[1/17، 21:08] مجید خلیلیان: ♦️ سالم ماندن بدن در قبر
🔹خیلی شنیدیم که بعضی از علما و شهدا بدنشان بعد از سالیان سال در زیر خاک سالم بوده و آسیبی به آن نرسیده . ️اگر میخواهید شما هم جزو همین افراد باشید به روایت زیر توجه کنید .در این روایت نسخهای بس سالم ماندن در قبر ارائه شده است:
🌸رسول الله ص فرمودند:
در شب اسراء که به آسمان سفر کرده بودم دیدم بر در ششم بهشت نوشته شده است:
🔹 هرکس دوست دارد قبرش وسیع باشد مسجد بنا کند
🔹هرکس دوست دارد کرمهای زمین بدنش را نخورند، مسجد را تمیز کند
🔹 هرکس دوست دارد قبرش تاریک نباشد، مساجد را نورانی کند
🔹 هر کس دوست دارد بدنش در زیر زمین سالم و تازه بماند و فاسد نشود، برای مسجد فرش تهیه کند.
📚 مستدرك الوسائل، ج3، ص: 385
📚داستانڪ📚
༺📚════════
[1/17، 21:08] مجید خلیلیان: ⚫️🌹راوی این داستان #لبابه همسر حضرت #عباس علیه السلام است.
وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد .
امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد :
*هنوز هم شمشیر می بنده؟!
شمشیر ؟؟؟! نه!
*پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده.
یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟!
از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند.
فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت.
به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟!
می گفت : #مردی نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم .
**من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟!
*خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او #مرد_مردان را نصیب من کرد.
📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی
🌹▪️سالروز شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها بر شما تسلیت باد
[1/17، 21:12] یوسفان نجف آبادی دوست علیجانی حج: *🔴روایت اردشیر زاهدی، از روزهایی که محمدرضاشاه از ایران خارج شده بود*
*🔹زاهدی در خاطراتش مینویسد: آقای هِنری كيسينجر وزير امور خارجه سابق آمريكا از افراد وفاداری بود كه تقريباً هر روز به شاه در دو نوبت تلفن ميكرد.*
*🔹يك روز كه من در كنار اعليحضرت بودم و كيسينجر تلفن كرد شاه به او گفت: «اكنون متوجه شدهام كه آمريكاييها مردمی ناسپاس و نامرد هستند، من تمام عمرم را در خدمت به ايالات متحده آمريكا گذراندم و اكنون آمريكا حتی اجازه نميدهد در يكی از بيمارستانهای آن كشور بستری شوم...»*
*🔹شاه به كيسينجر گفت: «من دير متوجه خوب و بد شدم، اي كاش ميشد تاريخ يك بار ديگر تكرار شود تا به جبران يك عمر دوستی با شما به دشمنی با شما برخيزم!»*
*🔹او به كيسينجر گفت: «آمريكاييها بايد تعصب در دوستی را از شورویها ياد بگيرند، كه چطور مسكو برای حمايت از دوستانش حتی دست به لشكركشی ميزند.*
*🔹هِنری كيسينجر از اعضای بلندپايه حزب جمهوریخواه آمريكا و وزير خارجه اسبق ايالات متحده از دوستان نزديك شاه و از مردان متنفذ آمريكا بود كه به ويژه تحت حمايت يهوديان با نفوذ آمريكا قرار داشت.*
*🔹كيسينجر در اين مكالمه تلفنی قول داد تا راه ورود شا