متاسفانه دشمنان همه جانبه جنگ فرهنگی و روانی را ادامه می دهند.
لذا با توجه به جایگاه حاج آقای صدیقی، باید مراقب بود که اتهام را گسترش ندهیم و همنوا با رسانه های معاند نشویم.
چون اگر اتهام ثابت نشود،صرفا آبروی فرد ریخته نشده بلکه تمام روحانیت متهم شده است.
در این گونه موارد در برابر نقد ناجوانمردانه و قبل از هر قطعیت مساله ای ، باید گفت:
اولا: ما هم شنیده ایم و منتظریم که نتیجه از مسیر قانونی و قطعی مشخص گردد.
ثانیا:اگر ایشان اشتباهی کرده اند طبیعتا مطالبه برخورد خواهیم کرد.
ثالثا:تا زمانی که بحث مشخص نیست،آنهم در ماه مبارک رمضان خودمان را در هلاکت تهمت و افترا قرار نمیدهیم.
همچنین توجه داشته باشیم اگر کسی اشتباهی نیز انجام داده باشد باید در همان حد اشتباهش او را مواخذه کرد.
آیا یقین به تمامی موارد اتهام زده شده به حاج آقای صدیقی و یا افراد دیگر داریم؟
سخن حامد کاشانی نکات خوبی دارد که تاکید می گردد.👇
بسم الله الرحمن الرحیم
إنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الّذینَ آمَنوا
بنده در این سالهای متمادی، از استاد معظم حاج آقای صدیقی، جز سلامت نفس، ندیدنِ خود، تلاش برای خدمت، تقوا، نیت خالص، عدم رغبت به دنیا و مناصب آن وتولی وتبری خالصانه، چیزی ندیدهام.
و تا روشن شدن کامل موضوع اخیر، دوستان اهل بیت علیهم السلام را درباره قضاوت بدون علم درباره این مرد ربانی، بیهوا و روضهخوان سیدالشهداء علیه السلام دعوت به احتیاط میکنم.
البته بنده از جزئیات، درباره خطای فرد یا افراد دیگر مرتبط با پرونده که سرمایهی آبروی ایشان را به خطر انداختند، اطلاعی ندارم و امیدوارم با تشکیل فوری دادگاه و تسریع در روند دادرسی، حقیقت روشن شود.
خدایا تو شاهدی از این که کار به جایی رسیده است که روسیاه بیچارهای مثل من بخواهد از ایشان دفاع کند، شرمسارم و نیک میدانم که به واسطه نوشتن این متن، ممکن است خود نیز در معرض اتهام و ناسزا قرار بگیرم.
والله العالم
حامد کاشانی
اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان،
صف نانواییها طویل می شود.
🔸 هنوز ماه رمضان که می شود،
در ویترین شیرینیفروشیها زولبیا بامیههای زعفرانی دلبری می کنند.
🔸 در کوچه ما هنوز موقع سحری،
چراغ خانهها یکییکی روشن میشود.
🔸 هنوز در مهمانیهای خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث می کنند.
🔸 هنوز همه به دختربچههای
روزهاولی فامیل، ماشاءلله می گویند.
🔸 اینجا هنوز رمضان که می شود جلوی رستورانها، نوشتهای عَلَم می شود که
«حلیم داغ موجود است»
🔸 هنوز از ارگ صدای «مولای یا مولا» حاجمنصور به گوش می رسد.
🔸 هنوز مرحمت خانوم، روی شلهزردهایی که برایمان میآورد با دارچین می نویسد «یاعلی»
🔸 هنوز دختر سهچهار سالهای که با مادرش
در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که :
«مامان توتفرنگی هم روزهم رو باطل میکنه؟»
و مادر مهربانانه می گوید «نه مامانجون، بخور»
🔸 هنوز نزدیک اذان که می شود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلیهای تاشو خودشان را جمع می کنند و به سمت خانههاشان پراکنده می شوند.
🔸 هنوز در رمضان، رفیقهایم هر روز
دعای مخصوص همانروز را اِستوری میکنند ،
انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان
می گیرم.
🔸 هنوز صدای اذان از مأذنهها
بلند است ، هنوز ناامیدی گناه کبیره است.
🔸 من به حرف آنهایی که می خواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف آنها که می خواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمی گیرند باور ندارم...
🔸 هنوز بیدینها پویش روزهخواریِ علنی راه میاندازند تا با رمضان مبارزه کنند.
پس رمضان هست. دهها میلیون نفر روزهدارند.
🔸 صدای «اللهم لک صمنا»
از تلوزیونها بلند است.
✅ مبادا هوچیگری و سروصدای بلند روزهخوارها نا امیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتنهای چند نفر، عصبیات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای شناختی دست و پایت را نبندد.
🔸 شبقدر که جمعیت فوقالعاده شبزندهداران را ببینی می فهمی که
تو تنها روزهدار شهر نبودهای...
زیر پوست شهر، پر است از روزهدار هایی که لبهایشان ترک خورده. اینجا همه ما روزهایم.
نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون...
مقام حضرت خدیجه در منابع اهل سنت
✳️در گزارشی پیامبر خدا(ص)در خطاب به عایشه در شان و مقام حضرت خدیجه(س) فرمود : و الله ما أبدلني الله خيرا منها آمنت بي إذ كفر الناس و صدقتني إذ كذبني الناس و واستني في مالها إذ حرمني الناس و رزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء؛
خدای عالم بهتر از خدیجه نصیب من نکرده است، او به من ایمان آورد آن زمانی که مردم به من کفر ورزیدند و مرا تصدیق کرد آن وقتی که مردم تکذیبم کردند و تمام اموالش را در اختیار من گذاشت آن وقتی که مردم مرا محرومم کردند و خدای عالم اولادی از او به من داد و از فرزندان دیگر زنان مرا محروم کرد.
(الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبد البر، با تحقیق علی محمد البجاوی، ج 4، ص 1823.)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🇮🇷@moslemkamyab
در این ایام همیشه یاد تکالیفی که مدارس به ما در ایام عید می دادند می کنم و برادر بزرگترم برای پسرم نقل می کند که بایستی تمام کتاب را رونویسی می کردیم .
و روش فرار دانش آموزان هم این بوده که دو خط در میان متن را می نوشتند و دفتری 60 یا 80 برگ سیاه کرده به معلم می دادند.
ماهم در زمان خودمان پیک های شادی 😳 پدر مادر داری داشتیم .
امروز وضعیت دانش آموزان در ایام عید بهتر است اگر چه من موافقم که مقداری تکلیف داده شود تا از درس ها کاملا دور نشوند .
متن بالا قسمتی از کتاب کیوان قزوینی است که وضعیت ترس از معلم و خدمت به وی را توضیح داده است .
بند های آخر درمورد ایام عید است .