه جنازه خون آلود شخصی افتاده بود، قرائن ظاهری نشان می داد که قاتل او همین قصاب است، مأمورین او را دستگیر کرده و به حضور علی (ع) آوردند. امام علی (ع) به قصاب گفت: چه کسی آن شخص را (که جنازه اش در خرابه است) کشته؟
قصاب گفت: من او را کشتم.
امام علی (ع) بر اساس ظاهر جریان، و اقرار قصاب، دستور داد تا قصاب را به عنوان قصاص اعدام کنند.
مأمورین او را به سوی قتلگاه می بردند، در راه قاتل حقیقی می دوید و فریاد می زد: عجله نکنید او را من کشته ام قصاب بی گناه است. مأمورین، قصاب و قاتل حقیقی را به حضور علی (ع) بردند، و جریان را به عرض رسانیدند، و قاتل حقیقی سوگند یاد کرد که من او را کشته ام . امام به قصاب گفت: پس چرا تو اقرار کردی که من او را کشته ام؟
قصاب گفت: من در یک بن بستی قرار گرفته بودم، چاقوی خون آلود در دست من، و کنارم جنازه خون آلود افتاده، چاره ای ندیدم جز اینکه بگویم من نکشته ام ولی حقیقت این است که من گوسفندی را ذبح کرده بودم چاقوی خون آلود در دستم بود، به خرابه برای تخلی رفته بودم. جنازه خون آلودی را در آنجا دیدم، وحشت زده برخاستم مأمورین سر رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر کردند. علی (ع) به حاضران فرمود: این قصاب و این شخص را که خود را قاتل معرفی می کند نزد حسن (ع) ببرید تا او قضاوت کند، آنها به حضور امام حسن (ع) آمدند و جریان را گفتند، امام حسن (ع) فرمود: به امیرمؤمنان عرض کنید: اگر این مرد قاتل، آن شخص را کشته است در عوض جان قصاب را حفظ کرده است، و خداوند در قرآن می فرماید:
و من احیا نفساً فکانما احیاالناس جمیعاً
و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گویی همه مردم را نجات بخشیده است (مائده - 32).
امام علی (ع) دستور داد، هم قاتل و هم قصاب را آزاد نمودند و دیه مقتول را از بیت المال، به ورثه او عطا فرمود
📚نورالثقلین ج 1، ص 620 -
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
#خاطره_داداشاحمد
{💎}
خواهر شهید:
خوشاخلاقےوشوخطبعےاحمدزبانزد بود🙂
احمدبسیارنڪتهسنجودقیقبود🔅
هیچگاهتولدخواهرانشرافراموشنمی کردوهرسالبهماهدیهتولدمی داد..
اوبرادریمهربانودوستےقابلاعتمادیود. در همهچیزاعتدالداشت(:
نهپرحرفبودنهکمحرف.
درهنگامخشموناراحتےسکوتمیکرد.
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
#پیامڪۍازبهشٺ 🌱
در هـر شـرایـطـے هـسـتـۍ ،
نـمـازت رو اولوقـت بـخـون .
#شهید_ابراهیمهادۍ🌹
.......................................
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
•°~☘🌼
شهید مصطفی صدرزاده:
سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛
قلبـــــ شما را بیدار مےڪند
و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد
#شهیدانه
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
#شـهیدانہ🕊
یه آدمایی هستند که صحبت کردن و معاشرت باهاشون،به آدم حس خوب میده...انرژی مثبت!
بدون اینکه رابطه ی قلبیِ قبلیای باهاشون داشته باشی.قدر اینارو بدونید♥️
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🌺[خداوند #حجاب را از جنس محبت آفرید.] 🌺
🌷شهید مطهری: آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند.
___
🥀 #حجاب یعنی: دختر سیبی ست ڪه باید از درخت سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز.
🥀 #حجاب یعنی: هنر پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است.
🥀 #حجاب یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد.
🥀 #حجاب یعنی: زاده ی عصر جاهلیت نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...33/احزاب).
🥀 #حجاب یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی ارزش بَعضیا.
🥀 #حجاب یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار رنگ شوم.
🥀 #حجاب_یعنی: هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست.
🥀 #حجاب یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: "نظر دیگران"
🥀 #حجاب یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام بدن! نه فقط سر.
🥀 #حجاب یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا.
🥀 #حجاب یعنی: من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی.
🥀 #حجاب یعنی: زرهی در برابر چشمهای مریض.
🥀 #حجاب یعنی: یک پیله تا پروانه شدن.
🥀 #حجاب یعنی: احترام به حرمت های الهی.
🥀 #حجاب یعنی: طعمه هوسرانی کسی نیستم.
🥀 #حجاب یعنی: به جای شخص، شخصیت را دیدن.
🥀 #حجاب یعنی: من یک انسانم نه یک وسیله.
🥀 #حجاب یعنی:خون بهای شهیدان.
🥀 #حجاب یعنی: حفاظت از زیبایی.
🥀 #حجاب یعنی: حفاظت از امانت خدا.
🥀 #حجاب یعنی: نماد هویت انسانی.
🥀 #حجاب یعنی: صدفی بر گوهر وجود.
🥀 #حجاب یعنی: محتاج جلب توجه نیستم.
🥀 #حجاب یعنی: زن والاست نه کالا.
🥀 #حجاب یعنی: اثبات تقدس زن.
🥀 #حجاب یعنی: مراقبت از تقوا.
🥀 #حجاب یعنی: اعتماد به نفس.
🥀 #حجاب یعنی: مبارزه
🥀هفته عفاف و حجاب گرامی باد🥀
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
✍🏻تلنگر
🍁بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟
🍁گفت: هیچ کار!
🍁گفتند: مگر میشود؟
🍁پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
🍁گفت: من در تربیت خود کوشیدم، تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
🍁فرزندان، راستی گفتار و درستی رفتارِ پدر و مادر را میبینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.
🍁تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند پایان زندگیست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند آغاز زندگیست.
🍁همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.
🍁درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود،آنگاه خودت را خواهی دید...
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
هدایت شده از روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
بمناسبت هفته عفاف و حجاب
برای ارسال آثار به آیدی زیر پیام بدید
@khadem6239
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
#حضور_قلب
💠 راه درمان عوامل خارجي حواس پرتي 💠
🕯 کساني كه ارادهاي قوي دارند، در برابر هجوم افكار پراكنده ميايستند، ولي بيشتر مردم چنين نيستند و نميتوانند نيروي خيال را متمركز كنند.
🕯 آنها بايد براي مقابله با هجوم افكار، عوامل آن را از بين ببرند و آنچه فكر را مشغول ميكند، از برابر چشم دوركنند و مكان مناسب و خلوتي بيابند كه در وقت نمازخواندن، افراد و اشيا در نظر آنها نباشد و صداهاي پراكنده به گوششان نرسد.
🕯 به همين دليل است كه گروهي هنگام #نماز چشمها را ميبندند. البته بهتر است به محل #سجده نگاه شود، ولي اگر ديدن موجب پراكندگي افكار است، اين مستحب را ترك كند تا به حضور قلب برسد كه مهم تراست.
📚 آداب نماز ؛ محمد مهدی حائری پور ؛ ص 63.
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن مسلمانِ محجبه همینجور که راه میره، داره شعار میده به نفع دین✌️🦋
🔴علت مخالفت با حجاب...👆
🦋 حاج آقا #عالی
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💠 کودکان نماز لازمند!
▫️در اسلام مي خوانيم كودك را از كودكي گام به گام با وضو و قبله و نماز و سجاده و... آشنا كنيد. تا هنگام بلوغ، #نماز براي او روان باشد. اما ما گاهي فرزند خود را رها ميكنيم و ميگوييم هنوز به تكليف نرسيده نتيجه اين رهايي آن است كه به هنگام بلوغ نماز براي او سنگين است.
▫️تعجب است ما براي دبستان مرحله پيش دبستاني مي گذاريم تا به رفتن به مدرسه عادت کنند ولي حاضر نيستيم براي نماز، فرزندان را قبل از تكليف با نماز آشنا كنيم.
▫️آري اگر كسي قبل از وقت وضو بگيرد هنگام نماز، نماز براي او روان است اما اگر هنگام اذان نياز به تطهير و وضو و تغيير لباس و شرايط ديگر داشت نماز براي او سخت است.
شیوه های دعوت به نماز؛ استاد قرائتی؛ ص 204
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💠 کودکمان نماز نمی خواند!
اگر برای خرید هر چیز به نحوی آن را با نماز گره بزنیم، مثلاً زمان خرید گوشواره را برای دختر یا خرید دوچرخه را برای پسر، زمانی قرار دهیم که فرزندمان نماز را یاد بگیرد، یا نماز را به طور صحیح بخواند و زمان آن را روز جمعه و در مسیر نماز جمعه قرار دهیم، جاذبة نماز زیاد خواهد شد.
شیوه های دعوت به نماز؛ استاد قرائتی؛ ص 156
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
1_640030705.mp3
9.33M
کتاب صوتی علی از زبان علی قسمت ۳
*پیمان برادری با رسول خدا(ص)
* ده سند افتخار امیرالمومنین (ع)
* ماجرای ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا (س)
*خواستگاری امیرالمومنین (ع) از حضرت زهرا(س)
*خرید جهیزیه و وسایل خانه
*برگزاری مراسم عروسی
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
هدایت شده از روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
🌸🍃با سلام خدمت اعضای محترم کانال🍃🌸🍃🌸🍃
🎈مسابقه حفظ سوره های قرآنی برای کودکان زیر ۶ سال
🔸شرایط شرکت در مسابقه👇
💎 همه باید فایل رو در قالب فیلم ارسال کنن
💎 تمامی شرکت کنندگان در مسابقه اسکرین از
کانال بدن که بدونیم عضو کانال هستن
💎 تمامی شرکت کنندگان کپی از شناسنامه
بفرستن و بگن از کدوم شهر و استان هستن
برای ارسال فایل به آیدی زیر مراجعه کنید
@banooy_mohajer_62A62
زمان ارسال فایلها تا پایان روز ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
لازم به ذکر هست که مسابقه هر هفته برای یک رده سنی خواهد بود مثلا هفته بعد برای ۶ ساله ها هفته بعدش ۷ ساله ها
🎁جوایز بسته به میزان شرکت کننده ها داره
آیدی کانال
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🌼🍂 با تشکر: تیم مدیریت کانال خادم🌼🍂