eitaa logo
🇮🇷 قرارگاه خادم الشهدا نوشهر🇮🇷
358 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
🇮🇷کانال کمیته خادم الشهدا شهرستان نوشهر🇮🇷 به منظور اطلاع رسانی برنامه های پیش روراه اندازی شده که علاوه برآن، میتوانید از مطالب و مباحث مفید بهره ببرید. ارتباط با خادمین کانال و همچنین ثبت نام خادمی👇 @Morabi_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 / مصداق کامل بمناسبت ۲۱ دی‌ماه، سالروز شهادت 🔸️این افراد مصادیق کامل جهاد علمی بودند؛ هر جا خودشان می‌دیدند حاضر می‌شدند. اگر لازم باشد در صحنه جنگ باشند در جنگ‌اند، اگر لازم باشد در صنعت موشکی باشند آنجا می‌روند، یا در بحث هسته‌ای و… نگاه می‌کنند ببینند بار، کجا روی زمین مانده است… مطلبی شنیدنی از زبان مصطفی احمدی روشن 🔸️چهار عامل که باعث شد مصطفی، مصطفی شود آن هم از زبان پدرش، برای دانشجویان شنیدنی بود: 🔹️اول؛ احترام وافر به پدر و مادر. 🔹️دوم؛ سرباز خوب برای ایران. شبانه روز کار می‌کرد. روزی سه، چهار ساعت بیشتر نمی‌خوابید. جوان رشیدی بود ولی به خاطر کثرت کار جسم لاغری داشت. 🔹️سوم؛ مریدخوبی برای رهبربود.آن بصیرت و ولایتمداری را به خوبی اجرا می‌کرد.آقا گفتند شهادت این جوان مانند تیری در قلب ما نشست. آقا در نماز جمعه گفتند شهادت این جوان دل ما راسوزاند.شهادت این جوان حداقل سه ماه انقلاب را بیمه کرد. 🔹️چهارم؛ بندهٔ خوبی برای خدا بود. هر کاری که می‌کرد برای خدا بود.اگر آن پرده امنیتی بیفتد می‌بینید که چه عنصر عجیبی را از دست داده‌اید.با ۳۲ سال سن کاری می‌کردکه دانشمندان هسته‌ای از دستشان برنمی آمد.خدا حقش را ادا کرد. «برشی از سخنرانی 🎤» مدیر اندیشکده راهبردی سعداء ............................................ 📖 : ❇۱_ سر قبر نشسته بودم … باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن …. از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. *** بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره… ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که : کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی … کمی از سی سالگی اش گذشته بود باران می بارید شبی که خاکش می کردیم… ............................................. ❇۲_شهیداحمدی روشن یک بارپیش رفته بودند و از ایشان پرسیده بودند که “ چقدر نزدیک است؟” آقای خوشوقت فرموده بودند: «این بستگی به این داردکه شمادر نطنز چه کار می‌کنید». ............................................. 💠@khademin_noshahr
📔 | 📚 عنوان کتاب:قبله نور 🔻شامل بیانات مقام معظم رهبری در یادمانهای جنوب کشور از جمله شلمچه، هویزه، یادمان شهید چمران، منطقه عملیاتی فتح المبین و ... است. ✍ نویسنده:ابراهیم رضوانی @khademin_noshahr
📔 | 📚 عنوان کتاب: مشتاق الحسین (ع) 🔻روایت زندگی شهید مدافع حرم حسین مشتاقی ، یکی از سیزده قهرمان حماسه ماندگار خان‌طومان است. ✍ نویسنده:زینب بابکی @khademin_noshahr
📔 | 📚 عنوان کتاب:یک آسمان هیاهو 🔻در این کتاب به ابعاد زندگی شهید علیرضا موحددانش پرداخته است، ✍ نویسنده: رحیم مخدومی @khademin_noshahr
| 📚عنوان:قرار بی قرار _خاطرات شهیدمصطفی صدر زاده 🖇بعد از شهادت شهید قاسمی دانا شور و ولولۀ خاصی در مشهد به پا شد. خیلی دلم می‌خواست بروم سوریه و مدافع حرم شوم. به هر دری زدم تا از طریق سپاه وارد شوم؛ اجازه ندادند. مجبور شدم از گذرنامۀ افغانستانی استفاده کنم و در قالب نیروهای لشکر فاطمیون، سال 1393 راهی سوریه شوم و جزئی از گردان عمار باشم. برای اولین بار سیدابراهیم را در آنجا دیدم. محل اقامت ما در یک مدرسه بود. هر کلاس برای ده، دوازده نفر گنجایش داشت. بعد از چهار، پنج روز آنقدر شیفتۀ صمیمیت و نورانیت سید شدم که دلم طاقت نیاورد. یک گوشه ای گیرش آوردم و گفتم: «سیدجان می خوام یه چیزی بگم!» نگذاشت ادامه بدهم، بلافاصله گفت: «میدونم ایرانی هستی! » خیلی از زمان آشناییمان نگذشته بود که رفتارهای سیدابراهیم مرا مجذوب خود کرد. یک ماهی که گذشت برای مرخصی به تهران برگشت. قبل از رفتن، مرا به عنوان معاون خودش به نیروها معرفی کرد. ✍🏻نویسنده:فاطمه سادات افقه _ انتشارات روایت فتح _ 🌺ـــــــــــــــــ🌺ــــــــــــــــــ🌺ـــــــــــــــــــ🌺ــــــــــــــــ🌺ــــــــــــــــــ🌺 🇮🇷قرارگاه خادم الشهدا نوشهر🇮🇷 https://eitaa.com/khademin_noshahr