eitaa logo
خادمین شهدا هرمزگان(خواهران)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
595 ویدیو
20 فایل
این کانال به واحد خواهران کمیته مرکزی خادمین استان هرمزگان اختصاص دارد و اخبار و اطلاعات مربوط به خادمی در این کانال بار گزاری می شود... . @Khahar_khadem_hrm
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت خادمین عزیز شهدا 🔴 کمیته خادمین شهدا (واحد خواهران) استان هرمزگان، در نظر دارد خادم الشهدا را تشکیل دهد و برای این منظور از خادمین بزرگواری که تمایل به همکاری دارند، دعوت به ثبت نام می نماید، برای این منظور فرمی تهیه شده است که بزرگواران می توانند اطلاعات درخواستی را تکمیل نمایند، ثبت نام فقط از طریق فرمی است که لینک آن در کانال بار گزاری خواهد شد... اجرتان با شهدا🌹 📌مهلت ثبت نام: 19 مردادماه . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 💠دلت آرام باشد یا روح‌الله! یک علی مظلوم داری که حتی عوض نوادگان لاکچری‌ات هم فحش بخورد و شعار دشت کند! شعارهای آشنا! شعارهایی که فلان نامزد و بهمان کاندیدا هم در ایام انتخابات مکرر سردادند لیکن زیرکانه‌تر! والله این همه ناسزا اگر نثار سیدعلی نمی‌شد، سنت تاریخ تکرار نمی‌شد! و فحش‌خور علی همیشه ملس است! چه روزگاری که «علی» بابت ثروت ناکثین و خباثت قاسطین و بلاهت مارقین و ایضا قصور و تقصیر یاران، فحش‌باران می‌شد؛ چه امروز که «سیدعلی» بابت ثروت ناکثین و خباثت قاسطین و بلاهت مارقین و ایضا قصور و تقصیر یاران، فحش‌باران می‌شود! خدایا! شکایت این همه مظلومیت مولای خود را نزد تو می‌آوریم! و در یکی از غریبانه‌ترین جمعه‌های تاریخ، از تو سوال می‌پرسیم؛ آیا هنوز هم وقت آن نرسیده که به منجی آدم و آدمی‌زاد، اذن ظهور دهی؟! خدایا! به ما صبر ایوب داده‌ای یا عمر نوح، که این همه با طولانی کردن زمان غیبت، امتحان‌مان می‌کنی؟! همه‌ی این خون دل‌ها، فدای سر «مهدی فاطمه» اما نمی‌بینی مگر بر و بحر را فساد گرفته و شدت فتنه‌ها علیه ما زیادتر از زیاد است؟! خدایا! جز تو مگر کس دیگری را هم می‌پرستیم که گله نزد او ببریم؟! و جز تو مگر کس دیگری را هم داریم که نیمه‌شب‌ها التماسش کنیم؟! خدایا! این نجوای عبد با معبودی است که دلش به حال دیده‌ی بارانی یعقوب سوخت! و دلش به حال نوح و ابراهیم و موسی و عیسی سوخت! خدایا! ما را ذره‌ای به لطف و یاری تو تردید نیست ولی راستش دیگر تاب دوری بیش از این آفتاب را نداریم! اگر بهترین جای «احسن‌القصص» آنجا بود که چشم پیر کنعان به جمال یوسف روشن شد، کاش هر چه زودتر روشن کنی چشم حضرت ماه را به جمال حضرت خورشید! نه این‌گونه پنهانی که الان هست! آن‌گونه آشکار که وعده داده‌ای! و تو وعده داده‌ای؛ «الا ان حزب‌الله هم الغالبون»! وقت رسیدن آن روز را و آن غلبه را تو می‌دانی و ما نمی‌دانیم! ما فقط یک چیز می‌دانیم! مرتب بیاییم درگاه تو و منظم فریاد بزنیم؛ «العجل»! خدایا! ما گناه داریم! بار گناه آدم، روی دوش ما افتاده! از بهشت، دورترین فرزندان آدمیم! ساکن قعر آخرالزمان! هم‌عصر با ولی‌عصر و دور از حضرت! پر از امید و سرشار از حسرت! خدایا! محرم نزدیک است و نانجیبان، باز هم خواب تنهایی مسلم را دیده‌اند! سوگند به تو، می‌مانیم پای شمع، چون پروانه‌ها! و می‌ایستیم پای ماه، چون ستاره‌ها! دیروزمان محسن وزوایی داشت و امروزمان محسن حججی! روزگار جنگ، محمد بروجردی را داشتیم و در این جنگ روزگار، محمد بلباسی! به حق خون مطهر شهیدان راهت، رحمی کن به ما خدایا! حسین قدیانی . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 🔴 سفارشی که به مسئولین کشور دارم این است که شما با خون صدها هزار شهید، معلول، مجروح و جانباز روی کار آمده اید. پس مواظب باشید از این امکانات، سوءاستفاده نکنید و مصلحت اندیشی و سازش و بی تفاوتی را هم کنار بگذارید... . . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
25-Rasoli-Haftegi940626-monajat1.mp3
6.12M
. 🔸🎧از فراقت چشم هایم غرق باران می شود عاشق هجران کشیده زود گریان می شود 🔰 🔹حاج مهدی رسولی . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
سلام علیکم روزگارتان شهدایی همه ی افراد می توانند در این فراخوان ثبت نام نمایند و محدودیتی در این زمینه نیست حتی افرادی که در سایت خادمین کوله بار ثبت نام نکرده اند. این ثبت نام به منزله ی تشکیل گروه جهادی زیر نظر کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان است و هدف ما کار در تمام ایام سال است و افراد در هر شهری گروه بندی می شوند، که با توجه به توانایی های افراد تقسیم بندی می شود... هدف های کوتاه مدت و بلند مدتی داریم ان شاءالله با عنایت شهدا بتوانیم کار را پیش ببریم... ان شاءالله فایل ورد پرسشنامه هم تا ساعاتی دیگر در کانال قرار داده خواهد شد تا آن بزرگوارانی که برایشان در ثبت نام مشکل پیش آمده بتوانند راحت تر ثبت نام را انجام دهند... . کمیته خادمین هرمزگان @khademineshohadahormozgan
فرم ثبت نام.doc
117.2K
. فرم ثبت نام گروه جهادی . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 🔸ما شدیم؛ تا امانتِ تو را به مقصد برسانیم... . . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
.   💠 در اين لحظه هاي حساس تاريخ كه خداوند شما ملت عزيز را مورد و امتحان قرار داده است با بر او و با امام عزيزمان انشا الله با سربلندي كامل از اين الهي سربلند و پيروز باشيد و در پيشگاه خداوند روسفيد باشيد، و مبادا چيزهايي مادي شما را فريب بدهد و پاهايتان از مبارزه با كفر جهاني سست شود و روي خود را مانند منافقين برگردانيد و امام عزيز را تنها بگذاريد. . 🕊کمیته خادمین هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
سلام علیکم فردا آخرین مهلت ثبت نام در گروه جهادی کمیته خادمین شهدا است، اگر تمایل به ثبت نام دارید تا فرصت تمام نشده فرم را تکمیل نمایید
خادمین شهدا هرمزگان(خواهران)
سلام علیکم فردا آخرین مهلت ثبت نام در گروه جهادی کمیته خادمین شهدا است، اگر تمایل به ثبت نام دارید ت
مهلت ثبت نام در گروه جهادی کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان به پایان رسید... ان شاءالله عاقبت بخیر شوید🌹
سلام دوستان،😊✋ داستانی که در پیش رو دارید است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. شخصیت اصلی داستان شهید نشدن، فقط نمیخوان بیشتر درمورد خودشون بگن. ولی آقای 🌷طاها ایمانی 🌷در مردادماه 95 همزمان با میلاد حضرت معصومه (س) شهید شدن. 📌مقدمه نویسنده: این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ... با تشکر و احترام 🌷سید طاها ایمانی🌷
🌷 🌷 قسمت ؛ دهه شصت...نسل سوخته هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن... ما نسل جنگ بودیم ... آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند ... دل خانواده ها رو سوزوند ... جان عزیزان مون رو سوزوند ... اما انسان هایی توش نفس کشیدن ... که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت ... بی ریا ... مخلص ... با اخلاق ... متواضع ... جسور ... شجاع ... پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون ... تمام لغات زیبا و عمیق این زبان ... کوچیکه و کم میاره ... و من یک دهه شصتی هستم ... یکی که توی اون هوا به دنیا اومد ... توی کوچه هایی که هنوز شهدا توش راه می رفتن و نفس می کشیدن ... کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ... من از نسل سوخته ام ... اما سوختن من ... از آتش جنگ نبود ... داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ... غرق خون ... با چهره ای آرام ... زیرش نوشته بودن ... 👣"بعد از شهدا چه کردیم؟ ... شهدا شرمنده ایم" ...👣 چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ ... نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد ... محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ... مادرم فرزند شهیده ... همیشه می گفت ... روزهای بارداری من ... از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدا ... دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ... اون روزها کی می دونست ... نفس مادر ... چقدر روی جنین تاثیرگذاره ... حسش ... فکرش ... آرزوهاش ... و جنین همه رو احساس می کنه ... ایستاده بودم و به اون تصویر نگاه می کردم ... مثل شهدا ... اون روز ... فقط 9 سالم بود ... . ادامه دارد.... 🌷نويسنده:سيد طاها ایمانی