eitaa logo
تبلیغ مجازی حجت الاسلام خلیلیان ۲
55 دنبال‌کننده
58.1هزار عکس
38.8هزار ویدیو
487 فایل
تبلیغ در فضای مجازی ماه مبارک رمضان 1442 (1400 ه.ش) حجت الاسلام خلیلیان آدرس کانال اول @khalilian_tabligh آدرس کانال @khalilian_tabligh2 ارتباط با ادمین: Eitaa.ir/Majid_khalilian
مشاهده در ایتا
دانلود
[10/24،‏ 20:38] مجید خلیلیان: بدعت دهه محسنیه اللهم عجل لولیک الفرج: 💢تاریخ دقیق شهادت (سقط شدن) فرزند حضرت زهرا(س) مشخص نیست، چگونه عده ای از 28 صفر تا هشتم ربیع را، آغاز میدانند؟ شهادت حضرت محسن و هجوم به بیت وحی از است ولی اینکه این اتفاق در چه زمانی افتاده است، مورد بحث است، مشهور شده که بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) ایام محسنیه یا دهه محسنیه بر پا می کنند.  ✅دلایلی است که شهادت حضرت محسن را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) زیر سوال می برد و این دلایل حاکی از آن است که اقلا بعد از یکماه پس از رحلت پیامبر(ص) و هجوم به خانه اتفاق افتاده است از آنجا که چند هجوم به خانه وحی صورت گرفته و در حمله آخر منجر به محسن(ع) و ضرب و شتم حضرت زهرا(س)شده، بعضی هجوم نهایی را با هجوم اول خلط کرده اند ✅به دلایل زیر در هجوم اول محسن(ع) نشده و پس از یک ماه این اتفاق افتاده است دلیل اول: با توجه به حدیث امام صادق(ع) که حضرت زهرا(س) پس از مضروب شدن دچار شدید شدند نشان از آن دارد که بعضی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا(س) قبل از شدن اتفاق افتاده است. بنابراین خطبه حضرت زهرا(س)قبل از هجومی بوده که منجر به شهادت حضرت محسن(ع) شده است چون نحوه حرکت ایشان به مسجد نشان از عدم بیماری ایشان دارد. ✅ابن ابی الحدید در توصيف چگونگي آمدن حضرت فاطمه(س) به مسجد براي ايراد خطبه فدكيه آورده است كه آن حضرت با پوشش كامل در ميان جمعي از زنان در حالي كه بر اثر بلندي به زير پاهايش مي‌رفت و همچون رسول خدا(ص) راه مي‌رفت، به مسجد آمد. با توجه به اين تعبير كه: «ما تخرم من مشيه رسول‌الله؛ راه رفتنش هيچ تفاوتي با راه رفتن رسول خدا(ص) نداشت»، مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه تا هنگام ايراد خطبه، هنوز هجمه‌اي به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زيرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حركت او نمي‌تواند معمولي باشد تا راوي آن را به راه رفتنِ رسول خدا(ص) كند. ✅مسئله بعدی رفتن حضرت زهرا(س) به خانه مهاجر و انصار برای جذب نیروست. بنا بر نقل سلمان فارسي، پس از غصب خلافت و فدك، اميرالمؤمنين(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنين شب هنگام به درِ خانه مهاجران و رفته و آنان را به همراهي براي بازپس‌گيري حق خويش فرا خواندند. از آنجا كه بنا بر روايت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنين، آن حضرت به طور مداوم و پيوسته بستري بود تا به رسيد، مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه تا زمان ملاقات‌هاي شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حمله‌اي به خانه او صورت نگرفته بود؛ زيرا در صورتِ وقوع حمله، آن ديگر توان رفتن به در خانة تعداد زيادِ مهاجران و انصار(حتي فقط اهل بدر) را نداشت. ✅دلیل دوم :اعزام اسامه است، طبق برخي شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه صورت گرفته است. ✅حضور به نام بریده بن حصیب اسلمی که در جریان هجوم به منزل حضرت زهرا(س) نامش آمده و در سپاه اسامه نیز بوده است، گویای این مطلب است که این اتفاق نمی تواند در روزهای اول ماه افتاده باشد چون سپاه اسامه تقریبا بیش از یک ماه بعداز رحلت پیامبر(ص) به مدینه باز گشت. بریده در این جریانات طرفدار حضرت علی(ع) بوده است. 📚طبری دلائل الامامة.صفحه 134 📚 ابن‌ابي الحديد، 263 📚 سليم‌بن قيس الهلالی153 📚تلخيص الشافي صفحه 50 تا 78 [10/24،‏ 20:40] مجید خلیلیان: خاطره مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ره در باره عمر کشون حدیث اول : 🔅و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷] حدیث دوم: حدیث دوم : وحدت مسلمین در سیرهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام 💢تلاش امام در تحقق وحدت 🔅وَلَيْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّد صلى الله عليه و آله و سلم وَأُلْفَتِهَا مِنِّي أَبْتَغِي بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ، وَکَرَمَ الْمَآبِ 💠«بدان هيچ کس بر اتحاد و الفت امت محمد(صلى الله عليه وآله) از من حريص تر و کوشاتر نيست. در اين کار پاداش نيک و سرانجام شايسته را از خدا مى طلبم»; 📚 ۷۸ @nahjol_balagheh حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطره‌ای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمایند: «خدا رحمتش‌ کند، درجاتش‌ عالیست،
[10/14،‏ 8:11] مجید خلیلیان: البته کسی منکر تبری جستن از غاصبین خلافت حقه امام امیر المومنین علی علیه السلام و ظلم و ستم خلفای غاصب و ستمگر نسبت به حضرت صدیقه کبری و عصمت الله کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و.... نیست و همه مدافعان وحدت اسلامی فقط بحثشان این است که چگونه خلافت و ولایت امامان معصوم علیهم السلام و موارد اختلافی و... را طوری بیان کنیم که خدای نکرده دودش در چشم دیگر شیعیان و سبب خونریزی دشمنان قسم خورده اسلام و شیعه نسبت به دیگر شیعیان اقلیت در کشورهای مختلف جهان نشود و موجب شیعه هراسی و... نشود موفق باشید التماس دعای فرج و خیر [10/14،‏ 8:14] مجید خلیلیان: بدعت عمر کشون ۲ حدیث اول :🔅 و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷] حدیث دوم : وحدت مسلمین در سیرهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام 💢تلاش امام در تحقق وحدت 🔅وَلَيْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّد صلى الله عليه و آله و سلم وَأُلْفَتِهَا مِنِّي أَبْتَغِي بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ، وَکَرَمَ الْمَآبِ 💠«بدان هيچ کس بر اتحاد و الفت امت محمد(صلى الله عليه وآله) از من حريص تر و کوشاتر نيست. در اين کار پاداش نيک و سرانجام شايسته را از خدا مى طلبم»; 📚 ۷۸ @nahjol_balagheh حکايتي عجيب در توسل به فاطمه زهرا(س) *الهي کشته شد زهراي اطهر ... امان از دل حيدر(ع)* در جلد هفتم گنجينه دانشمندان از مرحوم حجة الاسلام آخوند ملا عباس سيبويه يزدي نقل شده است که گفت: من پسر عمويي به نام حاج شيخ علي داشتم که از علما و روحانيون يزد بود . يک سال آن مرحوم با چند نفر از دوستان يزدي براي تشرف به حج به کربلا مشرف شده و به منزل ما وارد شدند و پس از چند روز به مکه عزيمت نمودند . من بعد از انجام مراسم حج ، انتظار مراجعت پسر عمويم را داشتم ولي مدتها گذشت و خبري نشد. خيال کردم که از مکه برگشته و به يزد رفته است . تا اينکه روزي در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا به دوستان و رفقاي او برخوردم اصرار کردم مگر چه شده ، اگر فوت کرده است بگوييد . گفتند واقع قضيه اين است که روزي حاج شيخ علي به عزم طواف مستحبي و زيارت خانه خدا ، از منزل بيرون رفت و ديگر نيامد . ما هر چه انتظار برديم و درباره او تجسس کرديم ، از او خبري به دست نياورديم . مأيوس شده حرکت نموديم و اينک اثاثيه او را با خود به يزد مي بريم که به خانواده اش تحويل دهيم : احتمال مي دهيم که اهل سنت او را هلاک کرده باشند . من از شنيدن اين خبر بسيار متأثر شدم . بعد از چند سال روزي ديدم در منزل را مي زنند . در را باز کردم ، ديدم پسر عموست . بسيار تعجب کردم و پس از معانقه و روبوسي گفتم : فلاني کجا بودي و از کجا مي آيي ؟ گفت : اکنون از یزد مي آيم . گفتم : چنانچه نقل کردند تو در مکه مفقود شده بودي ، چطور از يزد مي آيي ؟ گفت : پسر عمو ، دستور بده قليان را حاضر کنند تا رفع خستگي کنم ، شرح حال خود را براي شما خواهم گفت. بعد از صرف قليان و استراحت ، گفت : آري روزي پس از انجام مراسم حج از منزل بيرون آمدم و به مسجدالحرام مشرف شدم . طواف کرده و نماز طواف خواندم و به منزل باز گشتم . در راه ، مردي با ريش تراشيده و سبيلهاي بلند ديدم که با لباس افنديها ايستاده بود . تا مرا ديد قدري به صورت من نگاه کرد و بعد جلو آمد و گفت : تو شيخ علي يزدي نيستي ؟ گفتم : چرا . گفت : سلام عليکم ، اهلا و مرحبا ، و دست به گردن من انداخت و مرا بوسيد و دعوت کرد که به منزلش بروم . با آنکه وي را نمي شناختم با اصرار مرا به منزلش برد و هر چه به او گفتم شما کيستيد ، من شما را به جا نمي آورم ، گفت : خواهي شناخت ، مرا فراموش کرده اي ، من از دوستان و رفقاي شما هستم . خلاصه ظهر شد خواستم بيايم نگذاشت . گفت : مکه همه جاي آن حرم است . همين جا نماز بخوان و برايم ناهار آورد و من هر چه گفتم رفقايم نگران و ناراحت مي شوند ، گفت : چه نگراني ؟ اينجا حريم امن خداست . خلاصه شب شد و نگذاشت من بيايم . بعد از نماز عشا ديدم افراد مختلفي به آن منزل مي آيند تا جماعتي شدند و آن شخص شروع کرد به بد گفتن و مذمت کردن شيعه ها . گفت : اين شيعه ها با شيخين ميانه خوبي ندارند ، مخصوصا با خليفه دوم ، و اينها شبي را در ماه ربيع الاول به نام عيدالزهرا دارند که مراسمي را در آن شب انجام مي دهند و از وي برائت و تبري مي جويند و اين هم يکي از آنها است و اشاره به من نمود
سوره مبارکه آل عمران آیه 134 الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (متّقين) كسانى هستند كه در راحت ورنج انفاق مى كنند وخشم خود را فرو مى برند و از (خطاى) مردم مى گذرند، و خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد. ShamimSoft.ir امام على عليه السلام اِحبِس لِسانَكَ قَبلَ أَن يُطيلَ حَبسَكَ وَ يُردىَ نَفسَكَ فَلا شَى ءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ يَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ و َيَتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ؛ پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چيز به اندازه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نيست. غررالحكم، ج2، ص223، ح2437 ShamimSoft.ir ❤️حضرت امام صادق علیه السلام ❤️ ✍ به ديدار هم برويد و براي هم حديث بخوانيد همانا با حديث قلبهای زنگار گرفته جلا ميابد و با حديث امر ما زنده می شود پس خداوند رحمت كند كسی كه امر ما را زنده كند. 👌 تَلاقوا وتَحادَثُوا العِلمَ، فَإِنَّ بِالحَديثِ تُجلَى القُلوبُ الرائِنَةُ، وبِالحَديثِ إحياءُ أمرِنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَن أحيا أمرَنا. 📚 بحارالأنوار ، ج1 ، ص202 @deiareshg سوره مبارکه يونس آیه 12 وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ وهنگامى كه ضررى به انسان برسد، در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته و يا ايستاده است، ما را مى خواند، ولى چون ضرر را از او برطرف ساختيم، چنان به راه خود مى رود كه گويى هرگز ما را براى گرفتارى كه به وى رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، عملكردشان زيبا جلوه مى كند. ShamimSoft.ir رسول اكرم صلى الله عليه و آله مَن سَرَّهُ اَن يُنسَاَلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَليَتَّقِ اللّه  وَ ليَصِل رَحِمَهُ؛ هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى اش زياد شود، تقواى الهى پيشه كند و صله رحم نمايد. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 71، ص 102 ShamimSoft.ir ♦️برای پدر و مادرم می‌نویسم. ✍از طرف حامد نوجوان ♥️ بابا و مامان عزیزم! الان سال های نوجوانی و جوانی ایم را میگذرانم. یک روز مرا شاد و مودب و خوش رفتار میبینید، روز دیگر در خود فرو رفته و غمگین حالم دست خودم نیست، کارشناسان میگویند تغییرات هورمونی ات در این خلق ناپایدار اثر گذار است. من به مسائل متفاوتی فکر میکنم، مسائلی که با کودکی ام متفاوت است. 🛑از شما پدر و مادر عزیزم انتظارات تازه تری دارم. دلم میخواهد: محدودیت هایی که تعیین میکنید با دوران کودکی ام متفاوت باشد. کمتر منو بازجویی کنید، بهم اعتماد داشته باشید. اجازه بدید هر از چند گاهی تنها باشم. توانایی های مرا دست کم نگیرید. و نگویید تو نمی‌توانی. توجه کنید من در حال رشد و تغییر هستم .پس روش تربیتی من با کودکیم متفاوت میشود. مرا درک کنید و برایم گوش شنوا باشید. 🏝 کانال من و نوجوانم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/1694498933Cebc7e7bb3c 🌸🍃 🍃 🔖امام صادق عليه السلام : إن أحبَبتَ أن يَزيدَ اللّهُ فی عُمُرِكَ فَسُرَّ أبَوَيكَ اگر دوست دارى كه خداوند، عمرت را زياد كند، پدر و مادرت را شاد نما 📚بحارالأنوار جلد74 صفحه81 ♦️لطفا انتشار بدهید👌 🍃 🌸🍃 🆔 @golavishecom | گل آویشه سوره مبارکه آل عمران آیه 8 رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ (راسخان در علم مى گويند:) پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشنده اى. ShamimSoft.ir امام على عليه السلام يَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما يَبلُغُهُ الكاذِبَ بِاحتيالِهِ؛ راستگو، با راستگويى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حيله گرى خود. (غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006) ShamimSoft.ir سوره مبارکه عنکبوت آیه 62 اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ خداوند براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را مى گسترد و يا تنگ مى كند، همانا خداوند به هر چيزى آگاه است. ShamimSoft.ir امام على عليه السلام عَلَيكُم بِكِتابِ اللّه ... مَن عَمِلَ بِهِ سَبَقَ؛ بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص219 ، خطبه 156 ShamimSoft.ir سوره مبارکه زمر آیه 53 قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أ
بدعت عمر کشون ۲ حدیث اول :🔅 و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷] حدیث دوم : وحدت مسلمین در سیرهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام 💢تلاش امام در تحقق وحدت 🔅وَلَيْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّد صلى الله عليه و آله و سلم وَأُلْفَتِهَا مِنِّي أَبْتَغِي بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ، وَکَرَمَ الْمَآبِ 💠«بدان هيچ کس بر اتحاد و الفت امت محمد(صلى الله عليه وآله) از من حريص تر و کوشاتر نيست. در اين کار پاداش نيک و سرانجام شايسته را از خدا مى طلبم»; 📚 ۷۸ @nahjol_balagheh حکايتي عجيب در توسل به فاطمه زهرا(س) *الهي کشته شد زهراي اطهر ... امان از دل حيدر(ع)* در جلد هفتم گنجينه دانشمندان از مرحوم حجة الاسلام آخوند ملا عباس سيبويه يزدي نقل شده است که گفت: من پسر عمويي به نام حاج شيخ علي داشتم که از علما و روحانيون يزد بود . يک سال آن مرحوم با چند نفر از دوستان يزدي براي تشرف به حج به کربلا مشرف شده و به منزل ما وارد شدند و پس از چند روز به مکه عزيمت نمودند . من بعد از انجام مراسم حج ، انتظار مراجعت پسر عمويم را داشتم ولي مدتها گذشت و خبري نشد. خيال کردم که از مکه برگشته و به يزد رفته است . تا اينکه روزي در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا به دوستان و رفقاي او برخوردم اصرار کردم مگر چه شده ، اگر فوت کرده است بگوييد . گفتند واقع قضيه اين است که روزي حاج شيخ علي به عزم طواف مستحبي و زيارت خانه خدا ، از منزل بيرون رفت و ديگر نيامد . ما هر چه انتظار برديم و درباره او تجسس کرديم ، از او خبري به دست نياورديم . مأيوس شده حرکت نموديم و اينک اثاثيه او را با خود به يزد مي بريم که به خانواده اش تحويل دهيم : احتمال مي دهيم که اهل سنت او را هلاک کرده باشند . من از شنيدن اين خبر بسيار متأثر شدم . بعد از چند سال روزي ديدم در منزل را مي زنند . در را باز کردم ، ديدم پسر عموست . بسيار تعجب کردم و پس از معانقه و روبوسي گفتم : فلاني کجا بودي و از کجا مي آيي ؟ گفت : اکنون از یزد مي آيم . گفتم : چنانچه نقل کردند تو در مکه مفقود شده بودي ، چطور از يزد مي آيي ؟ گفت : پسر عمو ، دستور بده قليان را حاضر کنند تا رفع خستگي کنم ، شرح حال خود را براي شما خواهم گفت. بعد از صرف قليان و استراحت ، گفت : آري روزي پس از انجام مراسم حج از منزل بيرون آمدم و به مسجدالحرام مشرف شدم . طواف کرده و نماز طواف خواندم و به منزل باز گشتم . در راه ، مردي با ريش تراشيده و سبيلهاي بلند ديدم که با لباس افنديها ايستاده بود . تا مرا ديد قدري به صورت من نگاه کرد و بعد جلو آمد و گفت : تو شيخ علي يزدي نيستي ؟ گفتم : چرا . گفت : سلام عليکم ، اهلا و مرحبا ، و دست به گردن من انداخت و مرا بوسيد و دعوت کرد که به منزلش بروم . با آنکه وي را نمي شناختم با اصرار مرا به منزلش برد و هر چه به او گفتم شما کيستيد ، من شما را به جا نمي آورم ، گفت : خواهي شناخت ، مرا فراموش کرده اي ، من از دوستان و رفقاي شما هستم . خلاصه ظهر شد خواستم بيايم نگذاشت . گفت : مکه همه جاي آن حرم است . همين جا نماز بخوان و برايم ناهار آورد و من هر چه گفتم رفقايم نگران و ناراحت مي شوند ، گفت : چه نگراني ؟ اينجا حريم امن خداست . خلاصه شب شد و نگذاشت من بيايم . بعد از نماز عشا ديدم افراد مختلفي به آن منزل مي آيند تا جماعتي شدند و آن شخص شروع کرد به بد گفتن و مذمت کردن شيعه ها . گفت : اين شيعه ها با شيخين ميانه خوبي ندارند ، مخصوصا با خليفه دوم ، و اينها شبي را در ماه ربيع الاول به نام عيدالزهرا دارند که مراسمي را در آن شب انجام مي دهند و از وي برائت و تبري مي جويند و اين هم يکي از آنها است و اشاره به من نمود و چندان مذمت از شيعه کرد و آنها را بر عليه من تحريک نمود که همه آنها بر من خشمناک شده و بر قتل من متفق گرديدند . من هر چه مطالب او را انکار کردم ، وي بر اصرار خود افزود و در آخر گفت : شيخ علي ، مدرسه مصلي يزد يادت رفته ؟ تا اين جمله را گفت به خاطرم آمد که در زمان طلبگي در مدرسه مصلي همسايه اي به نام شيخ جابر کردستاني داشتم که سني بود و از ما تقيه مي کرد و در شب مذکور که طلبه ها جلسه جشن داشتند او به حجره خود مي رفت و در را به روي خود مي بست ، ولي بعضي از طلبه ها مي رفتند و در حجره او را باز مي کردند و او را مي آوردند و در مقابل او شوخي مي کردند و بعضي از حرفها را مي زدند و