🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای :
این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است.
هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#شهید_مدافع_حرم « #حامد_جوانی » در تاریخ 26 آبان 1369 چشم به جهان گشود. وی در تاریخ چهار تیر 1394 پس از تحمل جراحات ناشی از دفاع از حرم آل الله، در بیمارستان بقیه الله تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن #وصیت_نامه ای را که از این #شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
بسماللهالرحمنالرحیم
«السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#یاحسین تا آخرین قطره خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به #اسارت برود. تنها دلخوشی من برادرزادهام علی این است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای #دفاع_از_حرم_حضرت_زینب (س) رفته و #شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
مادر عزیزم اگر بنده توفیق #شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده انشاءالله در این سفر که به #سوریه میروم عمودی میروم و افقی به #ایران باز میگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید، چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.
پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که #شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم #امام_حسین (ع) میجنگیدم تا #شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنه_ای لبیک گفته و از #اهل_بیت_پیامبر دفاع بکنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می شوم و آرزو دارم همچون #حضرت_عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
۲۵ فروردین حامد جوانی»
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
#شهید_مدافع_حرم_جمیل_حسین معروف به #چمچه_مار #شیعیان_پاراچنار @khademinekoolebar
🔹️
(( #چمچه_مار = #مار_کبری ))
یکی از #شهدا_مدافع_حرم #شهید « #جمیل_حسین» معروف به« #چمچه_مار» است که پیش از این دلاوریهای زیادی را در منطقه #پاراچنار_پاکستان نشان داد و در نهایت در حین #دفاع_از_حرم_حضرت_زینب (س) به #شهادت رسید.
#سهیل_کریمی در یادداشتی کوتاه در صفحه اجتماعی خود وصفی درباره روزهای رزم و صلابت او به زبان نزدیک به محاوره نوشته است که در ادامه میخوانید:
غیور راست مىگفت. تو تموم مدتى که رو یال کوه و در پناه خاکریز و کانال کمعمق، دو لّا دو لّا این ور اون ور مىرفتیم، چمچه مار شَق و رَق و ایستاده، بدون کوچکترین ترسى از تیر خصم، راه مىرفت و مواضع دشمن رو برانداز مى کرد. چشم تو چشم دشمن. عین مار کبرا. عین #چمچه_مار.
بهش میگفتند چَمچَه مار. خیلى زمخت بود و عبوس. لااقل تو اولین دیدارمون این جور مىنمود. بالاى کوه هاى خِیواص. در مجاورت روستاى تازه آزادشدهٔ #شلوزان
در شرقیترین نقطهٔ منطقهٔ #پاراچنار_پاکستان و کمى قبل از مرز افغانستان. برعکس همهٔ پشتونهای #شیعهٔ #پاراچنار، دستار طالبى سرش بود و نه #کلاه_چترالى. صورتش هم صاف بود از تیغ اصلاح. یه شاخه گل داودى زرد رنگ هم گذاشته بود روى گوش سمت راستش. نمى دونم چرا. و همین من رو گول زد.
وقتى دوربین رو سمتش آوردم با غیظ و به پشتون گفت نگیر. از من تصویر نگیر! اصلاً باهاش بحث نکردم. اصرار به تصویر گرفتن هم نداشتم.
تازه ناهار خورده بودیم. پایین کوه و تو #مسجد_حضرت_زهرا #شلوزان.
البته من نخوردم. مزاجم با آب #پاراچنار سازگار نبود. کم میخوردم و هر چیزى رو هم نمیخوردم. حالا اینجا سفرهٔ نون و پنیر و چاى پهن کرده بودند. دقیقاً تو #خط_مقدم جبهه و کمى عقبتر از یال کوه مشرف به مواضع طالبان. چمچه مار همینطور که داشت لقمهٔ درشتى واسه خودش میگرفت رو به بقیه به من اشاره کرد و گفت؛ خارجیه؟ هلال آقا گفت؛ #ایرانیه!
گل از گل #چمچه_مار شکفت. لقمه تو دهنش تمام قد در مقابلم ایستاد. به زور سر سفره نشوند و برام یه لقمهٔ نون و پنیر گرفت. به #پشتون گفت چرا پس نمىگى ایرانى هستى؟! لب خندى شیرین تحویلش دادم. گفت دوربینت رو روشن کن و دنبالم بیا.
از یه خاکریز کمعرض و کمعمق به سنگرى بردمون که از دریچهاش موضع طالبان تو تیررسمون بود. گفت اون جا رو بگیر. بعد نشست پشت #تیربار و یه باکس تیر رو تو سرشون خالى کرد. ول وله اى اون ور راه افتاد.
گفت دوربینت رو بذار کنار و بیا اینجا. دوربین رو دادم به اسد على و گفتم لنزش رو بگیر طرف ما. هنوز نمىدونستم چهکار داره. رو به #هلال_آقا گفت: مىخوام این جوون ایرانى دِین ش رو به دین ش ادا کنه!
سنگر اصلى #طالبان_پاکستانی رو دقیق نشونام داد. بعد گفت امون شون رو بِبُر. بسم اللهى گفتم و تموم قطار توى باکس رو ریختم سرشون. یکى که با دوربین اون ور رو زیر نظر داشت داد میزد خورد خورد! حالا دیگه نفهمیدم اغراق میکرد یا خواست مهمون نوازى رو در حق من تموم کرده باشه! تو مسیر برگشت از این سنگر هم، #طالبان لطف ما رو بى پاسخ نذاشتند و اگر اقدام سریع و به جاى #چمچه_مار نبود و هُل دادن من روى زمین، لحظه آب کش مى شدم. شاخه گل داودى از لاى لاله ى گوشش به زمین افتاده بود.
اون رو برداشتم و وقتى به سمت من مى چرخید به طرفش بردم. خنده شیرینى رو لبش نشست و به فارسى گفت: دوستى! بعد دست رو شونه من گذاشت و فشرد. لاغر بود و قد بلند. ابهتى خاص داشت. یه جورایى من رو یاد #حاج_احمد_متوسلیان مینداخت.
با همون صلابت فرماندهى. از هم راه دیگه مون غیور پرسیدم چرا بهش مىگید چمچه مار؟ غیور همون جور که شیفته، قد و بالاى چمچه مار رو تماشا مىکرد گفت: مثل مار کبرا میمونه. با همین هیبت میره تو مواضع طالبان و چند روزى باهاشون سر میکنه، تو جلسات شون شرکت میکنه. نظر میده و نظر مىگیره. بدون اینکه کوچکترین شکى از شیعه و پاراچنارى بودنش ایجاد کنه.
بعد خیلى خون سرد میاد این ور و عملیات بچهها رو فرماندهى میکنه. به همین راحتى. نه پنهون شدنى، نه استتارى، نه حتا خم شدنى. مثل یه مار کبرا. مثل چمچه مار.
غیور راست میگفت. تو تموم مدتى که رو یال کوه و در پناه خاکریز و کانال کمعمق، دو لّا دو لّا این ور اون ور مىرفتیم، چمچه مار شَق و رَق و ایستاده، بدون کوچکترین ترسى از تیر خصم، راه مىرفت و مواضع دشمن رو برانداز میکرد. چشم تو چشم دشمن. عین #مار_کبرا. عین #چمچه_مار...
و امروز صبح #غیورحسین برام پیغام فرستاد: #چمچه_مار رو یادت میاد؟ سر ارتفاعات خِیواص؟
دیروز تو #سوریه #شهید شد.
مثل شیر...
شادی ارواح مطهر شهدای مظلوم #زینبیون بالاخص #شهید_مدافع_حرم #جمیل_حسین #صلوات
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای :
این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است.
هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم_حمید_سیاهکالی_مرادی را در ادامه می خوانیم:
با سلام و صلوات بر محد و آل محمد(ص)
اینجانب #حمید_سیاهکالی_مرادی فرزند حشمت الله، لازم دیدم تا چند جمله ای را از باب درد و دل در چند سطر مکتوب نمایم.
ابتدا لازم است بگویم #دفاع_از_حرم_حضرت_زینب(س) را بر خود #واجب میدانم و #سعادت خود را خط مشی این خانواده دانسته و از خداوند میخواهم تا مرا در این راه ثابت قدم بدارد.
آنچه این حقیر تاکنون در زندگی خویش از کج فهمیها و بی بصیرتیهای برخی از انسانها فهمیده ام این است که یا این خانواده #اهل_بیت را درک نکرده اند و در هیچ برهه ای در کنارشان قرار نگرفته اند و یا درکنارشان بوده اند ولی در صحنههای حساس میدان را خالی کرده اند و یا مانعی بوده اند در این مسیر .
وای از آن روزی که آنان #ولایت دارند ولی قدر آن را ندانسته و به بی راهه رفته اند زیرا مادامی که پشت سر #ولی_فقیه باشیم و #مطیع_ولایت باشیم و در راه و مسیر همیشه سرافراز حضرت ولی عصر(عج) قرار بگیریم پیروز خواهیم بود چرا که نقطه قوت ما #ولایت است.
اما من مینویسم تا هر آن کس که میخواند یا میشنود بداند:
شرمنده ام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه #ولی_عصر(عج) و نایب برحقش #امام_خامنه_ای (مدظله العالی) فدا کنم.
اگر در حال حاضر تعدادی از برادران در جبهه های سخت در حال #جهادند دلخوش هستند که #جبهه_فرهنگی #تداوم #جبهه سخت است که توسط شما جوانان رعایت می شود و امید است که خواهران در این زمینه با #حفظ #حجابشان پیشگام این #جبهه باشند.
به نظر این جانب در عموم جامعه خصوصا بین نظامیان و #پاسداران_حریم_ولایت هیچ چیز بالاتر از حسن خلق در رفتار نیست و در خاتمه از همه التماس دعا دارم.
@khademinekoolebar