eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
فاتحان #خرمشهر و #تنگه_رقابیه سرداران #خیبر و #بدر و #مجنون و #هور مرید ومراد هم ... #حاج_احمد از کمتر کسی تاثیرپذیر بود ولی آنچنان شیفته اخلاق ومنش #آقامهدی بودش که همیشه میگفت: #مهدی جان اگر یک روز تورو نبینم خواهم مرد... روحتان شاد @khademinekoolebar
دلت که گرفت،  دیگر منت زمین را نکش،  راه آسمان باز است،  نگفته تو را میخواند. اگر هیچ کس نیست،  #خدا که هست؛ پرهایت را بسوی آسمان بگشا و  در آغوش خدا آرام بگیر... @khademinekoolebar
#نخبه_علمی بود به قدری باهوش بود ڪه در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد در جبهه آموزش زبان می‌داد والفجر۸ #شیمیایی شد و در۱۷سالگی به #شهادت رسید معلم جبهه‌ها؛ #شهید_محمود_تاج_الدین @khademinekoolebar
قالَ الإمام الجواد عليه السلام : التَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زينَةُ الاْيمانِ، وَالسَّكينَةُ زينَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زينُةُ الرِّوايَةِ. امام جواد (عليه السلام) فرمودند: و زينت بخش حسب و ، زينت بخش كلام، زينت بخش و ، و زينت بخش و ; و دقّت در ضبط و حفظ آن، زينت بخش نقل روايت و سخن مي باشد. كشف الغمّة، ج 2، ص 347 @khademinekoolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 تصاویری از واپسین لحظات زندگی و قبل از #شهادت سردار دلها #شهید_مهدی_باکری روحمان با یادشان شاد.... @khademinekoolebar
یاد و خاطره #شهیدان #خان_طومان #محمدبلباسی، #علی_جمشیدی، #رضاحاجی_زاده، #حسن_رجایی_فر، #سیدرضاطاهر، #سیدجواداسدی، #سعیدکمالی، #محمود_دادمهر، #علیرضا_بربری؛ #علی_عابدینی، #حسین_مشتاقی، #رحیم_کابلی، #یدالله_قنبری گرامی باد... #سالروز_شهادت @khademinekoolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سینه زنی #شهدای_خان_طومان در فرودگاه دمشق #سالروز_شهادت @khademinekoolebar
بِسْم الله . . . امشب تو شهید می شوی زیاد فرصت نمانده نمیخواهی تلفن را برداری و به خانه زنگ بزنی؟حسن و فاطمه منتظرند مهدی زينب... من هم... گفتم من دیدی؟ آخرش نتوانستم جلوی خودم را بگیرم من هم منتظرم... دست بجنبان مرد یک خانواده دل به تو داده اند و اینجا چشم به راه اند زود از حال ما بپرس قبل از اینکه اشقیا برای ریختن خون تو صف بکشند و به خط شوند قبل از اینکه راه نفس به سینه ی بی کینه ات تنگ شود قبل از اینکه بال درآوری و پرواز کنی یک نگاهی به آشیانه ات بنداز ... جوجه های تو نگاهشان به آسمان خشک شد خیلی اوج گرفتی دستمان به تو نمی رسد می شود با یکی از همین باران های بهاری برگردی؟ قدر یک نمِ باران یک بار هم شده تو جای اشک،صورت بچه ها را تَر کن... امشب شب عاشورای توست شب بچه های تو... کمی استراحت کن مهمانِ یک شبه ی زمین, تا راهی نمانده... . . . به تاريخ ١٧ارديبهشت ٩٥ دیشب @khademinekoolebar
#شهید_مدافع_حرم_جمیل_حسین معروف به #چمچه_مار #شیعیان_پاراچنار @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
#شهید_مدافع_حرم_جمیل_حسین معروف به #چمچه_مار #شیعیان_پاراچنار @khademinekoolebar
🔹️ (( = )) یکی از « » معروف به« » است که پیش از این دلاوری‌های زیادی را در منطقه نشان داد و در ‌‌نهایت در حین (س) به رسید. در یادداشتی کوتاه در صفحه اجتماعی خود وصفی درباره روزهای رزم و صلابت او به زبان نزدیک به محاوره نوشته است که در ادامه می‌خوانید: غیور راست مى‌گفت. تو تموم مدتى که رو یال کوه و در پناه خاک‌ریز و کانال کم‌عمق، دو لّا دو لّا این ور اون ور مى‌رفتیم، چمچه مار شَق و رَق و ایستاده، بدون کوچک‌ترین ترسى از تیر خصم، راه مى‌رفت و مواضع دشمن رو برانداز مى کرد. چشم تو چشم دشمن. عین مار کبرا. عین . بهش می‌گفتند چَمچَه مار. خیلى زمخت بود و عبوس. لااقل تو اولین دیدارمون این جور مى‌نمود. بالاى کوه هاى خِیواص. در مجاورت روستاى تازه آزادشدهٔ در شرقی‌ترین نقطهٔ منطقهٔ و کمى قبل از مرز افغانستان. برعکس همهٔ پشتون‌های ، دستار طالبى سرش بود و نه . صورتش هم صاف بود از تیغ اصلاح. یه شاخه گل داودى زرد رنگ هم گذاشته بود روى گوش سمت راستش. نمى دونم چرا. و همین من رو گول زد. وقتى دوربین رو سمتش آوردم با غیظ و به پشتون گفت نگیر. از من تصویر نگیر! اصلاً باهاش بحث نکردم. اصرار به تصویر گرفتن هم نداشتم. تازه ناهار خورده بودیم. پایین کوه و تو . البته من نخوردم. مزاجم با آب سازگار نبود. کم می‌خوردم و هر چیزى رو هم نمی‌خوردم. حالا اینجا سفرهٔ نون و پنیر و چاى پهن کرده بودند. دقیقاً تو جبهه و کمى عقب‌تر از یال کوه مشرف به مواضع طالبان. چمچه مار همین‌طور که داشت لقمهٔ درشتى واسه خودش می‌گرفت رو به بقیه به من اشاره کرد و گفت؛ خارجیه؟ هلال آقا گفت؛ ! گل از گل شکفت. لقمه تو دهنش تمام قد در مقابلم ایستاد. به زور سر سفره نشوند و برام یه لقمهٔ نون و پنیر گرفت. به گفت چرا پس نمى‌گى ایرانى هستى؟! لب خندى شیرین تحویلش دادم. گفت دوربینت رو روشن کن و دنبالم بیا. از یه خاک‌ریز کم‌عرض و کم‌عمق به سنگرى بردمون که از دریچه‌اش موضع طالبان تو تیررسمون بود. گفت اون جا رو بگیر. بعد نشست پشت و یه باکس تیر رو تو سرشون خالى کرد. ول وله اى اون ور راه افتاد. گفت دوربینت رو بذار کنار و بیا اینجا. دوربین رو دادم به اسد على و گفتم لنزش رو بگیر طرف ما. هنوز نمى‌دونستم چه‌کار داره. رو به گفت: مى‌خوام این جوون ایرانى دِین ش رو به دین ش ادا کنه! سنگر اصلى رو دقیق نشون‌ام داد. بعد گفت امون شون رو بِبُر. بسم اللهى گفتم و تموم قطار توى باکس رو ریختم سرشون. یکى که با دوربین اون ور رو زیر نظر داشت داد می‌زد خورد خورد! حالا دیگه نفهمیدم اغراق می‌کرد یا خواست مهمون نوازى رو در حق من تموم کرده باشه! تو مسیر برگشت از این سنگر هم، لطف ما رو بى پاسخ نذاشتند و اگر اقدام سریع و به جاى نبود و هُل دادن من روى زمین، لحظه آب کش مى شدم. شاخه گل داودى از لاى لاله ى گوشش به زمین افتاده بود. اون رو برداشتم و وقتى به سمت من مى چرخید به طرفش بردم. خنده شیرینى رو لبش نشست و به فارسى گفت: دوستى! بعد دست رو شونه من گذاشت و فشرد.  لاغر بود و قد بلند. ابهتى خاص داشت. یه جورایى من رو یاد مینداخت. با همون صلابت فرماندهى. از هم راه دیگه مون غیور پرسیدم چرا بهش مى‌گید چمچه مار؟ غیور همون جور که شیفته، قد و بالاى چمچه مار رو تماشا مى‌کرد گفت: مثل مار کبرا می‌مونه. با همین هیبت میره تو مواضع طالبان و چند روزى باهاشون سر می‌کنه، تو جلسات شون شرکت می‌کنه. نظر میده و نظر مى‌گیره. بدون اینکه کوچک‌ترین شکى از شیعه و پاراچنارى بودنش ایجاد کنه. بعد خیلى خون سرد میاد این ور و عملیات بچه‌ها رو فرماندهى می‌کنه. به همین راحتى. نه پنهون شدنى، نه استتارى، نه حتا خم شدنى. مثل یه مار کبرا. مثل چمچه مار. غیور راست می‌گفت. تو تموم مدتى که رو یال کوه و در پناه خاک‌ریز و کانال کم‌عمق، دو لّا دو لّا این ور اون ور مى‌رفتیم، چمچه مار شَق و رَق و ایستاده، بدون کوچک‌ترین ترسى از تیر خصم، راه مى‌رفت و مواضع دشمن رو برانداز می‌کرد. چشم تو چشم دشمن. عین . عین ... و امروز صبح برام پیغام فرستاد: رو یادت میاد؟ سر ارتفاعات خِیواص؟ دیروز تو شد. مثل شیر‌‌... شادی ارواح مطهر شهدای مظلوم بالاخص @khademinekoolebar
قالَ الإمام الجواد عليه السلام : ثَلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ كَثْرَةِ الصَّدَقَةَ. امام جواد (عليه السلام) فرمودند: سه چيز، سبب رسيدن به خداي متعال مي باشد: نسبت به گناهان و خطاها، زياد و اظهار ندامت كردن. اهل كردن و بودن. و بسيار انجام دادن. كشف الغمّة، ج 2، ص 349 @khademinekoolebar
#لبخند در #جنگ ... از بالا بودن روحیه حکایت داشت حکایتی که رمز پیروزی مـا شد ... #مردان_بی_ادعا #شهدا_شرمنده_ایم @khademinekoolebar
معتقد بود میزانِ رفاقت ما با افراد بستگی به میزان ارادت آنها به دارد ... را میگویم حاج ابراهیـم ... @khademinekoolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽وقتی خدا لذت #مناجات را از انسان می گیرد... 🔸روایتی تکان دهنده از زبان #حجت_الاسلام_میرزامحمدی ویژه روزهای پایانی ماه #شعبان @khademinekoolebar
مےگویند: صداے بلند به شنوائے آسیب مےرساند! اما شنوائےِ شما قوےتر از هر سامع بود، که نداے هَل مِن ناصِر از #امام‌تان شنیدید... @khademinekoolebar
18 اردیبهشت سردار راز عدد 21 متولد: 21 رمضان 1346 شهادت: 21 رمضان 1367 سن: 21 سال @khademinekoolebar
🔻 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ 🚩 سالروز آزاد سازی شهر حماسه و ایثار #هویزه در عملیات غرور آفرین #الی_بیت_المقدس گرامی باد. #شهید_علم_الهدی #شادی_روح_شهدا_صلوات @khademinekoolebar
قالَ الإمام الجواد عليه السلام : وَ حَقيقَةُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخيْرِ، وَ تَجافي خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْدَبِ يَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَكارِمَ الاْخْلاقِ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ، وَ يَصِلُ بِهِ اِلَي الْجَنَّةِ. امام جواد (عليه السلام) فرمودند: حقيقت و عبارت است از: دارا بودن خصلت هاي خوب، خالي بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسيله - در دنيا و آخرت - به كمالات اخلاقي مي رسد; و نيز با رعايت أدب نيل به مي يابد. ارشاد القلوب ديلمي، ص 160 @khademinekoolebar
از ۱۳۵۷ تا ..... ادامه دارد..... #مرگ_بر_آمریکا صرفا یک شعار نیست اعتقاد است... @khademinekoolebar
نگاه هاے شمـا چیزی از جنس نجات است! چشمتان کہ بہ گوشہ این شهر مےخورد... یادتان باشد ... سخت #محتاج گوشہ چشمتان هستیم! کمے نور مهمانمان ڪنید .... #دفاع_مقدس @khademinekoolebar
، صبح امروز در دانشگاه فرهنگیان: دیشب شنیدید رئیس‌جمهور آمریکا حرف‌های سخیف و سبکی زد. شاید بیش از ۱۰ دروغ در حرف‌های او بود. هم را تهدید کرد، هم را که چنین و چنان می‌کنم. بنده از طرف می‌گویم: آقای ! شما می‌کنید. ۹۷/۲/۱۹ @khademinekoolebar
قالَ الإمام الجواد عليه السلام : مَنْ زارَ قَبْرَ أخيهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَي الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «إنّاأنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّات، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْكْبَرِ. امام جواد (عليه السلام) فرمودند: هركس بر بالين قبر حضور يابد و رو به بنشيند و دست خود را روي قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مباركه «إنّا أنزلناه» را بخواند از شدايد و سختيهاي صحراي در أمان قرار مي گيرد. اختيار معرفة الرّجال، ص 564، ح 1066 @khademinekoolebar
ای کاروان آهسته ران آرام جانم میرود.... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
مادری كه به بدرقه جگر گوشه اش آمده تا او را روانه معركه جنگ كند و خواهری كه به فكر فرورفته... فقط خدا میداند در دل اين مادر چه می گذشته است؟ يقيناً آشوبی برپا بوده است ولی چه اعتقاد و اطمينانی در وجودشان بود كه با اين روحيه فرزندانشان را برای حفظ اين كهن بوم و بر روانه می نمودند... راستی در اين روزگاری كه زمانه آلوده به هزاران تزوير و تضاد است در فكر و ذهن مادران چه ميگذرد؟!! شما می دانيد؟ مرا به گوشه‌ی آغوشِ خویش دعوت کن مگر به جز تو کسی گوشه‌ی دلم دارم؟ @khademinekoolebar