eitaa logo
سردار آسمانی
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2هزار ویدیو
115 فایل
🕊️ خادم الشهداء یعنی موقوفه شهدا شدن ویقینا این مدال خادمی می شود مقدمه زندگی...🍃 🎖به جمع خادمین شهداء استان تهران بپیوندید👇 @khademinostantehran پاسخگوی پیام های شما واحد برادران @khadem_Mlatifi واحد خواهران @khadem_shohada_A
مشاهده در ایتا
دانلود
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شب جمعـہ است،هوایت نکنم میمیـــــرم ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌چهلم.mp3
زمان: حجم: 2.18M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت چهلم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هفتاد‌و‌شش شمع که خاموش شد و کیک بریده شد، فاطمه بهانه گرفت: «تولد من بابا نبود، تولد سارا باباش هست!» _عوضش بابا جان تورو برد پارک! _ من بابای خودم رو می‌خوام! به خانه که آمدیم تلفن زدم و تو با فاطمه صحبت کردی اما آخرش گفتی: «عزیز این تویی که باید بچه رو آروم کنی!» دوروز بعد محمدعلی بغلم بود. جلوی آینه شعمدان سر طاقچه ایستاده بودم، در حالی که با تو حرف می‌زدم، فاطمه شکلک درمی‌اورد و محمدعلی غش غش می‌خندید. بغض کردی: «سمیه تورو به خدا دیگه این‌کارو نکن! خیلی اذیت می‌شم وقتی صداش هست خودش نیست!» چی‌شده بود که اینقدر حساس شده بودی؟ خیلی حرف ها آمد به زبانم، اما نوک زبانم را گاز گرفتم و نگفتم. آن روز تلفن را قطع کردم. چیزی داشت اتفاق می‌افتاد که نمی‌دانستم چیست، اما مثل شب پره ای دور سر من و بچه ها می‌گشت. تصمیم گرفته بودم بروم کلاس رانندگی. راجب به این موضوع چیزی نگفتم، می‌خواستم سورپرایز بشی. البته اجازه‌اش را خیلی پیش‌تر ها گرفته بودم.رفته بودم آموزشگاه منتظر تا ماشین بیاید و تمرینم را شروع کنم. پسام دادی: «به من زنگ بزن.» زدم. پرسیدی: «کجایی؟» خواستم نگویم، ولی نمی‌توانستم دروغ بگویم: «بیرون!» _ کجا و چه می‌کنی؟ _ اومدم آموزشگاه رانندگی! _ جدا؟ آفرین! الان چه مرحله ای هستی؟ _ آیین نامه رو آزمون دادم، قبول شدم، می‌رم فنی. _ دستت درد نکنه خانمم! _ از دست تو مجبور شدم! _ چند وقت بود به تو می‌گفتم برو، ولی گوش نکردی! _ من رانندع شخصی داشتم. حالا هم دلم می‌خواد بیشتر باتو باشم! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
روزهایی خواهد آمد که من نخواهم بود ولی هنوز دوستت خواهم داشت. صلی الله علیک یا اباعبدالله ♥️ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪︎قراویز همچنان طنین‌انداز مظلومیت رزمندگان به‌خصوص شیرمردان همدانیست که مخلصانه در گرمای طاقت فرسا و کشنده این ارتفاعات تا آخرین فشنگ اسلحه و قطره خون خود مردانه ایستادند ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
بیهوده نبوده ‌ست نبی مست تو بوده؛ نازم به خدایی که علی(ع)خلق نموده...✨ ▪︎۷روزمانده‌تاعیدغدیر 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد.mp3
زمان: حجم: 1.13M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت چهل‌ویکم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هفتاد‌و‌هفت _جدا از شوخی،لازمت می‌شه! _حالا تو کجایی؟ _توی پادگان،بچه هارو آموزش می‌دم.نگران نباش،جای من امنه!می‌خواستم موضوعی رو بهت بگم.یکی از بچه ها خواب دیده حضرت زهرا بهت گفته مرحلهٔ اول رو شما بگذرونید،مرحلهٔ دوم رو خودم فرماندهٔ شما هستم. از این حرف خیلی انرژی گرفتیم. _حالا مرحلهٔ اول را گذراندید؟ _بله تموم شده،از این به بعد دیگه کار خود بی‌بی‌یه. _تو که می‌گفتی سر شصت روز میای،حالا که شده هفتاد روز! _باید این«فوعه و کفریا»رو آزاد کنیم بعد بیام.هر دو محلهٔ شیعه نشینه! صحبتمان به درازا کشید،طوری که دوبار گوشی‌ام را شارژ کردم.از همین فاصله از حرف هایت انرژی می‌گرفتم.بالاخره دل کندم تا بعد. شبی دوباره زنگ زدم.گوشی‌ام دو سه هزار تومان شارژ داشت.با بی‌سیم صحبت می‌کردی.از من خواسته بودی باهم پیام تصویری داشته باشیم و به اصرارت این برنامه را روی گوشی نصب کردم.از وقتی از سوریه برگشته بودم بی‌تابی ام بیشتر شده بود.حالا پول تلفنی که برای این مدت داده بودم عجیب غریب بود.فقط یک آدم مجنون این‌کار را می‌کرد.پرسیدی:«کار پایگاه چی‌شد؟» قرار بود یک سری کارهای قرآنی درمسجد انجام بدهم که ازمن پرسیدی چه کردم.برای مدرسهٔ فاطمه هم قراربود ایستگاه صلواتی داشته باشیم وتعدادی کبوتر درست کنم و روی آنها مطالبی بنویسم.آن شب دربارهٔ این کبوترها گفتم،کبوترانی که با قیچی با‌هایشان را چیده بودم و با ماژیک قرمزباید روی آن‌ها شعار می‌نوشتم. همان شب عمو جعفر زنگ زدمنزلمان:«برای تاسوعا نذری پزون داریم،با بچه ها بیایین اینجا.» 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
می‌گفت: فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا ‏ اگر دل‌تان سخت به تَنگ آمد، با ذکرِحسیـــــــــن(ع) نَفَس بکشید ... ارباب خوبم به تو از دور سلام 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ای پروردگار سایه و حرارت خورشید و نازل کننده قرآن بزرگ و پروردگار فرشتگان مقرّب و پیامبران و رسولان ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
حاجی؛ کاش‌‌مـاهم‌مثل‌شما وسط‌ِگرفتاری‌هـامون‌به‌جای‌ناامیدۍ‌، یہ‌لبخند‌‌میزدیم، و‌بـااطمینان‌میگفتیم؛ یقینا ڪله خیر...! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
من‌‌ از تبارِ ترابم‌‌ ؛ علی علیه السلام مرا پدر‌ است ♥️ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran