اینقدر فاطمیه ها بیاد و بره
و ما از اون دنیا،
دلمون تنگِ اشک ریختن برای حضرت مادر سلام الله بشه...
https://eitaa.com/khalvatevesal
◼️صلوات خاصه صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلَىٰ نِساءِ الْعالَمِينَ . اللّٰهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثَّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِها . اللّٰهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدىٰ، وَحَلِيلَةَ صاحِبِ اللَِّواءِ، وَالْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإِ الْأَعْلىٰ، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلَىٰ أُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أَبِيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّبِها أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هٰذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ.
https://eitaa.com/khalvatevesal
هدایت شده از کانال رسمی محمدحسین ملکیان
میهمان داشتم شبی که گذشت
نمک سفره مان محبت بود
تا سحر بحث و گفتگو کردیم
بحث درباره ی ولایت بود
وارد خطبه ی غدیر شدیم
بحث بالا گرفت روی "ولی"
من به معنای پیشوا دیدم
او به معنای دوستی علی
گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم!
همه را جمع کرد پیغمبر
بعد هم آن همه جهاز شتر
روی هم ریختند و شد منبر
با علی رفت روی منبر و گفت:
"این علی است و من پیمبر دین
پس اگر دوستدار من هستید
با علی دوستی کنید!" همین؟!
■
خسته بودیم هر دو، از طرفی
آن همه بحث هم نتیجه نداد
میهمانم که راه دوری داشت
صبح، بعد از نماز، راه افتاد
صبر کردم، دوساعتی که گذشت
خواستم از میانه ی جاده
بازگردد به سمت من، گفتم:
اتفاق مهمی افتاده
هرچه اصرار کرد من گفتم
با تو یک صحبت مهم دارم
تا که برگشت گفت: جریان چیست؟
گفتم این است: "دوستت دارم"!
گفت با خشم: " از میانه ی راه
بازگرداندی ام برای همین؟!
نکند واقعا زده به سرت؟!"
گفتم: آرام! لحظه ای بنشین
خواستم این قرار بیهوده
به تو ثابت کند رسول الله
حاجیان را برای گفتن این
برنگرداند از میانه ی راه!
تازه گیرم که گفته پیغمبر
با علی دوستی کنید، ولی
برو تاریخ را بخوان و ببین
چه گذشته ست بعد او به علی!
این که بعدش چه شد نپرس از من
ماجرا جانگداز خواهد شد
سفره ی دل اگر که باز کنم
سفره ی روضه باز خواهد شد
حال دیگر برو برادرجان
راه دور است و جاده ناهموار
باز اگر آمدی علی آباد
قدمی هم به چشم ما بگذار
برو دست خدا به همراهت
راستی! قبر حضرت زهرا
بعد عمری هنوز هم مخفی ست
از بزرگان تان بپرس چرا ؟!
محمدحسین ملکیان
@faraz_malekian
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 #اطلاعنگاشت | آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
🔹️حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، خواندن سوره فتح، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای موفقیت جبهه مقاومت توصیه کردند.
📥 نسخه قابل چاپ
🔍 مشروح این توصیهها را از اینجا بخوانید:
khl.ink/f/58343
هدایت شده از گالری مریم بانو
مرغ آمین:
روایت دوم :
صبح امروز تابلوی نیمه کاره رو زدم زیر بغل و رفتم همایش...تازه بساط رنگ رو ولو کرده بودم و داشتم با دوستم خوش و بش میکردم که گفتم:میدونی فاطمه...دیشب یهو از ته قلبم رد شد که تو دیدار چند روز قبل حضرت آقا(رهبرجانم)کاش یه جور باخبر میشدم و یه تابلو شاید سید حسن رو برا آقا میکشیدم...
ب زبون آوردن آرزوم یه نم کوچیک کنار چشمم درست کرد ک سعی کردم بدون جلب توجه از شر سیل بعدی پاکش کنم...فقط یه آه ...از ته دلم شعله کشید...
فاطمه گفت دیدار خصوصی بوده و آدما محدود و....بقیه ش مهم نیس..من دوسداشتم آقا م منو ببینه😔
اومدن گفتن پاشو بساط بوم و سه پایه رو بیار جلو اون دوربین گفتم چشم... دو دقیقه بعد گفتن نه بیا اونطرف گفتم چشم..
بعد سه چهار بار ازدید من ناهماهنگی دیگه ناراحت شدم رفتم تو اتاق مسوول های همایش ب اعتراض ک این چه طرز برخورد با هنرمنده و....جمع شدن آرومم کنن...یکی از تیم رسانه سعی کرد مهربون برام توضیح بده ک مثلا جای دوربین بد بوده ..و حرف و حرف و حرف که کارشما ارزشی ه و فلان و مثلا تو دیدار ک رفته بودیم چند روز پیش خدمت آقا هم کار ارزشی توجه آقا رو جلب کرد و.... گفتم دیدار آقا؟؟با فاطمه بهم نگاه کردیم...گفت بله گزارش منو خوندین از نمایشگاهی ک برا آقا برپا کردیم و چند تا از آثار هنرمندان رو هم برده بودیم؟هاج و واج بودم و دلم میجوشید... گفتم آثار چی ..کی.. گفت اتفاقا یه اثر نقاشی بود ک توجه آقا رو جلب کرد..آقا عینک ش رو برداشت و محافظ ها کار روآوردن بالا آقاخوب ببینن... گفتم تو روخدااکارکی بود؟
گفت این عکس:😭😭😭
https://eitaa.com/galorymaryambano
@maryam_gh144