برای شهید شدن ، گاهی یک خلوت سحر هم کافیست.. دل که شهید شود زندگی که شهید شود ️در نهایت انسان،شهید میشود🌷 ✅اول شهیدانه زندگی کن؛ تا شهید از زندگی بروی...

◽️مقام‌معظم‌رهبری: هفته دفاع مقدس یادآور خون‌های مقدسی است که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد. فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت می‌بینند. وارثان دفاع مقدس عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمی‌کنند. ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وا می‌دارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است.🇮🇷 ✍یاد و خاطره امام و شهدا و همچنین رزمندگان هشت سال دفاع مقدس گرامی باد.⚘🍃

تولد داریم چه تــ🎂ـولدیییییی😍🎈 تولد یه مرد عاشق یه مرد مبارز مردی که باشجاعت تمام تو دل دشمن رفت مردی که از خوشی ها و تعلقات دنیویش گذشت تا ما اینجا امنیت و ارامش داشته باشیم♥ یه مرد که قلمم عاجزه از گفتن خوبی هاش و فقط یه کلام میگم امروز تولد اون مرده❣😍🌸 و اون مرد کسی نیست جز #شهید_ابوطالب_کنشلو 🌷 سهم هرکس ۵صلوات هدیه به شهید🌸🎈🎁

🌸تولدت مبارک برادرشهیدم🎂🎈 🌹نام:ابوطالب 🌹نام خانوادگی :کنشلو 🌹تاریخ تولد :۱۳۴۳/۷/۳ 🌹محل تولد:روستای یاتری 🌹تاهل:مجرد 🌹نام پدر :عروجعلی 🌹نام مادر: 🌹تحصیلات:زیر دیپلم 🌹تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۱۱/۲ 🌹نوع مسولیت:رزمنده 🌹عضویت:سرباز 🌹عملیات:درگیری با ضدانقلاب 🌹یگان:ارتش_لشکر۳۰گرگان _گردان ۱۹۲قدس گروهان ۱ 🌹محل شهادت :آذربایجان غربی سردشت 🌹نحوه شهادت :براثر اصابت تیر مستقیم به سینه و صورت به فیض شهادت نائل آمد.🥀 🌹مزارایشان :آرادان یاتری علیا امام زاده علی اکبر(ع) #شهدای_شهرستان_آرادان #شهدای_دفاع_مقدس @khademo_shohada_aradan

یاحسین ...🥀

این چه حالی اومده به سرم... بـــزار بـیـــام حـــــرم... 😭 عزیـــزم حـــســـین....

دنیا ارزشی نداره سینه زن◆ خودت برا کسی خراب نکن◆ بهترین رفیقتم یه روز میره◆ رو کسی بجز حسین حساب نکن◆ همه دین و دنیام حسین◆ خیلی تورو میخوام حسین◆

شهادت امام حسن مجتبی (ع) را تسلیت عرض می کنیم ...🥀

حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است... زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است... قبر بی زائر تو، کعبۀ اهل نظر است لاله‌اش خون دل «میثم» خونین‌جگر است . . . #شهادت_امام_حسن_مجتبی تسلیت باد🥀🖤 #ما_ملت_امام_حسینیم

#زندگی_به_سبک_شهداء👇

🌱از زبان آفاق (خواهر شهید) خیلی وقت بود که توی مسجد فعالیت می کرد . با دوستانش قرار گذاشته بود با اولین اعزام بروند جبهه . مادر شب ها خوب نمی خوابید . قفسه سینه اش درد میگرفت .

گوشه وکنار گریه می کرد. حال و روز مادر را دید ،با وجود علاقه ی زیادش به جبهه گفت:((به خاطر مادراین بارم نمیرم. پولی رو که میخواستم باخودم ببرم میدم به یکی از دوستانم ، این جوری توی ثواب جنگیدنش شریک باشم .)) دویست وپنجاه تومان را پس انداز کرده ، داد به یکی از دوستانش.