Music_Instrumental_Zamine_Garm(1)_1.mp3
1.31M
🎧| کتاب صوتی | #یادت_باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت سیونهم
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
نمیگنجد نفس در سینهی من
بس که دلتنگم!
"حسین جانم"
به تو از دور سلام
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
میگفت:
+خداوند معشوق نیست
-- او خود عشق است . .'!
کدامین معشوق میتواند بگوید
صدبار اگر توبه شکستی بازا...
#محبوبم ♥️
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
سوار بليزر بوديم. ميرفتيم خط. عراقيها همه جا را ميكوبيدند. حسن صداي اذان را كه شنيد گفت «نگهدار نماز بخوانيم.»
گفتيم: «توپ و خمپاره می آید، خطر دارد.»
گفت «كسي كه جبهه می آید، نماز اول وقت را نبايد ترك کند.»
|شهید حسن باقری|
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
و قفسی است نَفْس...
براے روحے که تا بینہایت میلِ پرواز دارد!
هر یك بار که قربانیاش میڪنی؛
یك قدم به رهایی از این قفس نزدیك خواهی
شد؛
و هر بار به قدرِ قربانیاَت،
سہمی از طعم رهایی را خواهی چشید🌿
عیدقربان مبارك باشد؛
بر تمامی آنان که اهلِ رفتوآمدِ مداوم در قربانگاهِ وجودند🌹✨
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ.mp3
360K
دِل را به منایِ غمِ تو ذِبح نمودیم
از یاد مَبر این همه قربانیِ خود را...🌱
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
آقا امیرالمومنینعلیهالسلام:
در نزدیک نمودن یا دور کردن افراد از خودت؛
#اعتدال و میانه روی را رعایت کن!
نهجالبلاغه،نامه۱۹|
۸روزتاغدیر
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
روایت عشق و مردانگی.mp3
3.31M
🎧 #پادکست| با هندزفری گوش کنید
🔻کرمانشاه، کردستان و ایلام جایی است که در آن هنوز صدای مقاومت و ایثار را میشنوی
🎙به قلم و گویندگی: خادمین شهیدان
📌تهیه و تولید:
واحد رسانه خادمین شهدا استان تهران
@khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شب جمعـہ است،هوایت نکنم میمیـــــرم ...
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادتباشد_قسمتچهلم.mp3
2.18M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت چهلم
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهفتادوشش
شمع که خاموش شد و کیک بریده شد، فاطمه بهانه گرفت: «تولد من بابا نبود، تولد سارا باباش هست!»
_عوضش بابا جان تورو برد پارک!
_ من بابای خودم رو میخوام!
به خانه که آمدیم تلفن زدم و تو با فاطمه صحبت کردی اما آخرش گفتی: «عزیز این تویی که باید بچه رو آروم کنی!»
دوروز بعد محمدعلی بغلم بود. جلوی آینه شعمدان سر طاقچه ایستاده بودم، در حالی که با تو حرف میزدم، فاطمه شکلک درمیاورد و محمدعلی غش غش میخندید. بغض کردی: «سمیه تورو به خدا دیگه اینکارو نکن! خیلی اذیت میشم وقتی صداش هست خودش نیست!»
چیشده بود که اینقدر حساس شده بودی؟ خیلی حرف ها آمد به زبانم، اما نوک زبانم را گاز گرفتم و نگفتم. آن روز تلفن را قطع کردم. چیزی داشت اتفاق میافتاد که نمیدانستم چیست، اما مثل شب پره ای دور سر من و بچه ها میگشت. تصمیم گرفته بودم بروم کلاس رانندگی. راجب به این موضوع چیزی نگفتم، میخواستم سورپرایز بشی. البته اجازهاش را خیلی پیشتر ها گرفته بودم.رفته بودم آموزشگاه منتظر تا ماشین بیاید و تمرینم را شروع کنم. پسام دادی: «به من زنگ بزن.»
زدم.
پرسیدی: «کجایی؟»
خواستم نگویم، ولی نمیتوانستم دروغ بگویم: «بیرون!»
_ کجا و چه میکنی؟
_ اومدم آموزشگاه رانندگی!
_ جدا؟ آفرین! الان چه مرحله ای هستی؟
_ آیین نامه رو آزمون دادم، قبول شدم، میرم فنی.
_ دستت درد نکنه خانمم!
_ از دست تو مجبور شدم!
_ چند وقت بود به تو میگفتم برو، ولی گوش نکردی!
_ من رانندع شخصی داشتم. حالا هم دلم میخواد بیشتر باتو باشم!
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
روزهایی خواهد آمد
که من نخواهم بود
ولی هنوز
دوستت خواهم داشت.
صلی الله علیک یا اباعبدالله ♥️
#منباب_دلتنگی
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪︎قراویز همچنان طنینانداز مظلومیت رزمندگان بهخصوص شیرمردان همدانیست که مخلصانه در گرمای طاقت فرسا و کشنده این ارتفاعات تا آخرین فشنگ اسلحه و قطره خون خود مردانه ایستادند ...
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
بیهوده نبوده ست نبی مست تو بوده؛
نازم به خدایی که علی(ع)خلق نموده...✨
▪︎۷روزماندهتاعیدغدیر
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادتباشد.mp3
1.13M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت چهلویکم
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهفتادوهفت
_جدا از شوخی،لازمت میشه!
_حالا تو کجایی؟
_توی پادگان،بچه هارو آموزش میدم.نگران نباش،جای من امنه!میخواستم موضوعی رو بهت بگم.یکی از بچه ها خواب دیده حضرت زهرا بهت گفته مرحلهٔ اول رو شما بگذرونید،مرحلهٔ دوم رو خودم فرماندهٔ شما هستم.
از این حرف خیلی انرژی گرفتیم.
_حالا مرحلهٔ اول را گذراندید؟
_بله تموم شده،از این به بعد دیگه کار خود بیبییه.
_تو که میگفتی سر شصت روز میای،حالا که شده هفتاد روز!
_باید این«فوعه و کفریا»رو آزاد کنیم بعد بیام.هر دو محلهٔ شیعه نشینه!
صحبتمان به درازا کشید،طوری که دوبار گوشیام را شارژ کردم.از همین فاصله از حرف هایت انرژی میگرفتم.بالاخره دل کندم تا بعد.
شبی دوباره زنگ زدم.گوشیام دو سه هزار تومان شارژ داشت.با بیسیم صحبت میکردی.از من خواسته بودی باهم پیام تصویری داشته باشیم و به اصرارت این برنامه را روی گوشی نصب کردم.از وقتی از سوریه برگشته بودم بیتابی ام بیشتر شده بود.حالا پول تلفنی که برای این مدت داده بودم عجیب غریب بود.فقط یک آدم مجنون اینکار را میکرد.پرسیدی:«کار پایگاه چیشد؟»
قرار بود یک سری کارهای قرآنی درمسجد انجام بدهم که ازمن پرسیدی چه کردم.برای مدرسهٔ فاطمه هم قراربود ایستگاه صلواتی داشته باشیم وتعدادی کبوتر درست کنم و روی آنها مطالبی بنویسم.آن شب دربارهٔ این کبوترها گفتم،کبوترانی که با قیچی باهایشان را چیده بودم و با ماژیک قرمزباید روی آنها شعار مینوشتم.
همان شب عمو جعفر زنگ زدمنزلمان:«برای تاسوعا نذری پزون داریم،با بچه ها بیایین اینجا.»
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
میگفت: فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا
اگر دلتان سخت به تَنگ آمد، با ذکرِحسیـــــــــن(ع) نَفَس بکشید ...
ارباب خوبم به تو از دور سلام
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ای پروردگار سایه و حرارت خورشید و نازل کننده قرآن بزرگ و پروردگار فرشتگان مقرّب و پیامبران و رسولان ...
#دعایعهد
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
حاجی؛
کاشمـاهممثلشما
وسطِگرفتاریهـامونبهجایناامیدۍ،
یہلبخندمیزدیم،
وبـااطمینانمیگفتیم؛ یقینا ڪله خیر...!
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
من از تبارِ ترابم ؛ علی علیه السلام مرا پدر است ♥️
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادتباشد(2).mp3
1.81M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت چهلودوم
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهفتادوهشت
_ چشم ولی باید زود برگردم!این زود برگردم را هروقت که با من در مهمانی ها نبودی میگفتم. بی تو تاب زیاد ماندن را نداشتم.
.....
شب تاسوعا با محمدعلی و فاطمه منزل عمو جعفر بودم. مامان و بقیه هم بودن. از بیرون صدای سینه زنی میآمد. همه درحال درست کردن غذا برای نذری فردا بودند که یکی از دوستانم زنگ زد و شروع کرد به صحبت. حرف کشیده شد به همسران شهدا، نمیدانم چطور اجازه دادم به صحبتش ادامه بدهد، با این همه گفتم: «از شهادت نگو!»
_ فکر میکنی برای اقا مصطفی اتفاقی نمیافته؟ کسی که میره اونجا صد درصد نگم، یه درصد احتمالش هست که شهید بشه!
_ خب باشه، ولی تو چطور دلت میاد بگی؟
_ فکر میکنی برای آقا مصطفی چه اتفاقی میافته؟
_ همیشه از خدا خواستم برگرده، حتی اگه از گردن به پایین فلج بشه و نتونه صحبت کنه، همین که چشماش باشه و گوشهٔ خونهم باشه برام کافیه!
_ خیلی بی انصافی که براش چنین آرزویی داری، فکر نمیکنی چقدر اذیت میشه؟
_ به اذیتش فکر نمیکنم، به این فکر میکنم که هست!
_بگذریم، به قول تو از این حرف ها نزنیم!
صدای سینه زنی نزدیک تر شده بود. احساس میکردم دارم از حال میروم،به دیوار تکیه دادم.
_چطور بگذرم وقتی احساس میکنم چنین روزی برای منم هست.خیلی ذهنم درگیر همسران شهدا شده.
با او که خداحافظی کردم سریع به تو زنگ زدم. صدایت میآمد که آنطرف خط با بیسیم صحبت میکردی.هرچه منتظر ماندم صحبتت تمام شود نشد.تلفن را قطع کردم،درحالی که صدایت در گوشم میپیچید،بی آنکه کلماتت یادم بیاید.
آن شب برگشتم خانه.
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسِپُرَم
که صبح با نام شما بخیر می شود🍃
صلی الله علیک یا اباعبدالله♥️
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran