کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای
ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز, چنین روح های فداکار و گستاخ و دلهای آشنا با خدا افتخار میکنیم......
عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت #سید_الشهداء علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت #حجت_ابن_الحسن "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در سی امین روز #محرم همراه و همنوا با #شهید_مبارزه_با_استکبار #شهید_محمد_منتظرقائم
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
همراه و همرزم #شهید_محمد_منتظرقائم
… در هليكوپتر اشياء مختلفي پيدا كرديم . از جمله يك كلاسور كه چند ورقه درجه بندي شده و مقداري هم رمز در آن بود…
وقتي فانتوم ها آمدند و رفتند ، برادر شهيد و من از هليكوپترها پائين آمديم و به سرعت دور شديم اما بلافاصله فانتوم ها برگشتند . ما روي زمين خوابيديم و به حالت خيز درازكش پيش مي رفتيم.
برادر عباس گفت : من تير خوردم . بعد بلند شد ولي تلوتلو خورد و بر زمين افتاد.
فرمانده #شهید_منتظرقائم هم در طرف ديگر خوابيده بود. رفت و برگشت فانتومها همچنان ادامه داشت . به طرف #محمد برگشتم ، ديدم كه دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است . او را صدا زدم ولي جوابي نشنيدم . چهره بسيار آرامي داشت.
چشمانش تقريبا باز بود و لبانش مثل هميشه لبخند داشت.....
آنقدر آرام روي كتفش بر زمين افتاده بود كه فكر كردم خواب رفته است، اما زير بغل او پر از خون بود، فهميدم محمد #شهيد شده و به آرزويش رسيده است.
ما نتوانستيم پيكر به خون خفته او را ببريم. لذا محمد همچنان بر روي ريگ هاي كوير، كه با خونش رنگين شده بود، تا صبح با خداي خويش تنها باقي ماند و صبح هم با اينكه از كانال هاي گوناگون قول هليكوپتر و هواپيما براي آوردن جسد #شهيد را به يزد بما دادند و حتي يكبار مردم طبس جمع شدند و با شكوه تمام جسد #شهيد را تا فرودگاه تشييع كردند و با اينكه برادرانمان حكم براي سوار كردن #شهيد و زخمي ها گرفته بودند، اما بي نتيجه ماند و سرانجام نزديك غروب با آمبولانسي كه از يزد آمده بود ، #شهيد و من را به يزد بردند و #شهيد را فردا صبح با عظمت بي نظيري تشييع كردند …
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
حضرت آیت الله راشد یزدی
من از دوران کودکی #محمد به واسطه ارادت و رفت و آمدی که با پدرش داشتم، با او آشنا شدم و محمد با داشتن چنین پدر وارسته ای که مربی تربیتی او بود، همیشه در حال تحول و تکامل بود.
قبل از انقلاب، آرزوی پیروزی #نهضت_امام را داشت و به خاطر عزت #اسلام و مسلمین مبارزه می کرد.
در بحران ها و مشکلات با هوشیاری و تیزبینی روبرو می شد.
شاید کسانی که او را عمیق نمی شناختند، فکر می کردند، خشن است ولی #محمد برای رضای خدا غضب می کرد و از رفتار جوانان منحرف و بی عفت عصبانی می شد از بی نظمی و متظاهرین بدش می آمد و معمولا کارهای پر زحمت را خودش در جمع انجام می داد و توصیه می کرد هر چه گفتید باید بتوانید عمل کنید به #روحانیت_وارسته و مبارز بسیار علاقه مند بود....
#شهادت مظلومانه محمد در صحرای #طبس به دست خائنین به اسلام و مملکت در من اثری بسیار تأثر انگیز و ناگوار گذاشت......
#شهید_محمد_منتظرقائم
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
همرزم #شهید_محمد_منتظرقائم
در کردستان معمولا #فرماندهان کلت به کمر می بستند، دو کلت کمری برای #محمد فرستاده بودند؛ در حقیقت بچه ها برای #محمد درخواست کرده بودند تا #فرماندهی او مشخص شود......
#محمد از پذیرش آن خودداری کرد و گفت من احتیاجی ندارم.
به برادران راننده بدهید تا در مسیر رفت و آمد در جاده ها تأمین باشند.....
بعدها فهمیدیم که چون این کلت نشانه #فرماندهی او می شد به خاطر اینکه اندک غروری او را نگیرد حاضر نشد آن را به کمر ببندد.
روحمان با یادش شاد.......
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
یک روز یک ماشین بار آرد به موقعیت ما در کردستان رسید.
#محمد به تنهایی کیسه آردها را به پشت می گرفت و به انبار می آورد.....
راننده کامیون با دیدن این وضع می پرسد، #فرمانده_سپاه اینجا کیست ؟ کسی نیست به شما کمک کند خیلی خسته شده اید.....
#محمد می گوید: لازم نیست من خودم اینها را می آورم.....
در آن موقع چند نفر از بچه ها می رسند و هنگامی که محمد را در آن حال خسته می بینند به او می گویند شما نمی خواهد این کاز را انجام بدهید ما هستیم.....
راننده تازه می فهمد که #محمد خود #فرمانده_سپاه بوده که به تنهایی آردها را به دوش گرفته است.......
#شهید_محمد_منتظرقائم
روحمان با یادش شاد.......
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
همسر #شهید_محمد_منتظرقائم
لحظاتی قبل از اینکه به #طبس برود، چهره شان #نورانی، #مصمم و #بانشاط به نظر می رسید......
یک دفعه برگشتند و به من گفتند: من می روم، هر چه شما کردی.....
پدر و مادرم و شما را به خدا می سپارم.......
از این نگاه و شیوه حرفشان احساس کردم که #محمد #شهید می شود و این آخرین سفر اوست.......
روحمان با یادش شاد.......
@khademinekoolebar