.
✨ می ایستاد کنار جاده. انگار نه انگار که بیابان است. دست تکان می داد تا یکی از اتوبوس های #راهیان_نور، جلوی پایش ترمز کند. بنده های خدا فکر می کردند از کاروان خودش جامانده است. سوار که می شد اول همه را ورانداز می کرد. کمی گرم می گرفت و #روایتگری_اش را شروع می کرد.
.
❇️ اصرار جماعت، فایده ای نداشت. نمی توانست همراهی شان کند. وسط بیابان پیاده می شد و دوباره روز از نو و روزی از نو!
#شیخ_عبدالله_ضابط
#نسال_الله_منازل_الشهدا
.
🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊
@khademineshohadahormozgan