#طنز_در_جبهه
✨استاد سرکار گذاشتن بچهها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبهرو میشوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟»
✨آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمیگردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا برحمتک یا ارحمالراحمین»
✨طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آوردهای؟»☺️
http://eitaa.com/khaterat_shohada
#طنز_در_جبهه
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم ڪنارم ایستاده بود ڪه یه هو خمپاره امد و بوممممم ... .
✨نگاه ڪردم دیدم ترڪش بهش خورده و افتاده زمین.دوربین را برداشتم رفتم سراغش.بهش گفتم : تو این لحظات آخر زندگی اگر حرفی صحبتی داری بگو ...
✨در حالی ڪه داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می ڪرد گفت: من از امت شهید پرور ایران یڪ خواهش دارم.
✨اونم اینه ڪه وقتی ڪمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نڪنید!
✨به اوگفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از تلویزیون پخش بشود ها... یڪ جمله بهتر بگو برادر ...
✨با همون لهجه شیرین اصفهانیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!