eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.2هزار دنبال‌کننده
604 عکس
170 ویدیو
12 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ۳۳ 🔸شهدا در شرایط تحریم اقتصادی چگونه زندگی کردند؟ |یه روز خونه‌ی ما دعوت بودند. برای ناهار دو نوع غذا درست کرده بودیم. سید احمد تا متوجه شد، سریع ما رو صدا کرد و گفت: «مگه شما نمی‌دونید که زمانِ تحریمِ اقتصادی است؟ اگه دوباره دو نوع غـذا درست کنید، من نخواهم خورد.» 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سید احمد رحیمی 📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران خراسان 🇮🇷 ۲۴‌فروردین؛ سالگرد شهادت سردار شهید دکتر سیداحمد رحیمی گرامی‌باد 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۳۸ 🔸چرا احتکار می‌کنید؟!!! |یه حلب ۱۷کیلویی روغن خریده بودیم. به مجید گفتم: روغن رو از بازار بیار خونه...گفت: شما این‌همه روغن خریدید، اونوقت از من می‌خواین اون رو بذارم روی دوشم و بیارم خونه؟!!! من از این‌کار عار دارم ، چرا می‌خواین احتکار کنین؟ من که نمی‌دونستم احتکار یعنی چی، بهش‌گفتم: مادر! برا مصرف روزمره‌ی ماست. مجید گفت: خب! دو کیلو؛ سه کیلو؛ نه ۱۷کیلو... امام خمینی فقط برا مصرف روزانه ش مواد خوراکی داره، شما چرا؟ 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مجید بقایی 📚منبع: کتاب تا چشمه‌ی بقاء ، صفحه ۲۹ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۰۶ 🔸عبدالرحمن؛ تک‌خور نبود... |اوایلِ انقلاب که کشورمون توی تحریم اقتصادی بود، یکی از همسایه‌ها برامون دو تا کیسه آرد آورد. عبدالرحمن اون زمان دوازده سال داشت. ظهر که اومد خونه؛ تا کیسه‌ های آرد رو دید، گفت: این کیسه‌ها از کجا اومده؟ گفتم: همسایه برامون آورده؛ از همین مغازه‌ی‌‌ نزدیکِ خونه ‌‌گرفته... سریع گاری دستی رو آورد و یکی از کیسه‌ها رو گذاشت داخلش. گفتم: کیسه رو کجا می‌بری؟ گفت: توی خونه‌‌ی ما دو تا کیسه آرد باشه و بعضیا آرد نداشته باشند؟ این رو می‌برم به همون مغازه، تا کسانی که آرد ندارن؛ بروند و بخرند. 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید عبدالرحمن رحمانیان 📚 منبع: کتاب “خروشان مثل اروند” به نقل از مادر شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🔸 سوم دی‌ماه؛ سالروز شهادت شهید عبدالرحمن رحمانیان گرامی‌باد _____________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: