eitaa logo
قلب های آسمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
104 فایل
به امید روزی که خادمین شهدای کربلا به شهدا بپیوندند 🌷 🎖به جمع ِ خادمین شهداء کربلا بپیوندید👇 @khademinshohada karbala پاسخگوی پیام های شما @Rastegar110s واحد خواهران:
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 یادواره شهداء خیابان شهید مدنی و رحمانی 🔸 با روایتگری : امیر غلام حسین دربندی 🔹 با نوای‌: کربلایی‌مرتضی زالی 🔺 و اجرای گروه سرود ثامن ☑️ جمعه ۲۶ آذر ماه ساعت ۱۸ مسجد چهارده معصوم علیه السلام 🔻 کمیته خادمین شهدا حوزه مقاومت بسیج ۲۸۱ مالک اشتر 🔻کمیته خادمین شهدا شهرستان اسلامشهر @khademinshohadaeslamshahr ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
▪️فرزند که دیر می‌کند، هوا که تاریک می‌شود، مادرها پشت پنجره خیره به راه می‌مانند؛ دست به دعا برمی‌دارند؛ و هزار جور نذر و نیاز می‌کنند برای آمدن دردانه‌شان. حالا تو دیر کرده‌ای، خیلی دیر! هوای جهان تیره و تار است، و مادرت پشت پنجره‌ی انتظار، خیره به جاده‌ی ظهور، دعاخوان فرج شده است. ✋ ما هم برای تسلّای دل حضرتِ مادر، چهل روز حدیث کساء می‌خوانیم، و خدا را به فاطمه‌اش قسم می‌دهیم، به امید آنکه موعد رسیدن دردانه مادر نزدیک و نزدیکتر شود.💫 یا ربّ الزهرا، بحقّ الزهرا، اشف صدر الزهرا، بظهور الحجّة 🤲 ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
ارتباط‌و‌ارادت شهدابه‌حضرت‌صاحب‌الامر (عج) 🔹مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم. از هر طرف که می رفتیم، می خوردیم به میدان مین و موانع و نرسیده به آنجا کپ می کردیم. دیگر خسته شده بودم. 🔹آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمی شود. جوابی نداد.گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیم خار دار و میدان موانع بر می خوریم. معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشم های سبزش را گوشه ای می دوخت. 🔹با عصبانیت داد زد: مگر ما امام زمان نداریم. این جمله را با تمام وجودش گفت. گفت: همین الان می رویم. مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟ رفتیم و شناسایی کامل انجام شد. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یک روز خواب مانده بودم،چشم که باز کردم از جا پریدم و گفتم :((وای خدایا کلاسم دیر شد!)) خواب آلود گفتی:((صبر کن خودم میرسونمت!)) خواب و بیدار لباس پوشیدی،سوار ماشین شدیم و راه افتادیم.سر فاز یک شهرک زدی کنار:((چیزی شده آقا مصطفی؟)) _بذار بخوابم عزیز،نور افتاب خیلی اذیتم میکنه! عینک دودی دسته نگین دارم را دادم بهت:((بیا بزن به چشمت و من رو برسون.)) گرفتی و زدی،اما پشت سرت را گذاشتی روی پشتی صندلی ات:((بذار یه چرتی بزنم تا بعد.)) وقتی مرا رساندی که ساعت امتحان گذشته بود ،اما عینکم را پس ندادی و تا مدت ها میزدی. _آقا مصطفی این عینک زنانه اس! _میدونم ،حالا یکی از این عینک آبادانیا میخرم،هرچی نباشه بچه جنوبم! بعضی روزها هم از رختخواب بیرون نمی آمدی. _آقا مصطفی ساعت خودش رو کشت!مگه کلاس نداری؟ دارم اما پول ندارم! غلتی میزدی و خروپف میکردی. اهل پس انداز نبودی.اگر دویست هزار تومان هم داشتی،تا میرفتی مسجد و برمیگشتی هزار تومان هم بیشتر ته جیبت نمی ماند. من هم دست به اختلاس میزدم. لباس هایت را که در می آوردی،پول هایش را برمیداشتم و دوسه تومانی ته جیبت میگذاشتم.بعضی موقع ها متوجه میشدی:((سمیه جان،من مرد خونه هستم ها! نباید پول تو جیبم باشه؟)) ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. نشون‌نداره‌مادرم‌منم‌نشون نمی‌خوام . از خداخواستم‌همیشه‌بشم‌شهیدگمنام ‌ . خادم الشهداء یعنی دیدن . آنچه که دیگران ندیده‌اند . مانندگوشه‌ای‌از‌چادرخاکی . مادر،درغروب‌زیبای‌شلمچه ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_همین دوسه تومان بسه وگرنه همه رو می بخشی! بیشتر در آمدم از راه شستن لباس های تو بود،وقتی میخواستم آن هارا در لباسشویی بریزم .آخرین اختلاس من همین تازگی ها بود،بعد از شهادتت.یکی از لباس هایت را از روی رگال برداشتم که از داخل یکی از جیب هایت سی هزار تومان نصیبم شد. گاهی میگفتی:((عزیز،داری پنجاه شصت تومان به من بدهی؟)) چشم هایم گرد میشد:((پولم کجا بود؟کارتت رو خالی کردی!)) _اذیت نکن اگه داری بده،قول میدم اگه تو سمیه منی،کمتر از سیصد هزار تومان نداشته باشی! _نه به خدا ۲۵۰هزار تومان بیشتر ندارم! می خندیدی:((دیدی گفتم داری!حالا بلند شو و برای حاجی‌ت بیار!)) _چشم !اگه جیبای شلوارت نبودن کجا اینهمه پول داشتم! بعضی وقت ها هم پول هارا میگذاشتم زیر فرش. _سمیه پول داری؟ _اون گوشه فرش رو بزن بالا. بعد ها که جایش را یاد گرفتی دیگر نمیپرسیدی و خودت میرفتی سراغش،اما من هم جایش را عوض میکردم. آه آقا مصطفی،عزیزدل،این پول،پول خودت بود،فقط میخواستم زن بودنم را نشان بدهم. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
. زهرا شدی که نام علی را عَلَم کنی . پنهان‌شدی‌که‌هر‌دوجهان‌راحرم‌کنی . خادم های شهدا آرزوشونه: . شهادتی همچون مادر . گمنام . غریب . مجروح ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹قرار هفتگی لباس خاکی ها در پنجشنبه های شهدایی 📌 به روایت خادمین شهدای:ملارد/رباط کریم/باقرشهر/بهارستان/اسلامشهر/پیشوا/ری ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹تقدیر از مدافعین سلامت 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان رباط کریم ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹تقدیر از مدافعین سلامت 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان رباط کریم ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
Poyanfar - Akhe Ghorbat Cheghadr (128).mp3
5.03M
🎧 . رفتی و موندم . زینب و با گریه . روی زانو نشوندم . آخ که با چه حالی . برات فاتحه خوندم . رفتی و موندم .آخه غربت چقدر... کربلایی محمد حسین پویانفر ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
تاقبل‌ازرفتنت نمی دانستیم که چقدر دوستت‌داریم ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
از شهدا مدد بگیر ادب کن! دستت رو بزار روی قلبت با من بگو؛ ✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاٰ خَلیفَةَ‌الرَّحمٰان✨ انتظار یعنی : با شهیدان راه‌وصال‌یار را پیدا کنیم ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |تماشایی حرمتش‌واجب‌است‌دردوجهان هرکه در فکر احترام علیست از یمن تا به شام معلوم است هرچه‌دعواست‌پای‌نام علیست 📌مدح فوق العاده زیبا در رثای حضرت امیرالمومنین حیدر(ع) و سرور بانوان جهان حضرت مادر ،فاطمه زهرا (س) در حضور رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
قلب های آسمانی
🎥#کلیپ |تماشایی 🌹دسته‌گلش را که تقدیم الله کرد حالا همنشینش شده خاطرات حسین و نگاه کردن به وسایلِ
پدرش می‌گفت: تا یک ماه‌و نیم_دوماه هرروز میرفتم اطراف پادگان رو می‌گشتم به امید اینکه شاید موج انفجار، پرتش کرده باشه،موجی شده باشه یا حافظه اشو از دست داده باشه ولی زنده باشه... آخه دستمون پیکری نرسید... فقط یک کتف ازش بهمون دادند لایومَ کیومکَ یا اباعبدالله ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹دیدار از خانواده ی شهدا 📌حرم شهدای گمنام سرآسیاب شهرستان ملارد ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
هر دختری دوست دارد وقتی باردار میشود یکی از اولین کسانی که خبردار میشود،مادرش باشد.دوست دارد به خانه پدرش برود،در گوشه ای از اتاق،آنجا که افتاب روشنش کرده،دراز بکشد و حس کند در گهواره است. دوست دارد مادرش نازش را بکشد و بگوید:((بلند شو،بلند شو دختر،باید زیرت جا بندازم!مبادا پک و پهلوت رو سرما بدی!)) هر دختری دوست دارد مادر بالای سرش بنشیند،موهایش را نوازش کند و بپرسد:((کی بریم برای خرید سیسمونی،دیگه وقتی نداری ها!)) اما من از این چیزها در میرفتم. آن قدر نگفتم تا وقتی که پدربزرگ بعد از یک بیماری سخت،بستری شد بیمارستان و بعد هم فوت کرد و رفتیم دیلمان برای خاک سپاری.وقتی بابابزرگ خوب و مهربان را با دنیایی خاطره گذاشتیم زیر خاک ،گریان و نالان سوار ماشین شدیم و راه افتادیم طرف سیاهکل . من با ماشین پدرم و تو با ماشین برادرم.ماشین شما در آن هوای بارانی جلو بود و ماشین پدرم دنبال شما. وقتی برای یک لحظه بین ما فاصله افتاد،بعد از مدت زمان کمی متوجه شدید و آمدید سراغمان.تصادف کرده بودیم. آنجا بود که سراسیمه دویدی طرف ماشین و رنگ و رو پریده گفتی:((سمیه؟)) و مامان داد زد:((مصطفی جان هول نکن ،بچه چیزیش نشده!)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹اردوی زیارتی امام زاده صالح و کهف الشهدا 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان بهارستان ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
همراه با خادمین شهدا به همراه اهدای جوایز ویژه ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
▪️حضرت مادر! می‌گویند شما انار دوست دارید. ما هم امشب، برایتان دانه‌های اشکمان را انار کرده‌ایم... می‌شود از بهشت زیر پایتان، یک دعای فرجِ مستجاب، برای دنیای ما بچینید؟! ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
در همان راه به او گفته بودم. گفته بودم تا غصه اش کم شود . تو داد زدی:((بچه فدای سر سمیه!خودش چطوره؟)) آنجا نشان دادی که چقدر دوستم داری.با وجود حال بدی که مامان داشت،گل از گلش شکفت. کدام مادری است که از روابط خوب بین دختر و دامادش شاد نشود؟ ماه های اول بارداری افسرده بودم و بیشتر دوست داشتم گوشه ای دراز بکشم. حالم خوش نبود،اما بعد شدم یک پارچه انرژی . یک روز آمدی دیدی رفتم نشستم بالای اُپن آشپزخانه و نخود و لوبیا پاک میکنم و یک روز دیدی همان جا گوشت خرد میکنم. _اون بالا چه میکنی؟نکنه سرگیجه بگیری و بیفتی؟ _نه بابا ! خوب خوبم! _بچه عزیزه،اما مادرش عزیزتره ها! _حالا بذار بیاد،اون وقت معلوم میشه خاطر کی رو بیشتر میخوای! _به تو ثابت میکنم لب بود که دندون اومد! _جوجه رو آخر پاییز میشمرن آقا مصطفی! اما آخر پاییز رسید و معلوم شد که تو راست میگفتی:((باهمه عشقی که به بچه ها دارم،حاضرم اونا رو به خاطر تو قربانی کنم.میفهمی سمیه؟)) در طول دوران بارداری حواست بود چه ویاری دارم.مدام هم سفارش میکردی:((دولا نشو سمیه!تقلا نکن سمیه! بذار بردار نکن سمیه!)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
. خداوند، ای عزیز! مرا در فراق خود . بسوزان و بمیران،خداوند، ای عزیز! . چگونه‌ممکن‌است‌کسی که چهل سال . بر درت ایستاده است را‌ نپذیری؟ . خالق من، محبوب من ، عشقِ من . که پیوسته از تو خواستم سراسرِ . وجودم را مملو از عشق به خودت . کنی؛مرادرفراق‌خودبسوزان‌وبمیران بخشی‌از‌وصیتنامه‌ی شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹اردوی پنج روزه مشهد مقدس 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان اندیشه ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran