نشست‌ سرمزار‌ و گفت خدایابسه دیگه نگاه‌ کن‌ سر زانوهام‌ زخم‌ شده-! از بس‌ شیطون‌ منو زده زمین میشه دستمو بگیری . . ؟! #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت یازدهم #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

📔| #اسم‌تو‌مصطفاست |قسمت‌‌صدوپنجاه _بفرما، اینم شناسنامه شازده، فقط یه مهر کم داره! _مهر چی؟ _مهر شهادت! _از حالا؟ _آره دیگه، یادت باشه قراره بره! نگاهی به شناسنامه کردم و نگاهی به محمدعلی:«قبول!» جلوی قنادی ایستادی:«بزار یک کیلو شیرینی بگیرم ببریم خونه. شیرینی شناسنامه محمدعلی!» همان شب بعد از شام آمدیم خانه خودمان. دیگر باید بیدار خوابی هارا بین خودمان تقسیم میکردیم. گفتی: «شبا محمدعلی ماله تو، روزا ماله من! قبول؟» _قبول! نسبت به زمانی که فاطمه به دنیا آمده بود، مادر پخته تری شده بودم. حالا بیشتر آرامش تو برایم مهم بود. بعد از تولد محمدعلی، پنجاه روز پیشم ماندی، یعنی پنجاه شب تمام، ماه در آسمان بود و نبود. گاه هلال، گاه نیمه، گاه کامل و گاه... اما من تورا همیشه ماه کامل میخواستم. بودن نصفه نیمه ات اعصابم را به هم میریخت، برای همین سرگردان بودم. نگاهم مدام به آسمان زندگی ام بود. کی برایم هستی؟ کی برایم میتابی؟ پنجاه روز زمان کمی نیست، اما برای من که بیتاب بودم زمان کمی بود. برعکس تولد فاطمه، تولد محمدعلی هم سخت بود و گریه زاری اش بیشتر. هنوز آثار مجروحیت در تو بود و اگر به طور ناگهانی از زمین بلند میشدی یا زیاد حرکت میکردی یا عصبانی میشدی، کمر درد میگرفتی یا پهلویت تیر میکشید، به طوری که نمیتوانستی حرکت کنی. فقط حضور دوستان یا خانواده آرامت میکرد. همین روز ها بود که خانم صابری زنگ زد:«با حاج آقا و دخترا و نوه ام اومدیم تهران و داریم میایم منزل شما.» #ما‌متحدیم ‌ #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎞 | نماهنگ دخیل 🕊من خاطرتو خیلی میخوام خدایی 💫سلطان قلبم میلادت مبارک #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

سلطان ماست آنکه بدون غرور و ناز دورش شلوغ بود و سراغ گدا گرفت ... #امام‌رضاجانم

از تو میخوام.. که منو همیشه حرم بیاری.. چه حرم نازی داری ...😊 #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

و قسم به لحظه ای که دستان سردم مزارت را بوسه باران می‌کند .... #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎞| #اختصاصی‌‌خادم‌الشهدا آقای رئوف، همه‌ی دارو و ندار روزگار مایی... عشق ورزیدن به شما،قشنگ ترین حس ِ دنیاس ای پناه، ای رئوف، ای عشق، ما با بند بند وجودمون به شما تعلق داریم:)😍 #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت دوازدهم #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🖇| آقای‌ بهجت‌ گفتند: خود امام‌رضا به من فرمودند: که ممکن نیست ممکن نیست ممکن نیست کسی به من پناه بیاورد و دست خالی بیرون برود... #اختصاصی‌خادم‌الشهدا #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

حضرت زهرا برای ما،مادری میکرد... 🥀پنجشنبه و یادشهدا با صلوات #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🥀شب جمعـہ است،هوایت نکنم میمیـــــرم ... #مامتحدیم #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran