هدایت شده از سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#تلنگر
او؛ شاعر زمانهها....
یک.
این روزها برای چندمین بار، اشعار قیصر امینپور را مرور میکنم، که میدانم هر بار دریچهای تازه از دنیای احساس، اندیشه و هنر شعری او را به رویم میگشاید.
بر این باورم، اگر شاعران اندکی درنگ و دقت داشته باشند این روزها بیش از همیشه خلاء حضور او را حس خواهندکرد.
سالهاست که قیصر امین پور در میان ما و زمانه ما نیست، اما شعر او هست و خلأ شناخت شعر او و الگو گرفتن از نگرشها و پردازشهای شاعرانه او در شعر بسیاری از ما شاعران مشهود است.
بسیاری از آیینیسراها و هیئتینویسها، شعارشان «مردمی سرودن» است و تجربهها نشان داده است که این شعار، همچنان بسیار ناپخته مانده است و «اظهرٌ منالشمس» است، که الگوی مردمی سرودن را از قیصر امینپورها نیاموختهاند و ای کاش میآموختند و مییافتند...
بخشی از شعر امروز با روزگار و زمانه خود، بیگانه است؛ ترجمان درد واقعی مردم نیست. برخی شاعران، یا آنقدر حس و حال و زبان و بیان شعر را پایین آوردهاند (به این بهانه که مردم عام آن را بفهمند) و برخی، حد اعلای شعرشان، اعتراض با هدف دیده شدن، عقدهگشایی از جریان مخالف و تسویه حسابهای سیاسی یا شخصی است.
درقیاس با برخی شاعران امروز، قیصر امینپور شاعر زمانه بود و دردهای زمانهاش را روایت میکرد و امروز بر این باورم که هنوز شاعر زمانه ما و حتی زمانههاست.
نمیگویم شعر شخصی نداشت، اتفاقاً بسیار داشت! اما همان تجربههای زندگی خصوصیاش را به نحوی بیان نمود که خواندن آن، حس همان تجربه در زندگی را به ما میبخشد و دریچهای از حکمت و اندیشه در زندگی را پیش روی ما میگشاید:
حرفهای ما هنوز ناتمام... /تا نگاه میکنی:/ وقت رفتن است/ باز هم حکایت همیشگی! / پیش از آنکه با خبر شوی،/ لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود/ آی... /ای دریغ و حسرت همیشگی! / ناگهان/ چقدر زود/ دیر میشود! (دیوان، ص۲۷۱)
حکمتهای عامیانه، تعریضها و اعتراضهای او اکثراً بیحساب و کتاب نیست. «هزار چون و هزاران چرای بیزیرا» ( همان، ص134) اضطرابها و دلنگرانیهای آینده، مرور گذشته نجیب و پر از لحظههای نگاه ناگهانگی (همان، ص138) که در شعر او نمود یافته، تصویری از حالات عاطفی و واکنشهای مردم ماست.
قیصر ذاتاً شاعر بود و جنونی که در شعر او وجود دارد، شعر او را زنده و سرپا نگاه میدارد و این، باعث شده است همه ما همچنان به شعر او نیازمند باشیم و پس از مدتی سرودن یا خواندن شعرهای بی سر و ته و سخیف خود یا دیگران، مجبور شویم به او پناه ببریم و از او بخواهیم دریچهای تازه از شعر واقعی را با شعرهایش به روی ما بگشاید بلکه بروزرسانی شویم؛ که یادمان نرود، تعریف واقعی شعر و شاعر چیست؟
آری او شاعر زمانههاست....
ادامه دارد...
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
#قیصر_امینپور
#شعر_مردمی
@smahdihoseinir