eitaa logo
خادم الشهدا
425 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
76 فایل
شرط شهید شدن؛شهید بودن است.. #قاسم‌سلیمانی میشه یه صلوات برای سلامتی و فرج امام زمانت بفرستی؟؟؟ .. بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است.. اللهم عجل الولیک الفرج🌹 کپی حلاله رفقا...
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ یه روز جمعه رفتیم بیرون ما توی راه همه چی خریدیم (بابک خیلی آدم شوخ طبعی بود) به بابک تعارف میکردیم که یه چیزی بخور به حالت شوخی میگفت من روزه‌ام ما فکر میکردیم داره شوخی میکنه! درحالیکه به  مقصدمون رسیدیم اذان گفت. دیدیم بابک یه تیکه نون و یه خورده حلوا برای خودش آورده بود ،باهمون نشست و افطار کرد هممون شوکه شدیم گفتیم بابک تو که روزه بودی لااقل به ما میگفتی خوراکی هایی که بچه ها میخوردن رو جلوی تو نمی آوردیم گفت نه عمه این چه حرفیه بچه ها باید لذتشون رو ببرن... منم به کار خودم مشغول باشم. - عمه شهید
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ "" دختری میگفت: من‌ همکلاسی‌ بابک‌ بودم📚" خیلیییی‌ تو‌ نخـش‌ بودیم‌ هممون اما‌ انقد‌ باوقار بود🙂' که‌ همه‌ دخترا‌ میـگفتـند: این‌ نوری‌' انقد‌ سروسنگینه‌ حتما‌ خودش‌ دوس‌ دختر‌ داره‌ و‌ عاشقشه ! بعد‌ من‌ گفتم: میرم‌ ازش‌ میپرسم‌ تاتکلیفمون‌ روشن‌ بشه..." رفتم‌ رو‌دررو‌ پرسیدم‌ گفتم : بابـک‌ نوری‌ شمایی‌ دیـگه...؟! بابک‌ گفت‌: " بـفرماییـد " گفتم: "‌چرا انقد‌ خودتو‌ میگیری؟! چرا‌ محل‌ نمیدی‌ به‌ دخترا؟! بـابـک‌' یه نگاه‌ پر‌ از‌ تعجب‌و شرمگین‌ بهم‌ کرد😳' و‌ سریع‌ رفت‌... و‌ واینستاد‌ اصلا! بعد ها‌ که شهید شد🥀 همون‌ دخترا و‌ من‌ فهمیدیم‌ (: بابک‌ عاشق‌ کی‌ بوده‌ که‌ به دخترا‌ و‌ من‌ محل‌ نمیداد🚶🏿‍♀... عاشق‌‌ عمه زینب‌ و شهادت و والاتر یعنی خداا♥️ خودت رو مفـت نفـروش رفـیق 🌱 🕊 شرط شهیدشدن شهید بودن است 🌺
‌ روزی که زانوم رو عمل کردم، ماه رمضان بود. چند روزی بستری بودم... خواهرام نوبتی کنارم میموندن. وقت اذان که می شد بابک میومد که خاله هاش رو برسونه خونه تا افطار پیش شوهر و بچه هاشون باشن و قبلش کلی اصرار می کرد که براشون چیزی بخره تا افطار کنن. چند روزی که بستری بودم هروقت اومد بیمارستان، دستش پر بود کمپوت می آورد؛آب میوه و بیسکویت و ... همه سر به سرش میذاشتن و میگفتن: چخبره؟چرا این همه چیز می خری مگه غریبه ای؟ اون هم میومد کنار تختم، دست می کشید به سرم و می گفت: مامان اینجا همه اش دراز کشیده... شاید یهو گشنه اش شد، کم کم میخوره دیگه... مادر، نم اشک را با گوشه روسری اش گرفت و زیر لب گفت: آخ ، بالام... - مادر شهید
‌ قرار بود تو این‌ عکس‌ اخم‌ کنه ولی خندید، گفت خیلی قشنگ‌ شده‌ همین درست‌ کن... شهید‌ بابک مدل‌ نبودن فقط‌ عکسارو برای دل‌ خودشون‌ میگرفتن...
‌‌ معمولا در دورهمی‌هایی که می‌نشستیم درمورد حجاب و دخترای این دوره و زمونه صحبت می کردیم. گاهی بابک می گفت: خود دخترها که خواهرای ما باشند خودشون باید هوای خودشونو داشته باشند و باعث نشن دیگران بهشون تعرض کنند. بابک اعتقادش نسبت به پیامبر و ائمه اطهار خیلی بالا بود. تو جامعه همیشه یک شخصی و خانومی رو میدید مثل خواهر خودش میدونست،حتی یه جورایی مراقبشون بود،و دوست نداشت اتفاقی براشون بیفته؛ کلا بابک خیلی شخصیت مهربونی بود و از اون دسته آدم هایی بود که راحت به دل می نشست‌. -دوست‌شهید |
•٠🦋 شهید نوری می گفت: جـوری زنـدگـی کـن کـه هرکـس دیدت بـگه؛ این زمینی نیست!... حتماً شهید میشه ❤️ 🕊 ❁•
•٠🦋 شهید نوری می گفت: جـوری زنـدگـی کـن کـه هرکـس دیدت بـگه؛ این زمینی نیست!... حتماً شهید میشه ❤️ 🕊 ❁•
🌹هم خدمتی شهید میگفت بابک اینقدر به فرمانده ها میگفت چشم حاج آقا این تکه کلامش شده بود! ما هم هر موقع میخواستیم بابک رو اذیت کنیم همش میگفتیم چشم حاج آقا! فکر میکردیم بابک برای اینکه خودشو برای فرماندهها عزیز کنه همیشه میگه چشم! اما بعد فهمیدیم که داخل خانه هم همین طوری بوده. 🕊️
شھیدبه‌قلبت‌نگاه‌میڪند! اگرجایی‌برایش‌گذاشته‌باشی می‌آید،می‌ماند،لانه‌میڪند؛ تاشهیدت‌ڪند:)!🤍🌱