eitaa logo
بی پرده خوان | محمد خادم
454 دنبال‌کننده
119 عکس
55 ویدیو
4 فایل
اشعار و نوشته های محمد خادم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
۱۳ بار در جمع شاعران فرمود: "تاخت و تاز" آن هم تاخت و تازی در حجم و اندازه‌ی مغول. آخر کار هم : به این تاخت و تاز بی‌تفاوت نباشید که اگر باشید هرچه هنرتان بالا هم باشد ارزشی ندارد: "میِ نابی ولی از خلوت خُم به ساغر چون نمی‌آیی چه حاصل؟" 👉 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52431 @mehdi_jahandar
هدایت شده از حوزه هنری اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ضیافت افطاری و دورهمی شاعران استان به میزبانی حوزه‌هنری اصفهان 📌با حضور شاعران و انجمن‌های ادبی شهرستان‌های اصفهان، خمینی‌شهر، نجف‌آباد، شهرضا، کاشان، فلاورجان و ... 🗓️ پنج‌شنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🏛️ عمارت تاریخی سعدی 🔰شبکه اطلاع رسانی حوزه هنری اصفهان ℹ️Instagram.com/artesfahan.ir 🌐www.artesfahan.ir 📽️www.aparat.com/artesfahan 💠t.me/artesfahan 🔘eitaa.com/art_esfahan 📌rubika.ir/artesfahanble.ir/artesfahan حوزه هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر نصف جهان
از زبان یتیم کوفه دو شبه عطر تورو تو کوچه ها بو می کشم تا مگه ببینمت دوباره بینا شه چِشَم دو شبه گرد یتیمی روسر بچه هاته کی میای ای که نوازشای دنیا باهاته  دو شبه دستای تو لقمه نمی گیرن برام دو شبه پاک نشده نم نم بارون چشام  دو شبه گرسنمو سَرَم به بالین نمیره آخه بی تو،لقمه ای از گلو پایین نمی ره  ای که از تبسمت دلای ما شاد میشد از صدای قَدمت خرابه آباد می شد  وقتی که سفره نون ورطب و وامی کنی همه درد یتیما رو مداوا می کنی  دلم از خرابه های کوفه ویرونه تره آخه این دل دوشبه که از شما بی خبرِه  خبری تو کوچه های کوفه غوغا می کنه این خبر خون به دل بچه یتیما می کنه دلم امشب می گیره مولا بهونه تورو از کجا باید گرفت سراغ خونه تورو دلمو کاسه شیری می کنم دست می گیرم با همین دل تورو از دست اجل پس می گیرم  آخه این کاسه شیرتموم هستی منِه نکنه دستای مولا دلمو پس بزنه  کوفه کاسه کاسه شیرِپشت دیوار گلی نکنه شیر نشه مرهم زخمای علی  در خونه واشد،این چشمای خیس حسنه نمی دونم چی می گه،هزار تا کاسه می شکنه  
اصلا هدف تداخل آن دو مثلث است دشمن فریبکار و دغلباز و ناکس است رویای سرزمین میان دو رود داشت رویای اوست یک تنه کابوس اطلس است بی شک به کشت شعله ی دوزخ دچار شد آنکس که کشت و گفت که مظلوم بی کس است ما گرد بادهای به فرمان نشسته ایم طوفان اگر که امر کند پس هوا پس است پرواز را به خاطره ها واگذار کن آزادگی تفاوت شاهین و کرکس است شعری که حرف حق بنویسد پیمبر است بیتی که راست گوید بیت المقدس است دیوی که ظلم کرده گمانم نخوانده است پایان شاهنامه خوش است و مشخص است پایان قصه ما که به پرواز می رسیم اما نصیب صهیون زیتون نارس است @khadempoet
هوالاول و الآخره مست مست مستم، از شما چه پنهان سلام علیکم از شما چه پنهان اولین مواجهه من با شعر بر موتور سیکلت پدرم بود، آنوقت که بر باک بنزین آن می‌نشستم و پدر در سرعتی یکنواخت و مطمئنه شروع به دکلمه اشعاری می کردند : باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش یا شکسته استخوان داند بهای مومیایی را دهان من هم کم کم به تکرار همان ابیات باز شد و در شرایط روحی مشابه زمزمه می‌کردم شبیه به همان ابیات را. چیزی نگذشت که اولین شعر خوانی آقا مهدی جهاندار در تلویزیون را دیدم. چیزی که در ذهن دارم ریش زیاد و سیاه آقا مهدی بود و  فاصله ی کم بین او و رهبری. کسی چه می‌داند شاید همان چند دقیقه مرا شاعر کرد و به شعر خواندن در بیت رهبری کشاند چه روزها که یک به یک غروب شد اما از شما چه پنهان این خاطرات فراموشم شده بود تا شعرم را در بیت خواندم، شعرم را بیت بیت از گیت های نگاه نافذ آن مرد گذراندم و خوشحال بودم که بالأخره بعد از سالها این همای سعادت به دوش من هم نشست. تمام انتقادات و طعنه ها و تشکرات و تحسین ها  انگشتی بر غبارند در برابر اینکه آن مرد برای چند دقیقه به تو نگاه می‌کند و شعرت را  می‌شنود و نظرش را می‌گوید. بگذار صادقانه چند خطی هم از خود بیت بگویم. به نظر ناقص من حقیر  مدیران و مدبران جلسه شعر خوانی در بیت رهبری کاری باید بکنند شبیه به سرودن شعری، هم باید مقید به اصول و فروع زیادی باشند هم باید بداهتا مصرع و  بیتی را کم و زیاد کنند، هم باید روایت کلی را در نظر بگیرند و هم جزئیات را تا حد امکان بپرورانند، از طرفی تیغ آبدار و  بی ملاحظه‌ی منتقدان دور و نزدیک را نیز به جگر بخرند.
بی پرده خوان | محمد خادم
هوالاول و الآخره مست مست مستم، از شما چه پنهان سلام علیکم از شما چه پنهان اولین مواجهه من با شعر
ادامه یادداشت فوق : و ما شاعران در آن جلسه کلماتی هستیم که باید به این شعر آمده باشیم. مهم نیست که چند سال است شاعریم و ماهی چند جشنواره درو می‌کنیم یا چند کتاب چاپ کرده ایم، مهم این است که واژه ای باشیم که برای این شعر به کار بیاییم. و قطعا بعضی از این کلمات دیگر شاه واژه ای شده اند که حضورشان در هر سال این جلسه الزامی به نظر می رسد و قطعا  هر شعر به جز کلمات فاخر و بی نظیر، نیاز به قید، ضمیر یا کلمات دم دستی هم دارد و برای همین است که می‌بینی عده ای هستند آنچنان که خیلی نمی‌پسندند. ترس محتسب نیست در دلم که دیشب با خودش نشستم، از شما چه پنهان
والسلام علیک یا رمضان چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت لحظه هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت سی سحر نام عزیزش بر لبانم داغ بود آه آه آن عشق بازی های پنهانی گذشت رفت از کوی و خیابان، سفره اش را جمع کرد ای دل غافل کجا  بودی؟ فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لبهای خشک و چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است. چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت مبارک @khadempoet
پای این آسمان خراش، کسی یادِ گلدسته هایت افتاده است دست بر سینه اش گذاشته است نیتش یک زیارت ساده است پیش آن آبسردکن، مردی آب نوشید و یا حسین کنان چشم را بست و کربلایی شد _ السلام علیک یا عطشان _ همه انگار در محله ی ما بخشی از زندگی شان حرم است تازه برگشته اند و دلتنگ اند هر چه زائر شوند باز کم است حاج بی‌بی ولی غمی دارد در حرم هیچ جا نخندیده پرس و جو می‌کنم دلیلش را حاج بی بی بقیع را دیده @khadempoet
بیت شاهد که سرکشی نکند، دلفریب نیست فهم سخن به مردم دانا گذاشتیم
💠 شب شعر پهلوان عاشورایی گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد شهادت سردار عاشورایی سپاه اسلام، فاتح خرمشهر، 🔰 با حضور شاعران مطرح کشور: عباس کیقبادی محسن ناصحی محمد زارعی محمد خادم محسن کاویانی با اجرای: علی سلیمیان 🔸زمان: پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۰ 🔹مکان: زرین‌شهر، ورزشگاه هفده شهریور، سالن کشتی پهلوان شهید اسماعیل سلیمیان @fateh337
هدایت شده از بهشتیان
🔰 ▪️ عزاداری شهادت امام صادق علیه‌السلام 📆 زمان: دوشنبه ، ۲۵ اردیبهشت‌ماه ،از نمازمغرب‌وعشاء سه‌شنبه ، ۲۶ اردیبهشت‌ماه ، از ساعت ۱۱:۳۰ 📌 مکان: خیابان آیت‌الله کاشانی ،حسینیه انصارالحسین(ع) 🔺 هیئت انصارالحسین(ع) 🔻 موسسه فرهنگی شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی 🆔 @beheshtyian
هدایت شده از علی مقدم
به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد
به ای و مقاومتش در خرمشهر و مرد اوست که حتی اگر سرش برود نمی دهد  کمی از خاک کشورش برود و مرد اوست که بر خویش خیمه ها زده است مگر به خاک خودِ پهلوان ترش برود و مرد اوست که وقتی خطا و خبطی کرد خط محاسبه در خط دفترش برود کسی‌ است مرد که با یاعلی شروع کند به یا حسین نفس های آخرش برود برادری که دلش آتش است و چشمش آب برای اینکه به تیمار خواهرش برود دلاوری که در اعماق برف نافله خواند مباد خواب در اعماق سنگرش برود بگرد کل جهان را کدام فرمانده است؟ که تا شهادت همراه لشگرش برود ؟ چه پایداری زیبنده ای! سزاوار است مقاومت متحیر به محضرش برود دل جهان آرا با حسین قجه ای است خوش آن بهشت که او با برادرش برود سرِ جدا شده ای داشت، با چنین وضعی محال بود به رؤیای مادرش برود صبا بیاید شعر مرا به بر بکشد و دست پر به مزار مطهرش برود @khadempoet
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از گروه فرهنگی رهوا شعر: به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم @khadempoet
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از گروه فرهنگی رهوا شعر: به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم @khadempoet
بوی مشهد گرفته این خانه چمدان با دلِ پر ، آماده است دهن باز کوچه منتظر است انتظاری که تا تهِ جاده است . دم در کاسه و کتاب به دست مادری ایستاده با لبخند تا سر کوچه می رسد انگار آیت الکرسی اش بلند بلند . پدرم با غرور می بوسد گونه های ترِ جوانش را می‌گذارد میان حاجاتم رود بی آب اصفهانش را . دل مادر شبیه کاسه ی آب ریخت در ابتدای این جاده از ته جاده هم که می بینی دل مادر هنوز افتاده . عقربکها چه کند می چرخند وقت پرواز ساعت هشت است خوش به حال خودم که در جیبم یک بلیط بدون برگشت است ابرهایی به اصفهان رفتند ابرهایی سیاه و باران زا بر تن ابرها به جا مانده است ردِّ پرواز یک هواپیما.. @khadempoet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شعر خوانی آقای محمد خادم 🌷 🌼شب شعر پهلوان عاشورایی🌼 ♦️گرامیداشت فاتح خرمشهر، سردار عاشورایی سپاه اسلام شهید حسین قجه‌ای ✍️ زرین‌شهر اردیبهشت ۱۴۰۲ @fateh337
هدایت شده از شعر و کودکی
خدا قطارو آفرید که آدما برن مشهد پسر/ چهارسالگی @sherokoodaki
غزل رضوی گفتم رضا و آب دهانم شراب شد مستی ردیف و...قافیه اش انتخاب شد مستی هوای من دم باب الجواد بود وقتی دعای پر زدنم مستجاب شد وقتی جواد نام گرفت این درِ حرم اذن دخول خواندن از این باب ،باب شد گفتم سلام و پرچمی از رقص ایستاد آیا چه کرد او که سلامش جواب شد سقای خانه روبرویم بود مستِ مست دستش پیاله بود ، دلم آب آب شد فهمید تشنه ام دو سه تا کاسه آب ریخت خوردم ،حسین گفتم و صحن انقلاب شد حالا در این رواق دوتا چشم خیس من در صد هزار تکه ی آیینه قاب شد برگشتم از بهشت به تبیعیدگاه خویش حالا دوباره زندگی من عذاب شد. @khadempoet
به ذوق اول به هم از مشکلات راه گفتیم پس راه افتادیم و یا فتاح گفتیم از خاک دشمن بوی الرحمن بلند است این را به نقل از موشکی آگاه گفتیم آتشفشانی را که می‌بینند امروز بغضی است که ما سالها با چاه گفتیم گفتی که باید استقامت کرد، کردیم فرمان تبیین دادی از مصباح گفتیم ای کاش تهرانی مقدم درس مان بود این درد با استاد دانشگاه گفتیم ما حرفهامان سرعت صوتش زیاد است چیزی که باید گفت را کوتاه گفتیم @khadempoet
هدایت شده از علی مقدم
غبار گیر به نرمای بال قو اینجاست هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست محمدجان دیشب توی حرم یاد این شعرت افتادم کانال اشعار محمدخادم👇 @khadempoet
می سپارم به روشنایی آب، تیرگی های چشمهایم را می گذارم غمت بلرزاند لحن مردانه صدایم را می‌دهم ابرهای ابروهام چشمه از چشم ها بسازند و دست‌هایم دو رود باشند و پرکند اشک ربنایم را ربنا آتنا حرم گاهی ربِّ دلتنگ می شوم گاهی ربِّ یا ربِّ دست کم گاهی برسان تا ضریح پایم را اولین مشهدی که آمده ام توی آغوش مادرم بودم کاش در آخرین زیارت هم بشنوی تق تق عصایم را عمر من یک نماز فوت شده است عمر من یک سکوت بی پایان به اذانی  سکوت را بشکن تا به جا آورم قضایم را @khadempoet
از منِ بی عاقبت آغاز هستی را مپرس کز گرانخوابی ، سرِ افسانه را گم کرده ام