خاطره ای از شهید مجید قربانخانی از زبان خواهر شهید.
#شهید_مجید_قربانخانی
@Khaki_ha
داخل گوشی پسرم دو اسم به عنوان دخترانم ذخیره شده بود.
گویا دو خانواده را تحت پوشش قرار داده بود و به آنها کمک می کرد
یکی از خانواده ها دو دختر داشت که پسرم آنها را با عنوان دخترانم ذخیره کرده بود.
ماجراهای دست به خیری آقا مجید داستان درازی دارد که یک سرش به مرام مولا علی علیه السلام متصل میشود و سر دیگرش به بخشش جان و هستی که مرام امام حسین علیه السلام است .
راوی پدر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی🕊🌹
#شهید_مجید_قربانخانی
@Khaki_ha
تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بودهمیشه چاقو در جیبش بود خالکوبی هم داشت خیلی قلدر بود و همه کوچک تر ها باید حرفش را گوش میدادند . مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت بچه ای نبود که بترسدخیلی شجاع بود اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور می کرد آشتی کنند و گرنه با خود مجید طرف بودند
وقتی از سفر کربلا برگشت مادرم از او پرسید
چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟
مجید گفت: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل
و یک نگاه به گنبدامام حسین کردم وگفتم آدمم کنید
#شهید_مجید_قربانخانی🕊🌹
@Khaki_ha
تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بودهمیشه چاقو در جیبش بود خالکوبی هم داشت خیلی قلدر بود و همه کوچک تر ها باید حرفش را گوش میدادند . مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت بچه ای نبود که بترسدخیلی شجاع بود اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور می کرد آشتی کنند و گرنه با خود مجید طرف بودند
وقتی از سفر کربلا برگشت مادرم از او پرسید
چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟
مجید گفت: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل
و یک نگاه به گنبدامام حسین کردم وگفتم آدمم کنید:)))✨🌷
#شهید_مجید_قربانخانی
@Khaki_ha