eitaa logo
محمد شهبازیان /الف لام میم
9.8هزار دنبال‌کننده
844 عکس
633 ویدیو
111 فایل
✳️الف لام میم 👈 انسان لایق موعود به تعبیر سهراب سپهری، خرده هوشی سر سوزن ذوقی در مباحث مهدویت دارم. شاید؛ نوشتارهای من مصداقی از آن جهاد تبیین باشد. راه ارتباطی با استاد جهت ارسال سوالات👇 @shahbaziyanclass
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مدرسه تخصصی حدیث 💠فصل چهارم عرصه‌ها و روش‌های حدیث‌پژوهی مقارن با موضوع: روش ها و رویکردهای ارزیابی سندی در برگزار می شود 🔷با حضور علمی: ♦️نقش مبانی کلامی در رویکردهای رجالی 🔹آیت الله طبسی،استاد خارج فقه و و علوم حدیث حوزه علمیه قم ♦️بازشناخت توصیفات رجالی و پیش‌نیازهای تحلیل آن 🔹استاد سید علیرضا حسینی شیرازی ،استاد و پژوهشگر علوم حدیث حوزه علمیه قم ♦️حجیت حدیث حسن از نگاه فریقین 🔹حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا جدیدی نژاد، استاد و پژوهشگر علوم حدیث حوزه علمیه ♦️مبانی اعتبارسنجی فهرستی با رویکرد مقارن 🔹حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد غفوری نژاد، عضو هیئت علمی و قم ♦️ارزیابی مبانی رجالی سلفیان 🔹حجت الاسلام و المسلمین محسن افضل آبادی،مدیر مرکز تخصصی مطالعات تطبیقی مذاهب مشهد 🔹دبیر علمی:حجت الاسلام والمسلمین محمد الهی خراسانی، پژوهشگر و مدرّس سطوح عالی علمیه مشهد ✅ گواهی معتبر برای شرکت کنندگانی که ثبت نام کرده اند صادر خواهد شد ❇️ثبت نام از 14 تا 19 دی ماه 1401 از طریق: 👉 paziresh.dte.ir 🌐لینک نشست ها: 👉 https://b2n.ir/r15711 🆔 @maalem_ir |معالم
💠 دوست داشتم ثواب این همه که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد 🔹 در زمان طلبه ای با لباس کهنه بر در خانه‌اش آمد و گفت: میرزا را کار دارم. مردم گفتند: میرزا برای وقت ندارد، آن موقع تو آمده‌ای و می‌گویی میرزا را کار دارم؟ 🔸 گفت: عیبی ندارد من می‌روم، اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود. 🔹 خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سر و پای برهنه دوید و طلبه را در گرفت. دفتر دار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: «دوست داشتم ثواب این همه که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد!» 🔸 گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟ میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنّی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید یاد می دهم بدون پول. 🔹 سنی ها گفتند خوب است بدون پول است. این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می‌داد، بذر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در دل این بچه ها کاشت. این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند. دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد. 🔸 این طلبه ۱۵سال شب ها بر در خانه ها می‌رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد. ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را کند. 📚به نقل از: مصباح الهدی، نوشته آیت الله خراسانی (حفظه الله تعالی)، عربی ص 292