أقسمُ بالیالی الإنتظار حتی الصباح لقد احترقتُ فیه ... و ذبتُ ... و اِنتهیت ... #زهره_قاسمی #وصال @khalvatevesal

قسم به شب‌هایی که تا صبح در انتظارت سوختم ... و چکیدم ... و تمام شدم ... @khalvatevesal

♥️🍃 غزل غزل تو سرودی بهار جانِ مرا چه شاعرانه شکفتم به نغمه های خوشت ... #زهره_قاسمی #وصال @khalvatevesal

🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 در این زندان ناآرامِ پنهانم دلم خواب تو میخواهد پریشانم تو رفتی و شبانه واژه هایم را کنار قاب خالیِ تو میخوانم شده فریاد خاموشم در این زندان تمنای هوای روح و ریحانم به دیوار جدایی تکیه خواهم زد سر من در گریبان است و گریانم چه پروازی به سوی توست در خوابم ولی من خسته از رؤیا و بی جانم ... #زهره_قاسمی #وصال @khalvatevesal

«بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند» دنیای من به لحظه ی شادت خلاصه شد ... 🦋😇🦋 #دخترم♥️ #زهره_قاسمی #وصال @khalvatevesal

گاهی خیابان ها هم #عاشق میشوند ... من خیابانی را میشناسم که روز و شب برای غنجِ دلش فرقی ندارد ... هم روزها که آسفالتش از حرارت مستقیم خورشید در حال عرق ریختن است، و هم شبها در زیر خنکای آسمانِ سکوت ، از تماشای دو معشوق خود سیر نمیشود. دلش ضعف میرود برای نگاه مهربان آن دو گنبد طلایی، و با دیدن تابِ پرچم ها، مدام بی تاب میشود ... ذوق بی مثالش را نمیدانم چشیده ای یا نه! اما همان ساعتهای کوتاه زیارت #کاظمین ، برای من، خاطره هایی ساخته از جنس عشق ... عشقی فراموش نشدنی، زیبا و عمیق... عجیب احساس غریبگی در آن شهر نداشتم، و عجیب بوی مشهد خودمان، حتی در خیابان هایش هم پُر بود! ... آهای خیابانِ آشنای عاشق ... کمی از ذوق نگاهت را امشب به دل پر درد و اندوه ما، میدهی؟! ... #دلنوشته #زهره_قاسمی #وصال @khalvatevesal