eitaa logo
. درخفاي‌خویش .
1.1هزار دنبال‌کننده
577 عکس
141 ویدیو
5 فایل
~ یٰ اللھ . مظلومِ‌مردمیم‌ولی‌درخفاي‌خویش درگیرتوبھ‌های‌مدام‌ومکرریم . کپی ؟ نه مؤمن فوروارد قشنگ تره . قُل ، - https://daigo.ir/secret/66148974 - https://harfeto.timefriend.net/17117375063245 .
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه خدا یه سوره به نام خانوما کرده رو نمیبینن . یه آیه کلا میبینن لااکراه‌فی‌الدین . باشه شما فقیه گرانقدر . شما مفسر سخنان خدا .
کسی که خودشو به خواب زده چی ؟ عزیزم، عزیزم . اونو فقط قیامت از خواب بیدار میکنه .
کافیه یه جا سخنرانی درباره کتاب خوانی ببینم ، پیویِ بابام : خنده‌های‌شیطانی‌من 🌹
در جوارِ شهیدھ گمنام به یادِ عزیزانِ: منیبِ عزیز/ابی خاکستری سیاه/خط خورده/دلداده متحول/تعشق/دراستانه۱۷/اعتزال/سرگشته/حضرت۱۱۰/چاه نویس/ماضی بعید/پیام هایِ ذخیره شده(با همتا هستم)/نویسنده کوچک/حق باشماست/کمد دیواری/الفبایِ جنون/تفاح/ وَ همھ ممبرایِ درخفایِ خویش و همه کانالایی که توشون هستم و یادم رفته:) 《برسونید به دستشون》
بیا ، بیا بشین برات چایی بریزم عزیزِمن کجا میخوای بری ؟ چقد عجله داری تو . حالا دیر نمیشه بشین ؛ بیا با چایی دستاتو گرم کن . این شال‌گردن و دیروز خریدم . زرده . به قول تو من با عینکِ زرد دنیارو میبینم :))) این بخاری قدیمی و میبینی ؟ خیلی دوسش دارم . نه چون مال خونه مادربزرگ‌ه نه . چون خاطرات مادربزرگ و دیده . چون هروقت میام کنارش هم دستامو گرم میکنه هم دلمو :) اینارو برای چی برای تو میگم ؟ نمیدونم . فقط میدونم زردِ زندگیم از نور خورشید بود . هرکی تو زندگیش یه خورشیدی داره . وقتی چشاشو ببنده و خودشو توی شب ببینه ؛ دیگه خورشید از نظرش مات و محو میشه . خورشید زندگی‌مو گم کردم . کورمال کورمال دست میکشم تا پیداش کنم . سرتو درد آوردم ‌. بیا بیا کلوچه بخور . با دستای خودم پختم . میخندد * آره با همون دستایی که باهاشون دنبال خورشیدم میگردم . راستی تو چرا انقد بی‌روح شدی ؟ کی وقت کردی انقد سیاه‌سفید شی ؟ توام خورشید زندگیتو گم کردی نکنه !؟ عینک منو بیار ببینم . . ببینم خورشید زندگیت و کجا گذاشتی ؟ خورشید زندگیت کیه ؟
اقا میشه هرکی میخواد لف بده همین الان یهویی لف بده؟
. درخفاي‌خویش .
_
بعضی وقتاهم اهنگ بی کلامه که ارامش میدھ بهم:)
+گفتم : کی میدونه فردا چی قراره بشه؟ اگه جنگ بشه چی ! خندید گفت : میترسی؟ دستامو پیچیدم دور خودم و سرمو گذاشتم رو زانوم ؛ تو نمیترسی؟! نگاه ازم گرفت : نه ! هر کی یه‌جوری میمیره دیگه ؛ ما هم این‌جور .. از پشت پرده‌ی اشک تار میدیدمش ؛ فکر کن مرگ عزیزات رو به چشم بیینی و نتونی کاری کنی ؛ ترسناکه دیگه ؛ نیست؟! نفسشو سنگین داد از سینه بیرون : رسم دنیا همینه ؛کاریش نمیشه کرد . اما میشه قبل اینکه از دست بدیم همو ،هوای همو داشته باشیم ! خوب بخوایم برا هم ؛ بجنگیم برای حال خوش همدیگه ؛ از عشق بگیم از دوست داشتن ! قبل از اینکه دیر بشه .. قبل از اینکه از دست هم بریم .. چه با جنگ چه بی‌جنگ ! سر از روی زانو گرفتم و با بغض گفتم : ‌‌دوستت دارما ؛ خب؟ لبخند زد و گفت : از اون دوستت دارمایی که از ترس فردای جنگه؟ پاک کردم خیسی زیر چشمام رو و گفتم : از اون دوستت دارمایی که واقعیه ؛که همیشگیه ؛ که دلیه ! چه با جنگ ؛ چه بی‌جنگ :)
- لديك‌كُل‌ماهُوجيد :
. درخفاي‌خویش .
- لديك‌كُل‌ماهُوجيد :
‹ هرچه‌حُسن‌است‌توداری‌همه‌را . .'