eitaa logo
قلب های آسمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
104 فایل
به امید روزی که خادمین شهدای کربلا به شهدا بپیوندند 🌷 🎖به جمع ِ خادمین شهداء کربلا بپیوندید👇 @khademinshohada karbala پاسخگوی پیام های شما @Rastegar110s واحد خواهران:
مشاهده در ایتا
دانلود
یادت‌باشد(8).mp3
1.85M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت چهل‌وهفتم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شب جمعـہ است،هوایت نکنم میمیـــــرم ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
چیزےازبهشت‌بگوڪہ‌بہ‌آن‌مشتاق‌شوم؟ + مولاعلے(؏)آنجاست...
ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم فڪری بڪن برای من و آتش دلم دست ادب به سینه ی بی‌تاب می‌زنم صبحت بخیر حضرت آرامش دلم سلام روشنیِ دیده‌ی احرار ... اللهم عجل لولیک الفرج 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من شیعم حیدر آقامه✋🏻 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ✨
🔗حاج‌حسین‌یڪتامۍگفت‌: در‌عالم‌رویا؛بہ‌شهیدگفتم! چرابراےمادعانمۍ‌ڪنید کہ‌شھیدبشیم...!؟ مۍگفت‌مادعامۍڪنیم براتون‌شھادت‌مینویسن . . ولۍ‌گناه‌مۍڪنید پاڪ‌میشہ ‌ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎖رسمه عید که میشه بزرگتر به کوچکتر هدیه میده... باباجان عیدی ما همین بس که خادم الشهدا بمانیم ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجونی از شهادت و مرگیم در جنون ما کشته مرده تو و دیوانه ی توایم💚 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
اصلا خودت مَرَمّتِ ما را قبول کن من آن خرابه‌ام‌ که تو آباد میکنی ..♥️ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد ۴۸.mp3
1.83M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت چهل‌وهشتم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
و آن ها که غدیر را فهمیدند،کربلایی شدند؛ فهم غدیر، پیش نیازِ فهم کربلاست ... از غدیر تا کربلا... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هشتاد‌و‌سه دلم می‌گفت شهیدی، ولی همه می‌گفتند مجروحی. سردرگم بودم. محمدعلی را بغل کرده و راه می‌رفتم و می‌گفتم: خدایا به همین بچه ای که توی بغلمه قسم، هیچی از تو نمی‌خوام. فقط مصطفی برگرده. حتی اگه قطع نخاع باشه هم مهم نیست، فقط برگرده. فقط چشماش باز باشه، من خودم کنیزیش رو می‌کنم و هیچ گله ای هم نخواهم داشت. مامانم حالش خراب شد. چادر سر کرد و گفت: «من می‌رم مزار شهدا!» یکی از خانم های همسایه هم بلند شد و با او رفت. من هم بچه هارا گذاشتم و پشت سر آن‌ها رفتم. ساعت دوازده شب بود که رسیدم آنجا، دیدن مامان ضجه می‌زند و از شهدا می‌خواهذ مصطفی سالن برگردد. پدرت با ماشین آمد و زم همسایه رفت پیش پدرت چیزی گفت. من کنار مزار شهدا بودم که پدرت آمد صفحهٔ موبایلش را روبه‌روی صورتم گرفت و در حالی‌که سرم را می‌بوسید گفت: «این پیام رو الان دادن.» نگاه کردم: سید ابراهیم به ملکوت اعلی پیوست. دو سه دقیقه گریه کردم. بعد ساکت شدن و بلند شدم و دورو برم را نگاه کردم. دیدم پر از مرد است. بلند شدم و آمدم طرف خانه. مادرم سوار ماشین پدرت شد، اما من پیاده آمدم. باید پیاده می‌آمدم. چند نفر از دوستانم به من پیوستند. آن ها را چه کسی خبر کرده بود؟ آمدیم خانه. مادرم هم آمد بالا. پدرت و پدرت و دوستانت. مادرت نشسته بود کنار بچه ها. رفتم پیش او، زانو زدم و در بغلش فرو رفتم. یادم نیست چه حرف هایی زدیم. یادم نیست چه گفتم و چه گفت. فقط حس می‌کردم چقدر بوی تو را می دهد. پدرم که آمد حیرت کردم: «بابا چرا دولا دولا راه میری ؟ _ همین‌جوری! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🌱 یکباره‌دلم‌گفت‌که‌بنویس‌کلامی دروصف‌بلندمرتبه‌وشاه‌مقامی دستی‌به‌روی‌سینه‌نهادم‌ونوشتم: از‌من‌به‌حسین‌بن‌علی‌عرض‌سلامی..✋🏽 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدالله✨ ✨ السَّلام عَلَى الحُسَيْن ✨ وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ✨ وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ✨ وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً🌱 +خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن و در ظهورش برای ما شتاب فرما که دیگران ظهورش را دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم. 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
تا کجا باید دَوید؟! زمین خوردن هایم را ببین :) ✨! ـ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
ازش پرسیدن : سختت نیست بچه کوچیتو میزاری میری سوریه؟! گفت : خودمو زنم بچه ام همه هفت جد آبادم فدای یک دونه کاشی حرم حضرت زینب﴿س﴾ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اسارت دنیا آزاد میشوی، وقتی اسیر نگاه شہدا می‌شوی...!🌱 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد(9).mp3
1.43M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت چهل‌ونهم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هشتاد‌و‌چهار مامان بی‌تابی می‌کرد، می‌گفت: «جواب فاطمه رو چی‌بدیم؟» گفتم: «خودم با فاطمه حرف می‌زنم!» اورا بردم داخل اتاق، بغلش کردم: «مامان توی این مدت که بابا نبود، اگه اتفاقی می‌افتاد چطوری بهش می‌گفتی؟» _ زنگ می‌زدم بهش! _ حالا می‌خوام یه خبر خوب بهت بدم. از این به‌بعد نیازی نیست به بابا زنگ بزنی، هر اتفاقی که برای تو بیفته، قبل از اینکه کسی متوجه بشه، بابات متوجه می‌شه. هرجا بخوای بری همراهته و هیچ‌وقت از تو دور نمی‌شه! کمی مرا نگاه کرد، بغض کرد و درحالی که بغلم کرد گفت: «یعنی بابا شهید شده؟» _ آره ولی نمرده! سرش را روی سینه‌ام گذاشت و هق هق کرد. محمدعلی را آوردند شیرش بدهم، احساس کردم جان به تن ندارم چه برسد به شیر. ... هشت روز بعد پیکرت را آوردند. گفتند از مسئولت خواسته بودی برای تو من در معراج دیدار خصوصی بگذارند. به معراج که می‌آمدم با خودم فکر می‌کردم هنوز زنده ای. هرکس با من حرف می‌زد یا می‌خواست تسلیت بگوید، می‌گفتم: «مصطفی زنده‌س. هروقت شنیدین مرده هرکاری خواستین بکنین و هرچی خواستین بگین، ولی حالا زند‌س!» کنار تابوتت که رسیدم، دیدم چقدر چهره‌ات پر از آرامش است. نشستم و آرام گرفتم: «تو مصطفای منی؟» مصداق آیه ما زن و مرد را برای آرامش همدیگر خلق کردیم را احساس می‌کردم، ولی فاطمه شوکه شده بود. داخل دهان و بینی‌ات پنبه گذاشته بودند. جمعیت آمده بودند و می‌خواستند تورا ببینند. مداحی آمده بودو می‌خواست روضه بخواند. داد زدم: «اینجا جای روضه خوندن نیست، من تحملش را ندارم!» 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
- معشوق‌جان ؛ لحظه‌ای‌عاشقت‌ رابنگر ؛ خرابیم‌خراب ! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
میدانم امتحان عاشق دوریست اما قلب من... طاقت دوری ندارد؛امتحانش کرده‌ام 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
ولی من میخوابم به این امید که خواب حرم ببینم اقای امام حسین:)) 🥀
«السلام‌علیک‌یااباعبدالله»... +تا کی به تو سلامی از دور برسانم جان بی تو به لب آمده حسین جانم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
زیر دِین چهارده معصومم، اما گردنم زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر💚 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran