#دعای_روز_بیست_وهشتم_ماه_رمضان
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَكْرِمْنِي فِيهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَسَائِلِ يَا مَنْ لاَ يَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ
#خدایا مرا در اين روز به اعمال #نافله و #مستحبات مرا بهره وافر عطا فرما و به حاضر و آماده ساختن مسائل در حقم كرم فرما و وسيله مرا بين وسايل و اسباب بسوى حضرتت نزديك ساز اى خدايى كه سماجت و الحاح بندگان تو را باز نخواهد داشت
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)قَالَ:
مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، #حب_امام_حسین علیه السلام و حب زیارتش را در قلب او میاندازد و هر که را خداوند بدیش را بخواهد، بغض نسبت به #امام_حسین علیه السلام و بغض زیارت آن حضرت را در قلب او می اندازد.
وسائل الشیعه؛ ج14؛ ص496
@khademinekoolebar
#دعای_روز_بیست_ونهم_ماه_رمضان
اللَّهُمَّ غَشِّنِي فِيهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِي مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَةِ يَا رَحِيماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ
#خدایا در اين روز مرا به رحمت خود درپوشان و هم توفيق و حفظ از گناهان روزى فرما و دلم را از تاريكيهاى شكوك و اوهام باطل پاك دار اى خداى مهربان بر اهل ايمان
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
رَوَى جَابِر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ: قَالَ النَّبِی [صلّى اللَّه علیه و آله]:
«إِذَا كَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَى مُنَادٍ: یا أَیهَا الْمُۆْمِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِكُمْ» ؛ ثُمَّ قَالَ: یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ كَجَوَائِزِ هَۆُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ: هُوَ یوْمُ الْجَوَائِز
جابر از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:
چون روز #اول_شوّال فرا مى رسد منادیى ندا مى كند: اى #مومنان در این صبحگاه بشتابید براى جوائزتان .[كه به پاداش عبادات رمضان میدهند] سپس فرمود: اى #جابر جوائز خداوند متعال كه مانند جوائز این پادشاهان نیست.آنگاه فرمود: امروز روز جائزه است.
من لا یحضره الفقیه ج1 ص511 ح1478
@khademinekoolebar
اعمال روز #عید_فطر
#اول آنکه بخوانی بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتی را که در شبش بعد از نماز فریضه می خواندی
#دوم آنکه بخوانی بعد از نماز صبح دعائی را که سیّد روایت کرده اَللّهُمَّ اِنّی تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ اِمامی الخ و شیخ این دعا را بعد از نماز عید ذکر فرموده
#سوم بیرون کردن زکات فطره است از هر سری صاعی پیش از نماز عید به تفصیلی که در کتب فقهیّه است و بدانکه زکات فطره واجب مؤکّد است و شرط قبولی روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر است و حق تعالی آن را مقدّم بر نماز ذکر فرموده در این آیه شریفه قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی وَ ذَکَرَاسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی
#چهارم غسل است و بهتر آن است که اگر ممکن شود از نهر غسل کنی و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید چنانچه شیخ فرموده و در جزء روایتی است که غسل را در زیر سقفی بکن و چون خواستی غسل کنی بگو:
اَللّهُمَّ ایمانا بِکَ وَتَصْدیقا بِکِتابِکَ وَاتِّباعُ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ
خدایا بخاطر ایمان به تو و تصدیق کتاب تو و پیروی از روش پیغمبرت محمد صلی اللّه علیه و آله
پس بسم اللّه بگو و غسل کن و چون از غسل فارغ شدی بگو:
اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبی وَ طَهِّرْ دینی اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّی الدَّنَسَ
خدایا قرارش ده کفاره گناهانم و دین و مذهبم را پاک گردان خدایا دور کن از من چرکی را
#پنجم پوشیدن جامه نیکو و به کار بردن بوی خوش و رفتن به صحرا در غیر مکّه برای نماز کردن در زیر آسمان
#ششم پیش از نماز عید در اوّل روز افطار کنی و بهتر آنست که به خرما یا به شیرینی باشد و شیخ مفید فرموده مستحب است تناول کردن مقدار کمی از تربت سیّدالشهداء علیه السلام که شفا است از برای هر دردی
#هفتم آنکه چون مهیّا شدی از برای رفتن به نماز عید بیرون نروی مگر بعد از طلوع آفتاب و آنکه بخوانی دعاهائی را که سیّد در اقبال نقل کرده از جمله از ابوحمزه ثمالی روایت کرده از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام که فرمود بخوان در عید فطر و قربان و جمعه وقتی که مهیّا شدی به جهت بیرون رفتن به نماز این دعا را:
اَللّهُمَّ مَنْ تَهَیَّاءَ فی هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّاءَ اَوْ اَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ اِلی مَخْلُوقٍ رَجاَّءَ رِفْدِهِ وَ نَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ وَ عَطایاهُ فَاِنَّ اِلَیْکَ یا سَیِّدی تَهْیِئَتی وَتَعْبِئَتی وَاِعْدادی وَ اسْتِعْدادی رَجاَّءَ رِفْدِکَ وَ جَوائِزِکَ وَ نَوافِلِکَ وَ فَواضِلِکَ وَ فَضاَّئِلِکَ وَ عَطایاکَ وَ قَدْ غَدَوْتُ اِلی عیدٍ مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَ عَلی الِهِ وَ لَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَلٍ صالِحٍ اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ وَ لا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوقٍ اَمَّلْتُهُ وَ لکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً مُقِرّاً بِذُنُوبی وَ اِساَّئَتی اِلی نَفْسی فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِیَ الْعَظیمَ مِنْ ذُنُوبی فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاّ اَنْتَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
خدایا هر که آماده شده در این روز یا مهیا و مستعد و مجهز گشته برای ورود به یکی از مخلوقاتت به امید جایزه و صله و بهره ها و عطاهای او ولی ای آقای من تنها بسوی تو است آمادگی و تهیه و استعداد و تجهیز من به امید جایزه و صله ها و بهره ها و بخششها و فضلها و عطاهای تو و بامداد کردم در عیدی از عیدهای امت پیامبرت محمد که درودهای تو بر او و برآلش باد و البته ورود من بسوی تو نه به امید کردار شایسته ای است که بدان اطمینان داشته و پیشکش آورده باشم و نه اینست که به مخلوقی رو کرده و آرزومندش باشم بلکه با حال خضوع به درگاه تو آمده و معترف به گناه و بدی خود بر نفس خویشتنم پس ای خدای بزرگ........ بیامرز بزرگ گناهانم را زیرا نیامرزد گناهان بزرگ را جز تو ای که معبودی جز تو نیست ای مهربانترین مهربان.
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)
لا تُضَیِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَهامانَ، وَكانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ
پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
#نماز را سبك و ناچیز مشمارید، هر كس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبك و ضایع گرداند همنشین #قارون و #هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه #منافقین در آتش داخل نماید.
وسائل الشّیعه: ج 4، ص 30، ح 4431
@khademinekoolebar
#بصیرت در کلام #امام_خامنه_ای
این را باید توجّه کرد که وقتی ما از امکان #انحراف_نسل_جوان میگوییم، از ظرفیّت و امکان #هدایت و #رویش نسلِ جوانِ مؤمن هم بگوییم؛ امروز در نظام ما اینجوری است.
شما ببینید؛ همین شهید عزیزی که اخیراً به شهادت رسید - #شهید_حججی- او یک جوان از همین جوانهای امروز است، او هم یک جوانی است در سنّ ۲۵ سالگی؛ یعنی همین #اینترنت و همین #کانالهای_اجتماعی و همین روزنههای اغواگر صوتی و تصویری و همهجوری، این جوان را هم احاطه کرده، مثل هزاران جوان دیگری که احاطه کرده، امّا او اینجوری از آب درمیآید.
"البتّه شهید حُجَجی را خدای متعال مثل یک حجّتی امروز در مقابل چشم همه گرفت" امّا زیادند کسانی که این احساس، این انگیزه، این ایمان در آنها وجود دارد.
این #رویشهای_جدید_انقلابی_و_اسلامی را نباید دستِکم گرفت، اینها خیلی باارزشند، قدرشان را باید دانست.
به بنده نامههایی نوشته میشود از طریق [واحد] ارتباط مردمی، برای حضور در جبهههای جنگ؛ جبههی جنگ در کجا؟ در سوریه، در حلب! همینطور مدام نامه مینویسند، التماس میکنند.
بعضیها خودشان التماس میکنند، بعضیها والدینشان التماس میکنند که «جوان ما خیلی بیتابی میکند، فلان میکند، شما اینها را بفرستید مثلاً [بروند]». اینها پدیدههای باورنکردنی است؛ یعنی اگر واقعاً اینها را نقل میکردند برای ما از یک زمان دیگر و خودمان ندیده بودیم، بهآسانی حاضر نبودیم باور کنیم اینها را؛ امّا در زمان ما دارد اتّفاق میافتد.
این چه عاملی است که این جوان را وادار میکند که #عشق_به_جهاد و عشق به دفاع از ارزشها، او را از زن و زندگی و خانواده و بچّه و پدر و مادر و راحتی و شغل و همگی بِکَند و بفرستد به هزارها کیلومتر آنطرفتر و خارج از مرزهای کشور برای مبارزهی با دشمن؟ اینها را نباید ندیده گرفت.
۱۳۹۶/۰۵/۳۰بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت آیتالله آقانجفی همدانی
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)
مَنْ مَشى إلى مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِكُّلِ خُطْوَه خَطاها حَتّى یَرْجِعَ إلى مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحى عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ
پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
هر كس قدمى به سوى یكى از #مساجد خداوند بردارد، براى هر قدم ثواب ده حسنه مى باشد تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزش هایش پاك مى شود، همچنین در پیشگاه خداوند ده درجه ترفیع مى یابد.
عقاب الأعمال: ص 343، س 14
وسائل الشّیعه: ج 5، ص 201، ح 6328
@khademinekoolebar
کلامتان کلام #رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه #حامی_و_پشتیبان_رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید.
به پدر و مادرتان احترام بگذارید و دستشان را ببوسید، چون با دعای آنان زندگی شما خوب خواهد شد. به #روحانیت احترام بگذارید، زیرا آنان حافظان اسلامند. دشمنان از جدایی مردم و روحانیت خوشحال میشوند، پس دشمنان را با پیروی از روحانیت، ناراحت کنید.
اگر میخواهید از #فتنه_آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر #ولایت_فقیه باشید.
خانواده شهدا را فراموش نکنید و برای آنان دلگرمی باشید. با حضورتان درتمامی صحنهها و راهپیماییها و شرکت در مراسمات دینی و مذهبی، پشتیبانی خود را از نظام، اعلان نموده و موجب یاس و ناامیدی دشمنان شوید.
در پایان از همه شما التماس دعا دارم، محتاج دعای شما هستم. از دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید.
رفیقان میروند نوبت به نوبت
خوشا روزی که نوبت بر من آید»
@khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای :
این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است.
هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
فرازی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم #شهید_سید_محمود_موسوی :
ار حرمت خون شهیدان
سلام بر حضرت محمد رسول خدا، سلام بر امیرالمومنین علی (ع)، سلام بر فاطمه زهرا (س)، سلام بر ائمه معصومین، سلام بر امام حسن مجتبی (ع) غریب مدینه، سلام بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)، سلام بر قبرستان بقیع، سلام بر کاظمین، سلام بر مشهد مقدس، سلام بر سامرا مقدس، سلام بر فاطمه معصومه (س) و بر علمای قم، سلام بر شاه چراغ، سلام بر بهشت زهرا (س)، سلام بر بهشت رضا (ع)، سلام بر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون.
این وصیتنامه را در حالی مینویسم که عازم ماموریت دشواری هستیم، امیدوارم انشاءالله با پیروزی عزیزان #روحالله و #سیدعلی به انجام برسد.
یا رب! در نگاه دوستانم مینگرم در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده، با یکدیگر وداع میکنند، چون هیچکس نمیداند چه کسی میماند و چه کسی به دیدار معشوق میشتابد.
خدایا! نمیدانم وقتی که #مرگ به سراغم میآید، من در چه حالی هستم، اما خدایا! دوست دارم در آن حال، لبهایم به ذکر #یا_زهرا (س) مشغول باشد و دلم از نور محبت علی و فرزندان علی (علیهم صلوات الله) لبریز باشد. خدایا! در دلم تقاضایی است که نمیتوانم آن را بر زبان آورم و آن تمنای #شهادت است. خدایا آیا من لایق شهادت هستم؟
خدایا! شرم دارم از اینکه بگویم شهادت را نصیب شخصی مثل من گردانی، زیرا شهدا، همه چیزشان خدا بود و من هنوز به آنجا نرسیدم.
خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا درخواستم به عرش نرسد. پس خودت به من فرصت #توبه عطا فرما. خدایا! دستانم خالی است.
خدایا پس از سنگینی سی سال عمر به هدر رفته، اکنون احساس میکنم سبک شدهام. خدایا! نمیدانم حکمتت چه بود که مرا از شمال به تهران کشاندی و همسری مهربان و فرزندی سالم به من عطا کردی. حال من چگونه شکرت را به جا آورم؟
خدایا! از تو میخواهم همسر و فرزندم و تمامی خانوادهام را عاقبت به خیر نمایی.
#وصیتی_به_خانواده_ام :
پدر و مادر مهربانم، برادران و خواهرم، از اینکه زود از میان شما رفتم معذرت میخواهم، تقدیر خدا چنین بود. به هر حال، خداوند روزی ما را به دنیا آورد و روزی نیز ما را از این دنیا میبرد و الان وقت رفتن من بود. شما را به خدا میسپارم و از خداوند میخواهم به شما #صبر جمیل عطا فرماید.
سلام مرا به همه دوستان و آشنایان برسانید و به آنان بگویید: اسلام و انقلاب باید به دست آقا امام زمان (عج) برسد. برای رسیدن به این مقصد، باید از تمام خطرها و موانع عبور کرد، هر چند در این راه ممکن است خون جوانانی ریخته شود و جان عزیزانی نثار گردد و سهم کوچکی از این #جهاد هم نصیب ما بشود.
سفارشی به همسر مهربانم:
شما واقعا برای من همسری کردید، اما من نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم، عذرم را پذیرا باش. از خداوند میخواهم که به شما صبر عطا فرماید.
همسر مهربانم! همیشه #پشت_سر_رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است، پس بعد از من، همه هم و غم شما #ولایت باشد. به دخترم بگویید همواره در #خط_رهبری باشد و هیچگاه پشت ولایت را خالی نکند.
همسر مهربانم! دوست دارم دخترم در شمال معلم قرآن شود و به بچهها درس قرآن بدهد. از شما خواهش میکنم در این باره کوتاهی نکنید.
در مراسم تشییع من گریه نکن، چون دوست دارم با استقامتت، دشمنان را به گریه اندازی.
سخنانی چند با دخترم:
1) دخترم! باید با دیگران فرق داشته باشی، یعنی از نظر ادب، شخصیت، متانت، معنویت و از نظر عملی به درجات عالی برسی.
2) #قرآن را از مادرت بیاموز.
3) از همه مهمتر اینکه به مادرت احترام بگذار، زیرا مادرت در تمام سختیها با تو بوده است؛ مواظب مادرت باش، من هم برای شما دعا میکنم.
وصیتم به دوستان و آشنایان:
همه ما روزی به دنیا آمدهایم و روزی هم از این دنیا میرویم. خوشا به حال آن کس که پاک آمد و پاک میرود. در این دنیای فانی اگر شما فردی خوب باشید حتما خوب از این دنیا میروید، اما من با این کولهبار گناه نمیدانم چگونه از دنیا خواهم رفت. امیدوارم انشاءالله با دعای شما، سبکبال به عالم دیگر رفته و از عذاب قبر نجات یابم.
ای دوستان! فریب دنیا را نخورید، زیرا این امر، مانع خیر اخروی میشود. پس در همه حال سعیتان به دست آوردن خیر اخروی باشد.
به #ولایت و حقانیت علی ابن ابی طالب (ع) و خداوندی خدا یقهتان را میگیرم اگر #امام_خامنه_ای را تنها بگذارید...
#شهید_مدافع_حرم_محمدامین_کریمیان
#سالروز_شهادت ؛ 27خرداد ماه
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قالَ (صلى الله علیه وآله) لِعَلىّ(علیه السلام):
أنَا رَسُولُ اللّهِ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ، وَأنْتَ وَجْهُ اللّهِ وَالْمُؤْتَمُّ بِهِ، فَلا نَظیر لى إلاّ أنْتَ، وَلا مِثْلَ لَكَ إلاّ أنَا
رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به امام علىّ (علیه السلام) فرمود:
من #رسول_خدا هستم، كه از طرف او تبلیغ و هدایت مى نمایم; و تو وجه اللّه مى باشى، كه #امام و #مقتداى (بندگان خدا) خواهى بود، پس نظیرى براى من وجود ندارد مگر تو; و همانند تو نیست مگر من.
تأویل الآیات الظاهره: ص 549، س 5
تفسیر البرهان: ج 4، ص 184، س 26
@khademinekoolebar
#تلنگر
#مؤمن_باشیم
#امام_خامنه_ای :
ماها اسیر مادّهایم؛ نگاه ما، چشم ما فقط مظاهر و نشانههای مادّه را مشاهده میکند؛ برای همین هم هست که به اینها دل میبندیم، زیباییهای مادّی ما را به خود جذب میکند، چشم ما بیش از این را نمیبیند وقتی در محیط مادّی گرفتار میشود.
اگر معنویّت را افزایش دادیم، #صفای_قلب را بالا بردیم، تقرّب الیالله را جدّی گرفتیم، برای #خدا کار کردن را تمرین کردیم و پیش رفتیم، آن روح زلالی که در شما پیش میآید، موجب میشود که چشمها باز بشود به مناظر زیباتری، والاتری، عالیتری از آنچه از این زیباییها و مطلوبهای دنیوی در دنیا ما مشاهده میکنیم.
اگر زین خاکدان پست روزی بَر پری، بینی
که گردونها و گیتیها است مُلک آنجهانی را
منظور از این «مُلکِ آنجهانی» فقط بهشت نیست، فقط قیامت نیست؛ در همین دنیا هم هستند و بودند افرادی که با چشم حقیقتبین، با چشم معنوینگر حقایقی را در این دنیا دیدند و زندگی خوشی را گذراندند با نگاه به آن مناظر معنوی و الهی و نعمتهای برتر خداوندی؛ به این چیزهایی هم که ماها به آنها پابندیم، غالباً بیاعتنا بودند، توجّه نداشتند. ۹۷/۳/۳۰
@khademinekoolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #طنز_در_جبهه
#حسین_ملات
قسمت دوم؛ تشییع جنازه
@khademinekoolebar
#طنز_در_جبهه
الاغ و گوجه فرنگی/ روایتی شیرین از #جعفر_صادقیان
تابستان 62 با تعدادی از نیروهای تیپ زرهی سپاه اصفهان درشمال مریوان بودیم. محل استقرارمان بین تنگه ای قرار داشت که فاصله کمی با دریاچه مریوان (زریوار) داشت. روستایی هم در یک کیلوتری ما واقع بود که سکنه آن به دلیل قرار گرفتن زیر گلوله مستقیم توپخانه دشمن، خانه و زندگی خود را رها کرده و رفته بودند.
در آن منطقه بدون اینکه نیروهای دشمن خبر داشته باشند ، بین صخره ها کمین گرفته بوذیم و نقل و انتقالات آن ها را زیر نظر داشتیم.
شهر #پنجوین عراق هم فاصله چندانی با ما نداشت و در شب، روشنایی چراغ های شهر را می دیدیم. گاه و بیگاه حرکت گروه های کوچک و بزرگ خانواده های رانده شده و فراری را به داخل خاک ایران زیر نظر داشتیم .
به ما گفته بودند کاری به تردد این دسته ها که زن و بچه همراه داشتند نداشته باشیم، اما ورود و تعداد آنها را به پست های بعدی اطلاع میدهیم که بازرسی شوند.
این زیر نظر داشتن و اطلاع دادن به این علت بود که عوامل نفوذی و جاسوسان دشمن را قبل از هرگونه ضربه و خرابکاری شناسایی و دستگیر کنند. بسیار هم تاکید شده بود که تحت هیچ شرایطی به #دشمن نزدیک نشویم تا از وجود ما در بین آن صخره ها آگاه نشوند.
یک روز صبح در بین صخره ها موضع گرفته بودم و با دوربین در حال دید زدن بودم که تکان های محسوس چیزی در میان علفزار انبوهی نظرم را جلب کرد.
فاصله حدود پانصد متر بود. شیشه های دوربین را تمیز کردم و دوباره نگاه کردم. ارتفاع علف ها بلند بود و هرچه تلاش کردم نتوانستم جسمی را که تکان میخورد کامل ببینم. فقط حرکت قسمت بالای آن را می دیدم که قابل تشبیه به چیزی نبود.
ابتدا خیال کردم #دیده_بان یا از نیروهای #دشمن است که برای #استراق_سمع و #جاسوسی آمده است، اما حرکت و تکان های هماهنگی که انجام می داد، از این حدس دورم کرد.
سر وصدای ورود یک گروه بزرگ رانده شده، باعث شد ازآن منحرف شوم و اقدام به بررسی و گزارش ورود آنها کنم .
از گروه رانده شد که فارغ شدم، دوباره حرکت آن جسم به خاطرم آمد و با دوربین چشم به آن دوختم . باز هم همان رفت و آمد یکنواخت و حرکات هماهنگ بود. تا عصر چندین بار نگاه کردم و بالاخره طاقت نیاوردم و موضوع را با #اسماعیل_گل_شیرازی که فرمانده قسمتی از واحد بود، درمیان گذاشتم اما او جدی نگرفت و با دادن هشدارهای مجدد، تاکید کرد که به آن نزدیک نشوم.
با وجود اینکه هشدارهای لازم را از اسماعیل شنیده بودم، اما کنجکاوی فهمیدن آن شیء و تکان های هماهنگش دست از سرم برنمی داشت وهر لحظه بیشتر تحریک میشدم که خودم را به آن بوته زار برسانم و موضوع را کشف کنم. با همین تحریک و گمان دست به گریبان تا اینکه هوا تاریک شد.
شام را با بچه ها در سنگر خوردم و با برداشتن دوتا نارنجک بدون اینکه جلب توجه کنم از سنگر بیرون آمدم. تصمیم خودم را گرفته بودم که آن شب هر طور شده پی به موضوع ببرم.
به همان سینه کش رفتم و درحالی که در یک دستم نارنجک و در دست دیگرم کلت بود، آرام شروع به حرکت سینه خیز به سوی علفزار کردم. ترس و تاریکی و دشمن، دست به دست هم داده بود و هرچه جلوتر می رفتم التهابم را بیشتر می کرد.
بالاخره به کنار علف ها رسیدم و با خواباندن یک طرف صورتم روی علف های خیس و خنک زمین و با رفع خستگی، دوباره به حرکتم ادامه دادم.
با شنیدن صداهایی خفه که با صدای دو سه ضربه اصابت شلاق همراه بود، از حرکت ماندم. حواسم را بیشتر جمع کردم. مقداری دیگر که جلو رفتم، دوباره همان صدا و ضربات #شلاق را شنیدم. صدا، صدایی شبیه به خرناس یک حیوان بود، اما صدای شلاق را نمیتوانستم حدس بزنم مربوط به چیست.
فکر و خیال های متفاوتی به ذهنم می رسید. اگر #اسیر است و درحال بازجویی هستند، پس چرا ناله نمی کند؟ اگر دهانش را بسته اند، پس چرا صدای بازجویان به گوش نمیرسد؟
بالاخره با همین خیالات به سینه خیز رفتن ادامه دادم تا اینکه خرناس ها و ضربات شلاق را به وضوح از پشت یک لایه علف می شنیدم.
لوله کلتم را آهسته بین علف ها قرار دادم و خیلی آرام مقداری از آنها را عقب زده که یکباره هیکل گنده و سیاهی که روی زمین خوابیده بود،باخرناس بلندی از زمین بلند شد و درست بالای سرم ایستاد.
اول فکر کردم خرس است و قصد شلیک به آن را داشتم که با دیدن چهارپایش که روی زمین قرار داشت، فکرم به قاطر و اسب و الاغ رفت. با این نیت میخواستم از جا برخیزم که یک مرتبه ترس دیگری به جانم چنگ انداخت.
با خودم گفتم نکند کفتار باشد و امانم ندهد. با این حدس، یواش یواش از حالت به رو خوابیده بیرون آمدم وبا یک نیم چرخش، سینه و صورتم را بالا آوردم و شروع به برانداز او کردم. خوب که نگاه کردم، بی اختیار خنده ام گرفت. چون، هم حیوان را شناختم و هم علت ضربه های شلاق را فهمیدم.
حیوان کذایی الاغ بود و صدای ضربه های شلاق هم از اصابت دمش به بدن و پاهایش برای فراری دادن حشرات بود. خودم را از زیر دست و پایش بیرون کشیدم و مشغول دست کشیدن به سر و گوشش شدم.
در تاریک روشن شب، محوطه ای دو سه متری را دیدم که علف هایش با رفت و آمد وخوابیدن الاغ کاملا خوابیده بود.ارتفاع علف های پامال نشده تا سینه ام می رسید.
همانطور نشسته چند قدم جلو رفتم و از بین علف های پامال نشده نگاه کردم که چشمانم باز ماند.
در فاصله نزدیکی از آن محل که شیب زیادی داشت و تا #منطقه_مرزی ادامه پیدا می کرد، نفراتی در حال رفت و آمد بودند و تعدادی #خودروی_نظامی در بین آنها دیده می شد. مقداری دیگر که #سینه_خیز جلو رفتم نجواهای گنگی هم به زبان های عربی و کردی شنیدهم.
دلم میخواست نزدیک تر شوم و بیشتر اطلاعات کسب کنم، اما ترسیدم که متوجه حضورم شوند و کار بیخ پیدا کند. تا جایی که چشمانم در تاریکی تشخیص می داد، تعداد نفرات و ماشین ها سنگر ها را شناسایی و در دفترچه کوچکی یادداشت کردم و آماده بازگشت شدم.
ابتدا قصدم این بود که الاغ را به طریقی از آن جا فراری بدهم ، اما بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم کاری با او نداشته باشم. دستی به سر و گردن او کشیدم و به صورت خمیده برگشتم.
هنوز چند قدمی نرفته بودم که صدای سم ها و اصابت بدنش به علف هارا در پشت سرم شنیدم. سر که به عقب چرخاندم او را دیدم دنبالم در حرکت است . لبخندی زدم و به راهم ادامه دادم .
فکر می کردم به جای خودش باز می گردد، اما تا کنار سنگر دنبالم آمد و در میان نگاه ها و خندیدن متعجب بچه ها کنارم ایستاد. موضوع را از سیر تا پیاز برای #گل_شیرازی و بچه ها که نگران غیبتم شده بودند تعریف کردم و #اطلاعات بدست آمده را دادم. اطلاعات خیلی کارساز شد.
و اما الاغ لخت و بی پالان بود. پتویی روی گرده اش می انداختیم و گاه و بی گاه با آن بار کشی میکردیم. تا اینکه در گشت شبانه ای که یک شب در داخل روستا داشتیم، در حیاط خانه ای پالان و افساری دیدیم و با گذاشتن آن بر پشتش رسما خرش کردیم .
آن الاغ به قول بچه ها، همیشه کنار سنگر ما پارک بود و هر وقت احتیاج به بارکشی بود، از آن استفاده می شد. . .
@khademinekoolebar
برخی رویدادهای مهم دهم تیرماه در #دفاع_مقدس
• اجرای عملیات ایذایی ظفر ۴ در منطقه عملیاتی فکه توسط ارتش جمهوری اسلامی (۱۳۶۴ ه.ش)
• آزادسازی مهران (۱۳۶۵ ه.ش)
• بازپسگیری ماووت توسط نیروهای عراقی (۱۳۶۷ ه.ش)
• شهادت شهیده نسرین افضل (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید محمد جمشیدی آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی عاصی تهرانی فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان تهران (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید حسین قنبری نیاکی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علی اصغر صفرخانی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) گردان ویژه شهادت (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید حسین سحرخیز (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علی عرب نصرتآبادی (استان کرمان، شهرستان زرند، روستای شاه جهانآباد) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید هدایت آزاد شهابى (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید سید احمد کریمیان (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علی حاجبی قائممقام ستاد لشکر ۴۱ ثارالله (استان هرمزگان، شهرستان رودان) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علی یادگاری (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید حسین ارشدی (استان گیلان، شهرستان فومن، دهستان گشت) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید جلیل محدثیفر فرمانده گردان یاسین تیپ ۲۱ امام رضا (ع) (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید قاسم محمدی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۶ ه.ش)
@khademinekoolebar