eitaa logo
منصور دلها
72 دنبال‌کننده
226 عکس
31 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 اول نیت و سپس انتخاب کنید🌹 🌙شب جمعه هست و حضرت سیدالشهداء علیه السلام میهمان دارند 🥺 با باز کردن یکی از این کارت پستال ها رفیق شهید تون رو انتخاب کنید تا نائب الزیاره از جانب شما شود 🤲 ⁦1️⃣⁩ https://digipostal.ir/cgocw8b ⁦2️⃣⁩ https://digipostal.ir/c4zopc1 ⁦3️⃣⁩ https://digipostal.ir/cym87vd ⁦4️⃣⁩ https://digipostal.ir/co9su8n 5️⃣⁩ https://digipostal.ir/c7lqyx8 ⁦6️⃣⁩ https://digipostal.ir/ciimemh 7️⃣ ⁩ https://digipostal.ir/ciz8hfg ⁦8️⃣⁩ https://digipostal.ir/c4t3455 ⁦9️⃣⁩ https://digipostal.ir/cgkcxoa ⁦1️⃣⁦⁩⁦0️⃣⁩ https://digipostal.ir/cr33qbe
52.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدامام رضایی ، ، فرمانده گردان امام رضا علیه السلام لشکر همیشه پیروز ۱۹فجر ، عملیات کربلای ۵
. صفحه ای ویژه همراه با با لطفا همراهی کنید و در راستای نشر_ارزش_های_دفاع_مقدس و -تا_ابد_جاودان تا آنجا که میتوانید انتشار دهید#🌷 و این پیچ با ذکر و بیان منبع ، بلامانع هست. #✋ @paintingthemartyrs https://www.instagram.com/p/CCjV0uTp8j_/?igshid=n57916gg9q63
ای نور و نور و شور و سرور عالم بقا ای جلوه و ظاهر و باطن تمام انبیا ای عالم حق و معنا به دست تو بنا برای اتمام حج نیمه کاره جدت بیا "به حج نیمه کاره جدت قیام کن" "تو حج نیمه کاره او را تمام کن" اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً اللهم صَل عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرَجَهُم. أللَّـھُـمَــ؏َـجـّلْ لِوَلیِـڪْ ألــْفــَرَج. " عید قربان مبارک"
از جلو نظام | محمد ابراهیم صداقت یک روز به ما خبر دادند حاج خادم صادق، امشب برای بازدید به پایگاه شما می آید. آن روز ها تازه گروه های مقاومت شکل و شمایل رسمی به خود گرفته بود و قوانین نظامی مثل از جلو نظام، خبردار و ... در آن اجرا می شد. آن روزها حاجی بالاترین مقام نظامی ما بسیجی ها بود. بچه ها همه چیز را مرتب کردند، کلی تمرین کردیم تا جلو فرمانده بسیج چیزی کم نگذاریم. وقتی حاج منصور آمد، همه در صف و ستون ها مرتب ایستادیم، فرمانده هم از جلو نظام و خبر دار داد. حاجی با آرامش و خنده رفت کنار دیوار نشست، پای مصنوعی اش را هم دراز کرد. با لبخند گفت : برای کی این جور ایستادید، مگر من کی هستم، راحت باشید. بیاید اینجا بشینید. گِرد هم بشینید که مجلس بالا و پائین نداشته باشد ! ادامه دارد.... http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir
از جلو نظام | محمد ابراهیم صداقت همان شب حاج منصور خط جدیدی را هم به گروه های مقاومت نشان داد. حاجی گفت: از این به بعد نیاز نیست تقاطع ها را ببندید و جلو ماشین ها را بگیرید، زمان جنگ که نیست. حضور داشته باشید، تقاطع ها و خیابان ها را هم کنترل کنید. اما بیایید من یک سری قاب به شما می دهم، خودتان هم تهیه کنید. قاب های پیوندتان مبارک، خوشبخت باشید و ... . اینها را همراه داشته باشید هر ماشین عروسی که از تقاطع شما عبور کرد با تبریک به آنها بدهید! بگید این هم هدیه بسیج برای شب عروسی شما. این جوری بسیج را در ذهن مردم جا بیاندازید، که اگر ذهنیت بدی نسبت به بسیج هست ، از بین برود ! پایان http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir
غيبت ممنوع ! | برادر حقيقي شمع محفل ما آقا منصور بود. دورش حلقه زده بوديم و هر کس چيزي مي گفت. در گرما گرم صحبت ها، يکي از بچه ها حرفي زد که بوي غيبت می داد. هنوز کلام رفیق ما تمام نشده رنگ و روي هميشه خندان منصور برافروخته شد. عصبانيت در چهره اش موج مي زد، با همان حال گفت: چرا محيط جبهه را با غيبت آلوده کردي، چرا محيط جبهه و قلب هاي خودتان را با ذکر گناه و معصيت کدر مي کنيد ! اين در حالي بود که از کلام دوستمان، خيلي هم برداشت غيبت نمي شد و در واقع بد کسي را هم نمي گفت، اما حساسيت منصور در اين موارد مثال زدني بود. http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir
پنکه !!!! | سردار محسن ریاضت گرما بي داد مي کرد. مخصوصاً اگر در آب و هواي خوزستان باشي، آن هم در نمازخانه اي که از گوني هاي پر از شن درست شده و لب تا لب آن هم آدم نشسته باشد. بچه هاي تدارکات دست به کار شدند و با موتور برق يک پنکه راه انداختند، که حداقل بشود در سنگر نشست. نماز اول که تمام شد، منصور بلند شد. با اينکه تازه يک پايش را از دست داده بود، اما دل از منطقه نمي کند. آنجا هم مسئول محور بود. بلند شد و با زبان شيرين خودش گفت:  واقعاً اين ظلم است که بسيجي ها در خط، زير تيغ آفتاب نشسته باشند، ما اينجا زير باد پنکه ! بالاخره همه را به خاموش کردن پنکه راضي کرد. نماز دوم و ناهار را هم در همان سنگر خواندیم و خوردیم البته بی باد پنکه ! http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir
فرمانده عادل | محمدحسن عندلیبى اواخر شب بود که خسته و کوفته از خط مقدم بازمى گشت ، پیدا بود که گرسنه است .برایش شام آوردم ؛ یک بشقاب پلو با مقدارى گوشت .نگاهى به غذا انداخت و در همان حال ، بـدون آنکه به من نگاه کند، گفت :آیـا بـه همه شام داده اى ؟ گفتم بله .گفت :به هر نفر همین مقدار گوشت رسیده است ؟ گفتم : خیر، این بـراى شماست !او آن شب ابدا از آن گـوشت نخورد و فقط کمـى برنج بـدون خورشت تنـاول کرد و اینگـونه به من فهماند که حـق او بـه عـنـوان «فرمانده خط » با آن بسیجى تک تیرانداز به یک اندازه است .آرى ، این فرمانده عادل کسى جز » شهید حاج منصور خادم صادق نبود . http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir
شایع شده بود که حملات وسیع شیمیایی در پیش است؛ حاجی فوراً تعدادی بادگیر و ماسک تهیه کرد و اول از همه هم، خودش پوشید و ماسک زد و در گرمای حدود 55 درجه‌ی ظهر، پیاده به راه افتاد و از بچه ها هم خواست تا رعایت و تمرین کنند، تا اگر مشکلی پیش آمد آمادگی داشته باشند. بارها با حاج مجید او را دیدیم که حالت تهوع داشت و گرمازده بود؛ هر کاری می‌کردیم ماسک را از صورتش برنمی‌داشت؛شهید حاج مجید سپاسی ، ماسک را از صورتش کَند و من سریعاً آبمیوه‌ی خنکی را در دهانش ریختم؛ منصور در حالی که آبمیوه را پس می‌داد می‌گفت: «اگر من ماسک را بردارم بچه‌ها کار را جدی نمی‌گیرند» ... و بدا به حال ما که هر چه از جنگ می‌گذرد از این فرهنگ فاصله‌ها می‌گیریم ... امروز باید از خویش بپرسیم آیا مدیران ما، بروید هستند یا بیایید؟! راوی :سردار مجتبی مینایی فر http://eitaa.com/khademsadegh_ir http://www.khademsadegh.ir