eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 |📄🙃 | ♥️ 🖇 بازم دلم رفت برای خانومی گفتنش! دستهاش جلو اومدو برای اولین بار روی موهام نشست ...موهایی رو که باز از روی حرص و عصبانیت بهم ریخته بودم رو مرتب کردو برد زیر شال و من به جای بیقراری انگار بازم به آرامش رسیده بودم! دنباله شال روی شونه ام انداخت و من باهمه عشق نگاهش کردم و بچگانه گفتم: ممنون لبخندی زد گرم گرم مثل گرمی آفتاب اول بهار که کنار نسیم سردو خنک لذت داشت وجودم و گرم کرد! _بریم توی خونه هوا سرده بلندشد و من خاک پشت شلوارش رو تکوندم... نزاشت ادامه بدم و دستم رو گرفت و کشید تا بلند بشم و قفل کرد انگشتهاش رو بین انگشتهام... امشب انگاری شب برآورده شدن آرزوهای من بود! _خلوت کردین ؟ هم زمان با هم به در ورودی نگاه کردیم و امیرمحمدی که با امیرسام بغلش و نفیسه کنارش آماده رفتن بودن امیرعلی_دارین میرین داداش؟ امیرمحمد نگاه از روی دستهای گره کرده ما گرفت_آره فقط اومده بودیم مامان بزرگ وبابابزرگ رو ببینیم شام خونه بابای نفیسه دعوتیم! نگاه نفیسه به من اصلا مثل سرشبی نبود انگاری زیادی دلخور بود به جای من! این اولین دیدار رسمیمون بود بعد از جلسه عقدکنون ... عجب جاری بازیی شده بود امشب! چند قدم نزدیکتر اومدن که لبخندی به صورت نفیسه زدم ...عادت نداشتم به دلخوربودن و دلخوری! _کاش میموندین برای شام؟ سلام به مامان بابا برسونین ... یک تای ابروش از روی تعجب بالا رفت بابد انتظاراخم داشت از من _ ان شالله یک فرصت دیگه !! چشم بزرگیتون رو بازم لبخند زدم و گونه سرخ و سفید امیرسام رو بوسیدم _خداحافظ خوشگل خاله! امیر محمد به لحن بچگانه و لوسم با امیرسام خندید و با یک خداحافظی از ما دور شدن و نگاه ما هم بدرقه اشون کرد! انگشتهام آروم با انگشتهای امیرعلی فشرده شد _دلت بزرگه ! با پرسش چرخیدم به سمت صورتش تا منظورش رو بفهمم! انگشت سردش نوازشگونه کشیده شد پشت دستم _باهمه دلخوریت از حرفهایی که شنیده بودی نزاشتی ناراحت بره با اینکه حق باتوبودو بی احترامی نکرده بودی! از تعریفش غرق خوشی شدم و با یک نفس عمیق بلند نگاهم رو دوختم به آسمون سیاه و توی دلم گفتم خدایا به خاطر کدوم خوبی اینجوری پاداشم دادی امشب! شکرت! _ بیزارم از کینه هایی که بی خودی رشد می کنن و ریشه میدووندن و همه احساس قلبت رو می خشکونن... وقتی که میشه راحت از خیلی چیزها گذشت کرد! لبخندی زدو دوباره انگشتهام بین دستش فشرده شد _دستهات یخ زده بریم تو خونه! https://eitaa.com/khademngoo
🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 |📄🙃 | ♥️ 🖇 با ورودمون به هال آروم دستهامون از هم جدا شدمتوجه چشم و ابرو اومدن عطیه شدم که طبق معمول نگاهش زودتر از همه ما رو نشونه رفته بود به خصوص دستهامون رو! کنارش روی زمین نشستم و زانوهام رو بغل کردم انگار تازه متوجه سرمای بدنم میشدم واقعا حوالی لحظه هایی که امیرعلی بود همیشه هوا گرم بود و مطلوب به خصوص که امشب حسابی هم گرمت می کرد لبخندها و نگاهی که داشت تغییر می کرد! لرزش نامحسوسی کردم از این تغییر دمای یکهویی هوای سر بیرون و گرمای زیاد خونه! عطیه_حقته ...آخه حیاطم جای کنفرانس گذاشتنه؟ دستهام رو به هم کشید،دست راستم که اسیر دست امیرعلی بودحسابی گرم بود _چی میگی تو؟ چشمکی زدو بامزه گفت:میبینم جاری جونت حسابی رفته بود رو اعصابت؟ چشمهام و ریز کردم _تو از کجا فهمیدی؟ نیشخندی زد _از لبخندهای ژکوند نفیسه وصورت آتیشی تو!چیه درباره اشتباه تو که به امیرعلی جواب مثبت دادی صحبت می کرد؟ چشمهام گرد شد که خندید _اونجوری نکن چشمهات رو قبل اینکه بیایم خواستگاریت این شازده خانوم به مامان گفته بود بی خودی نیایم خواستگاری عمرا دایی یک یکدونه دخترش رو به ما بده! باور نمی کردم نفیسه این حرفها رو به عمه گفته باشه بازم حرص خوردم و پوف بلندی کشیدم _دخترخانوما میاین کمک به عمه که توی چهارچوب در با سفره واستاده بود نگاه کردم و بلند شدم ...رفتم نزدیک و بی هوا صورتش رو بوسیدم_چرا که نه! مامان باسینی پر از کاسه های ترشی نزدیک شد و به اینکار بچگانه ام که عمه رو هم به خنده ای با خوشحالی انداخته بود خندید ... بی هوا صورت مامان رو هم بوسیدم که عطیه تنه ای به من زد _همچین بدم میاد از این دخترهای لوس خودشیرین دهنش رو جمع کرد و بلند گفت: مامان بزرگ بیاین ببوسمتون تا این محیا جای من و تو قلب همه اشغال نکرده من هم همراه مامان و عمه خندیدم و دور از چشم مامان که همیشه اماده به خدمت بود برای دادن درس اخالق و توبیخم برای رفتارهای بچگانه!... برای عطیه شکلکی درآوردم ولب زدم _حسود هرگز نیاسود! البته از شکلکهای مسخره عطیه هم بی نصیب نموندم ! با بوق دوم صدای امیرعلی تو گوشی پیچید و اینبار اون زودتر سلام کرد _سالم محیا خوبی؟ چیزی شده؟ از تو آینه به قیافه پنچرم نگاه کردم _سلام...حتما باید چیزی شده باشه من به آقامون زنگ بزنم صدای خنده کوتاهش رو شنیدم که حتم دارم به خاطر لحن لوسم بود! بی مقدمه گفتم: امیرعلی امروز اولین کلاسمه! امیرعلی_خب به سلامتی!موفق باشی لحن گرمش لبخند نشوند روی لبهام _استرس دارم امیرعلی_ استرس؟چراآخه!؟ _از بس دوشب پیش محیط جدید محیط جدید کردی اینجوری شدم دیگه،چیکار داشتی خودم داشتم با خیال اینکه مثل مدرسه است و وقتی معلم میاد همه برپا می کنیم و بایه گروه سرودهماهنگ میگیم به کلاس ما خوش آمدید! میرفتم دانشگاه دیگه،حالا ببین ترس انداختی به جونم! خندید از ته دل و به شوخی گفت: محیا نکنی این کارو ها بهت می خندن اونجا مبصر ندارین بگه برپا و برجاها یه بار تو نگی ها؟! اینبار من خندیدم _خیلی بدجنسی امیرعلی حالا شب میای دنبالم؟ کلاسم تا ساعت هشت و نیمه! لحنش جدی شد_ ماشین ندارم می دونی که! شیطون گفتم: میدونم یعنی نمیشه ماشین عمو احمدو بپیچونی بیای دنبالم بازم خندید به شیطنتم ولی آروم _باشه ببینم بابا لازم نداشت میام! ذوق زده گفتم:مرسی امیرعلی عاشقتم سکوتش و صدای نفسهاش که معمولی و آروم نبود بهم فهموند بازم سوتی دادم و بی مقدمه ابراز علاقه کردم اینبار خجالت نکشیدم مگه ابراز علاقه به شوهر هم مقدمه می خواست _کار دیگه ای نداری خانومی؟ لحن مهربون و خانومی گفتنش بی شک نشونه ابراز علاقه بی پروای من بود_نه ممنون فقط برام دعا کن راست راستی استرس دارم.. _استرس نداشته باش بی خودی! درسته محیطش با مدرسه فرق داره ولی همون محل یاد گرفتن و علم آموزیه.چندتا صلوات بفرست آروم میشی بی اختیار صلوات فرستادم زیر لب به همراه وعجل فرجهمی که هیچ وقت جا نمی انداختمش بعد از صلوات!راست می گفت عجیب این ذکر آرامش میپاشید به روح و قلب آدم! _ممنون امیرعلی واقعا آروم شدم،ببخشید مزاحمت شدم _مزاحم نیستی برو ان شالله موفق باشی و یک روزی مثل امروز خوشحال باشی از گرفتن مدرکت ذوق کردم از این دعای ساده اش که نشون میداد واقعیه و از ته قلب گفته!گاهی حتی باید ساده دعا کرد! _بازم ممنون و خداحافظ امیرعلی_ خداحافظ موفق باشی دکمه قطع گوشی رو که لمس کردم و تماس قطع شدنفس عمیقی کشیدم و گوشی رو به قلبم چسبوندم و باز ذکر صلوات بود که زیرلبی می گفتم! راست می گفت امیرعلی محیط دانشگاه فرق داشت سلب میشد از آدم اون آزادی و شیطنتهای دخترونه ای که توی مدرسه بود!! اینجا باید خانوم میبودی،وقتی هم که خانوم باشی دیگه هر نگاهی هرز نمیره روت باورود استاد وبلند شدن همه به احترامش یاد صح
بتم با امیرعلی افتادم https://eitaa.com/khademngoo
🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 |📄🙃 | ♥️ 🖇 بی اختیار لبخند جاخوش کرد کنج لبم و باهمه وجود دعا دعا می کردم بعد از دوروز ندیدن امیرعلی امشب بتونم ببینمش به هوای این تاریکی شب و کلاسی که اینموقع تموم میشد! نگاهم رو چرخوندم و روی ماشین عمو احمد ثابت نگهش داشتم و تقریبا پرواز کردم سمت ماشین معلوم نبود از کی امیرعلی منتظرمه که به صندلی تکیه داده بودو چشمهاش بسته بود! روی صندلی کمک راننده جا گرفتم و با همه وجودم گفتم:سلام چشمهاش بازشدو لبخندی زد _سلام کلاس خوب بود؟ با خنده سرم رو به دوطرف تکون دادم_ای بدنبود نگاهی به ساعت ماشین کرد و بعد استارت زد_کلاست خیلی دیر تموم میشه ...نباید همچین کلاسی رو برمیداشتی که به شب بخوری این یعنی دل نگرانم بود دیگه؟! منم دوست ندارم ولی ترم اول, خود دانشگاه برات انتخاب واحد میکنه _راست می گی حواسم نبود! _البته میتونم حذف بکنم درسهایی رو که نمی خوام... بعد هم مغموم گفتم: اگه به من بود همه کلاسهای کله سحرو نصفه شب رو حذف می کردم خندید_اونوقت فکر کنم یک هفت هشت سالی طول بکشه لیسانس بگیری! همونطور با صورت درهمم سر تکون دادم _بهتر...مگه حتما باید سر چهارسال تمومش کرد انگار چیزی یادم افتاده باشه بی هوا چرخیدم و ذوق زده دستهام رو بهم کوبیدم_راستی امیرعلی ممنون که اومدی چشمهاش گرد شد و من به قیافه ترسیده ومتعجبش خندیدم و بعد لب چیدم_خب چیه ؟! با خنده سرتکون دادولی سکوت کرد...بقیه مسیر توی سکوت گذشت اما من عجیب دوست داشتم همین سکوت رو کنار امیرعلی! با توقف ماشین نگاهم رو از روبه رو گرفتم_ممنون نمیای خونه؟ کمی روی صندلیش چرخید روبه من _نه ممنون سلام برسون دستم رو جلوبردم تا باهاش دست بدم که فقط به دستم نگاه کرد اعتراض آمیز گفتم: امیرعلی _ببین محیا چیزه!! https://eitaa.com/khademngoo
هدایت شده از مصطفی محجوب
پویش بزرگ 🇮🇷 ارسالی از: علیرضا علی‌جان شهر 🔹شما هم با پیوستن به این پویش و نصب پرچم بر سر در منزل خود، و ارسال عکس آن برای ما، به قید قرعه جایزه بگیرید😍...👇 👉 @Zeytoon_313 👉 @Zeytoon_313 👉 @Zeytoon_313 📌توضیحات و شرایط کامل را در پیام پین شده در کانال مطالعه کنید. @zeytoon_mahjoob
| 🇮🇷 💠 نازنین فاطمه قراباغی 🎈 مبارک باد 😍🎉 @masjed_alghadir_birjand 📲 پویش ما رو به دوستانتون هم معرفی کنید.
| 🇮🇷 💠 نرگس قراباغی 🎈 مبارک باد 😍🎉 @masjed_alghadir_birjand 📲 پویش ما رو به دوستانتون هم معرفی کنید.
| 🇮🇷 💠 نازنین زهرا قراباغی 🎈 مبارک باد 😍🎉 @masjed_alghadir_birjand 📲 پویش ما رو به دوستانتون هم معرفی کنید.
✅ جمله مثبت: خدا به همه سلامتی بده ❌ جمله منفی: خدایا مریضیم خوب شه ♥️🍀♥️🍀♥️🍀♥️
💜زن‌هاے معمولے را بیشتر درک ڪنید! 🔸یک زن معمولے نمیتواند هفت قلم آرایش ڪند تا به چشم شما بیاید! یا ڪفش 7سانتے پا ڪند، او معمولے است با ڪتانے و تنها رژ قرمز هم جذاب میشود! 🔹زن هاے معمولے را بیشتر دوست بدارید آنها دلشان را هرجایے جا نمیگذارند شاید سال‌ها عاشقتان باشند؛ اما به زبان نمے آورند تا به عشقشان اعتراف ڪنید! 🔸معمولے ها بهترند، بدون حاشیه، آن‌ها بلد نیستند یک چیپس را با ده گاز بخورند، در عوض پایه ے صبحانه هاے روز جمعه تان هستند! 🔹این زن ها موے سرشان را خودشان میبافند، نه از سر دلبرے و دلدادگی، از سر آراسته بودن ظاهرشان! زنے ڪه ناخن هاے لاک زده ندارد، اما رنگین ڪمان دلش را براے روز هاے مهتابے با تو بودن ڪنار گذاشته است! 🔸این زن ها خیلے دوست داشتنے اند، چون تو را براے خودت میخواهند نه عاشق جیبتان میشوند، نه دلباخته لڪسوز زیر پایتان! 🔺اینها همان هایے هستند ڪه حاضرند زیر باران بے چتر با معشوقشان قدم زنند! زن هاے معمولے، ساده اند و دوست‌داشتنی. 🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
🍃🍁 اگر در پی آرامش در محیط خانه یا محل کار خویش هستید ، آرامش را درخواست کنید و نه عدم استرس و نگرانی 👈 زیرا تمرکز بر رهایی از استرس خود موجب ایجاد ارتعاشات منفی و جذب اتفاقاتی میشود که آرامش را از شما سلب خواهد کرد ✅ جمله مثبت:خدا به من و همه آرامش بده ❌ جمله منفی:خدایا غم هارو از ما دور کن ♥️🍀♥️🍀♥️🍀♥️ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
سلام برداراگه میشه اندازه یمقدارموادغذای برام واریزکنید رفتم مغازه گفت حسابتون زیادشده بهم نداد ولا هیچی توخونه ندارم نه روغن نه برنج پیاز سبزمینی یه مقدارصبحانه اگه یه مقداری بریزین که شاید دوکیلوگوشت
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
سلام برداراگه میشه اندازه یمقدارموادغذای برام واریزکنید رفتم مغازه گفت حسابتون زیادشده بهم نداد ول
سلام فکر کنم نیاز به توضیح نباشه برای کمک بهشون وجوه خود رو به شماره کارت زیر واریز کنید ۶۰۳۷۶۹۷۶۳۴۴۴۱۷۴۲ منصور ایوبی چورسی اجرتون با صاحب الزمان عج الله و تعالی
با سلام برندگان مسابقه نقاشی دهه فجر برنده نقاشی در رده سنی زیر ۶ سال نفر اول : مهراد عیوضی ۶ساله تهران نفر دوم : نرگس قراباغی ۴ساله همدان برنده نقاشی رده سنی ۷ الی ۱۰ سال نفر اول : مبینا کیانی پور ۹ ساله اهواز نفر دوم : فاطیما زارعی ۹ساله شیراز نفر سوم : نرگس رنجبر ۱۰ساله همدان برنده نقاشی رده سنی ۱۱ الی ۱۵ سال نفر اول : درسا جعفری ۱۳ ساله خوزستان نفر دوم : اسما دلگشا ۱۱ ساله اردبیل نفرسوم : نازنین زهرا قراباغی ۱۲ ساله همدان لطفا برای دریافت جوایز به آیدی زیر پیام بدید @banooy_mohajer_62A62 با تشکر 🌹🌹🌹
برندگان دلنوشته و شعر خوانی ان شاءالله تا فردا شب اعلام می‌کنیم
رهبر انقلاب: ایّام ماه رجب است. قدر این ماه را و این روزها را بدانیم؛ ماه رجب، ماه توسّل و تضرّع و دعاست، ماه تصفیه‌ی روانی و معنوی است؛ دلها را به خدا باید نزدیک کرد؛ بخصوص جوانهای شما... به این تقویت ارتباط با خداوند در لحظه‌لحظه‌ی عمرمان احتیاج داریم و این ایّام ماه رجب متناسب با این [احتیاج] است. ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
با سلام برندگان مسابقه نقاشی دهه فجر برنده نقاشی در رده سنی زیر ۶ سال نفر اول : مهراد عیوضی
با سلام به قدری نقاشی‌ها در سطح بالا بود که مجبور به قرعه کشی شدیم آثار زیادی خوب بودن و انتخاب سخت همیشه گفته ایم ای کاش مقدور بود از تک تک فرزندان عزیزمان تقدیر بشه که بخاطر مسائل مالی مقدور نیست اگر شخصی هست که قبول کنه در جوایز فرهنگی یاریمان کنه تا به نفرات بیشتری جایزه تعلق بگیره به آیدی زیر پیام بده @khadem6239
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5780478973381184915.m4a
15.43M
🏝بازخوانی کتاب تکالیف الانام فی غیبة الامام عليه‌السلام🏝 (پیوندمعنوی‌باساحت‌قدس‌مهدوی) 🖊تاليف:صدرالاسلام همداني ⬅️ قسمت پنجم (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
4_5780478973381185087.m4a
12.03M
🏝بازخوانی کتاب تکالیف الانام فی غیبة الامام عليه‌السلام🏝 (پیوندمعنوی‌باساحت‌قدس‌مهدوی) 🖊تاليف:صدرالاسلام همداني ⬅️ قسمت ششم (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
4_5769443037734243318.m4a
11.22M
🏝شرح‌آیات‌مهدوی🏝 قسمت پنجم⬅️ آيه ۲۸۵ سوره بقره ✨آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾ ✨پيامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است‏، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‏ اند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى‏ گذاريم‏) و گفتند: (شنيديم و گردن نهاديم‏، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم‏) و فرجام به سوى تو است‏.) (۲۸۵) آن‌چه در اين بخش مى‌شنويم🔰 ⬅️ از وجود امام صادق عليه السلام اين روايت شريف آمده است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند زمانى كه به معراج رفتم،... ⬅️ مؤمنون در تعريف خداى متعال كسانى هستند كه... ⬅️ وقتى درباره مباحث شيرين آيات مهدوى قرآن تدبر می‌كنيم، در واقع... ⬅️ اسناد اين روايت شريف... (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
4_5773710560189221894.m4a
10M
🏝شرح‌آیات‌مهدوی🏝 قسمت ششم⬅️ آيه۳۳سوره آل‌عمران ✨إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۳﴾ ✨به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است (۳۳) آن‌چه در اين بخش مى‌شنويم🔰 ⏪ اين آيه در حوزه‌هاى مختلف امامت نقش دارد و در احتجاجات رسيده از اهل بيت عليهم السلام و سپس دانشمندان شيعه از آن به عنوان... ⏪ جابر بن يزيد جعفى عزيز حديث بلندى را از وجود مقدس حضرت باقرالعلوم سلام الله عليه براى ما نقل مى‌كند... ⏪ نكته مهم در اينكه امام زمان ارواحنافداه تبار و پيوندشان از سلسه جليل انبياء را معرفى مى فرمايند اينست كه... ⏪ قصه ولى الله سلام الله عليه قصه جهانيست، چرا كه... (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
4_5773710560189221855.m4a
10.69M
🏝شرح زيارت آل ياسين🏝 قسمت پنجم ⬅️ مقدمه(۵) آن‌چه در اين بخش مى‌شنويم🔰 ⏪ اُمُّ المصائب در فرهنگ شيعه اماميه: ⏪ هم‌خانواده‌هاى توجه عبارتند از... ⏪ وَجْه را فقط صورت معنا نكنيم، بلكه... ⏪ وجاهتى ارزشمند است كه... ⏪ وجاهتى كه به‌خاطر توجه به حجة الله به‌وجود آمده است، چند ويژگى دارد... ⏪در ادبيات قرآنى و روايى ما درباره وَجْه آيات و روايات فراوان بيان شده است... ⏪ وجه خدا با خدا فرق مى‌كند،... ⏪ تعبير وجهُ الله، وجهُ رَّب، وَجْهَهُ در قرآن كريم فراوان در فراوان به‌كار رفته است! ⏪ وظايف ما نسبت به وجه‌الله.. (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
4_5776410355156651291.m4a
10.85M
🏝شرح زيارت آل ياسين🏝 قسمت ششم ⬅️ مقدمه(۶) آن‌چه در اين بخش مى‌شنويم🔰 ⬅️ در دعاها و متون روايى به ما آموخته‌اند كه... ⬅️ در دعاى ورود به مسجد مى‌خوانيم... ⬅️ ما وَجيه و اَوْجَه داريم، يعنى... ⬅️ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، آقا اميرالمؤمنين عليه السلام را اين‌گونه معرفى مى‌فرمايند... ⬅️ سند اين روايت شريف معرفتى، از لسان مطهر على‌بن موسى‌الرضا عليه السلام.. ⬅️ اگر مى‌خواهيم خداى متعال از ما روى نگرداند، بايد... ⬅️ اينكه امام باب الله است يعنى... ⬅️ توجه آثار دارد... ⬅️ امام زمان ارواحنافداه هم سبب توجه است و هم موضوع توجه (دکترعلیرضاهزار) ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ داستان ولنتـ♥️ـایـن از این قرار است: در قرن سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران در روم باستان فرمانروائی بوده است به نام کلودیوس دوم کلودیوس عقاید عجیبی داشت از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می‌کند کلودیوس به قدری بی‌رحم و فرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچکس جرأت کمک به ازدواج سربازان نداشت اما کشیشی به نام والنتیوس (همان ولنتاین خودمان) مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند ولنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می‌شود بنابراین او را به عنوان فدائی راه عشق می‌دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می‌شود برای عشق! حالا همانطور که داستان ولنتاین را با دقت مطالعه کردید داستان «سپندارمذگان» را با دقت بیشتری بخوانید: در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد که از بیست قرن پیش از میلاد روزی موسوم به روز عشق بوده است در تقویم جدید ایرانی دقیقاً مصادف است با ۲۹ بهمن یعنی تنها چند روز پس از روز ولنتاین فرنگی این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه‌ها اسم داشتند هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند به‌ عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا» روز دوم روز بهمن «سلامت، اندیشه» که نخستین صفت خداوند است روز سوم اردیبهشت یعنی: «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است روز چهارم شهریور یعنی: «شاهی و فرمانروائی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است «سپندار مذ» لقب ملی زمین است یعنی گستراننده، مقدس، فروتن زمین نماد عشق است چون با فروتنی تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند در هر ماه یک بار نام روز و ماه یکی میشده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌‌شد جشنی ترتیب می‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه مثلاً شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر «مهرگان» لقب می‌‌گرفت همین طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسفندارمذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت جشنی با همین عنوان می‌‌گرفتند سپندارمذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند، مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند ملت ایران از جمله ملت‌هائی است که زندگی‌اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است به مناسبت‌های گوناگون جشن می‌‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌‌گذرانده‌اند این جشن‌ها نشان دهنده فرهنگ نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهان بینی ایرانیان باستان است امیدواریم که همیشه شاد و سربلند باشید و از ابراز عشق به اطرافیانتان دریغ نکنید در زندگی عشق بهاست برای آن به دنبال بهانه نباشید شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از ۲۵ بهمن «Valentine» به ۲۹ بهمن «سپندار مذگان ایرانیان باستان» منتقل کنیم ‌✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
💜زن‌هاے معمولے را بیشتر درک ڪنید! 🔸یک زن معمولے نمیتواند هفت قلم آرایش ڪند تا به چشم شما بیاید! یا
💢به بهانه نزدیک شدن به روز پدر 💟 بـانـو سـلام 💟 روز مرد نزدیک هست و به نظرم اومد چند جمله‌ای هم از مردها بگیم تو این زمانه مرد بودن جرأت می‌خواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکی شب برگردی مردهای این دوره، جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند فشار مخارج و مسئولیت زندگی بی سر وصدا دونه دونه موهاشون رو سفید می‌کنه ↫ راستی خانما تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟ بی انصافیه که این همه گذشت و تلاش رو در قالب شوخی‌های باب شده قرار بدیم و مظلومیت و تلاش این بخش از هستی رو نبینیم ↫ بـانـو .... گاهی نگاهی به دست‌های همسرت بینداز و به خطوطی که در اطراف چشم‌ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه گاهی به جای اینکه تو آغاز کننده باشی سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه ↫ بـانـو .... گاهی عکس‌هاشو از جوانی تا الآن کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی ↫ بـانـو .... همسرت رو با ورزشکارهای حرفه‌ای که ساعت‌ها وقت میذارن و با برنامه غذائی و ورزشی به هیکل ایده‌آل تو میرسن مقایسه نکن و مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو با کمتر و بیشتر داشتن دارائی‌هاش قیاس نکن سعیش رو ببین و تغییراتش رو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن کاش به جای هدیه دادن‌ها و گرفتن‌ها زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم اصلاً فکر کردیم که چرا این همه هدیه که این روزها رد و بدل میشه نتونسته عشق رو در جامعه بیشتر کنه؟ ↫ بـانـو .... بیا امسال کنار هر هدیه‌ای که برای همسرت تهیه کردی توی یه برگ کاغذ حداقل بیست تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی‌ها تشکر کن و اون رو هم ضمیمهٔ هدیه‌ت کن مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و همسرت خواهی دید یادمون باشه بین ما سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه افراد خیلی کم شده و نوشته تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان هستی 💐 پیشاپیش روز مردانه شیرمردان زندگی مبارک💐 ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
⭐️خدایا 🌙خانواده، دوستان و عزیزانم ⭐️را عاشقانه به تو میسپارم 🌙پناهشان باش که آغوشی ⭐️امن تر از آغوش تو سراغ ندارم 🌙آمین یارب العالمین ⭐️شبتون بخیر⭐️ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️