eitaa logo
ریحانه
19.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1هزار ویدیو
199 فایل
ریحانه؛ بخش زن و خانواده رسانه KHAMENEI.IR 📲ارتباط با ما👇 @reyhaneh_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️عزت مجاهدانه و یک جهاد بزرگ 📝 رهبر انقلاب: زینب (س) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه؛ به یک جهاد بزرگ... 💻 @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از ایران همدل
📣 | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان شاید که سلاحی بشوی در میدان یا قمقمه‌ای آب شوی شاید نان انگشتر من برو خدا همراهت بر لبنان هم سلام ما را برسان ✍️ شاعر: زهرا سپهکار 📲 | مشارکت در پویش 📢راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 | روایت دلدادگی 🔸: در جعبه رو که باز کردم دو تا انگشتر دیدم یه انگشتر کوچک دخترونه و یه انگشتر بزرگتر. سریع به خانم اهدا کننده پیام دادم؛یکی از انگشترها دخترونه ست، _مال کیه اون انگشتر؟ _انگشتر دخترمه _چرا نگفتید عصر بیایم تحویل بگیریم که دخترتونم باشند؟ _این هفته هر روز عصرکلاس داشت گفتیم دیر میشه!!! تو همین مکالمات بود که نکته ای دستگیرم شد! خیلی وقت‌ها به حکمت این‌ جمله ی حضرت آقا فکر می کردم؛این دهه هشتادی ها این انقلاب رو به ثمر می رسونند! و چه بسا زمان‌هایی که این شوخی رو با دهه هشتادی های اطرافم‌ می کردم؛موندم‌ با این کاراتون چه جوری حضرت آقا فرمودند شما قراره انقلاب رو به ثمر برسونید؟!🤔 این روزها بیشتر به فلسفه ی این‌جمله ی حضرت آقا پی می برم _حقیقتش به دخترم گفتم انگشترت رو بفروشم‌ برات گوشی بخرم که نیاز داری؟ _نه مامان من‌ با انگشترم کار واجب تر دارم! _میخوام اونو برای کمک به جبهه‌ی مقاومت هدیه بدم. و اینجا مادر احساس کرد دارد از دختر دهه هشتادیش عقب میفتد... این بود که انگشتر مادر هم کنار انگشتر دختر جا خوش کرد داخل جعبه ای که به ما دادند... 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
ریحانه
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔹بخش اول - توی تقویم، مقابل تاریخ سیزدهم آبان نوشته است «روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی»؛ امّا امروز توی صف بازرسی حسینیّه‌ی امام خمینی(ره)، احساس می‌کنم این مناسبت کم‌کم دارد جهانی می‌شود. دختران ترکیه‌ای جلوی من هستند و دختران لبنانی سمت چپم و هموطنانم که در همه‌ی صف‌ها به چشم می‌آیند. نام دختر جلویی من «گُزَل» است؛ همان «زیبا» به فارسی. حجاب کاملی دارد و یک چادر ایرانی هم به آن اضافه کرده؛ به جایش، من چادر لبنانی سر کرده‌ام و دختر عرب‌زبان بغل دستم حجاب ترکیه‌ای پوشیده! توی صف، چشم می‌چرخانم و فکر می‌کنم «جهانی شدن» با هزار بدی یک خوبی هم داشت، آن‌هم اینکه ما و هم‌مسلک‌هایمان هم توانستیم با هم جمع و به تعدادمان تقسیم شویم. فضای حسینیّه امّا پُررنگ‌تر از آن است که بتوانم به چیزی غیر از مناسبت «روز دانش‌آموز» فکر کنم. شور و هیجانی دارد که فقط از اجتماع نوجوان‌ها برمی‌آید؛ مثل کَل‌کَل‌های دخترانه و پسرانه برای شعار دادن. 🔹دارم مهمان‌ها را نگاه میکنم و سر می‌چرخانم که سه‌جفت چشم کودکانه زل می‌زنند به من. سلام می‌کنم. پشت‌بند جواب، یکی‌شان می‌پرسد «خاله! چی می‌نویسی؟» می‌گویم «ماجرای امروز رو»؛ می‌گوید «میشه ماجرای ما رو هم بنویسی؟» بعد، شروع می‌کند با آب‌وتاب از احوالاتش از لحظه‌ی انتخاب برای حضور تا همین لحظات نشستن توی حسینیّه تعریف می‌کند. مجبورمی‌شوم منبرش را کوتاه کنم. می‌پرسم «به نظرتون چرا میگیم "مرگ بر آمریکا"؟» حُسنا می‌گوید «چون داره غزّه و لبنان رو از بین می‌بره»؛ می‌پرسم «مگه اون اسرائیل نیست؟» فاطمه می‌گوید «مثل شاه که حرف آمریکا رو گوش می‌کرد، اسرائیل هم حرفش رو گوش می‌کنه»! کِیف می‌کنم از قدرت تحلیل دخترک ده‌ساله. می‌پرسم «اگر "مرگ بر آمریکا" رو بخوایم با رفتارمون نشون بدیم، باید چی‌کار کنیم؟» بیتا می‌گوید «حجاب! حجابِ ما آمریکایی‌ها رو عصبانی می‌کنه». قند توی دلم آب می‌شود... 🔎 متن کامل را از اینجا بخوانید. khl.ink/f/58246
هدایت شده از نو+جوان
43.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ ♨️ 🎥 | شادی قد کشید! 😍 گزارش شش‌دختر از یک ماجرای بزرگ 👀 ای کاش زمان از حرکت وایمیستاد... ❤️ داستان یک دیدار رو براتون تعریف می‌کنه 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
هدایت شده از ایران همدل
📣 | سنگ تمام بانوان ارومیه در کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان 🔹 بانوان ارومیه ضمن پیوستن به پویش ، بیش از یک کیلو و صد گرم طلا به دفتر نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان اهداء کردند. همچنین مبلغ یک میلیارد 270 میلیون تومان وجه نقد نیز جمع آوری شد. 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
ریحانه
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔸بخش دوم - صدای چیلیک‌چیلیک عکّاسان می‌آید. هنوز دوسوّم حسینیّه خالی است. یعنی سوژه چه چیزی است؟ سر بلند می‌کنم و می‌بینم بخش زیادی از جمعیّت، دست‌هایشان را به حالت معروف کلام سیّدحسن نصرالله خطاب به سربازان آمریکایی، به صورت متقاطع روی هم گذاشته‌اند: «عندما جاءوا عمودیّاً و یعودون افقیّاً». قلبم تیر می‌کشد؛ چقدر دلم برای کلام طوفانی سیّدحسن تنگ شده! 🔸امسال جمعیّت لبنانی‌های داخل حسینیّه قابل تأمل است. همه دانشجو هستند. دوتایشان را انتخاب می‌کنم و می‌روم سراغشان؛ یکی شر و شور است و دیگری آرام و ساکت. ساره دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد است، حدوداً بیست‌ساله، متأهّل است و همسرش هم در بین مهمانان، آن‌طرفِ میله‌ها است. التماس دعای کاغذ و خودکار دارد. می‌خواهد نامه‌ای بنویسد. می‌گویم ممنوع است. چشم‌هایش را «خواهشی» می‌کند. می‌گویم صبر کن تا آخر برنامه. سر حرف را خودم با کوثر باز می‌کنم. دانشجوی دکتری دانشگاه تهران است. از سختیِ قبول شدنش می‌گوید؛ از اینکه در دانشگاه معتبر بیروت چقدر خوب درس خوانده که بتواند دکترایش را بیاید ایران. از احوال این روزهای لبنان می‌پرسم، می‌گوید «الحمدلله»؛ می‌گویم «خانواده‌تان شهید داده؟» می‌گوید «خانواده نه هنوز، امّا فامیل چرا»؛ می‌گوید «جنگ در لبنان بخشی از شئون زندگی است» و از دایی‌اش می‌گوید که در جنگ سی‌وسه‌روزه به شهادت رسیده. ساره می‌گوید «ما به جنگ عادت نکرده‌ایم؛ چه کسی به سختی عادت می‌کند؟ امّا یاد گرفته‌ایم چطور باید با سختی زندگی کنیم». صحبتمان تازه گل انداخته که جمعیّت لبنانی‌ها یکهو شروع می‌کنند به همخوانی سرود مشهورشان: سیّدی یابن‌الحسین نحن ابناء الخمینی و هتفنا بالولاء لعلیّ الخامنائی نحن انصار العقیلة لن نریٰ الّا جمیلة انّها کلّ الحکایة نحن عشّاق الولایة 🔸چقدر من این سرود را دوست دارم! می‌پرسم «سرود مشهوری است، نه؟» کوثر می‌گوید «بله، برای حزب‌الله است؛ برای نشان دادن اینکه جون خودم و خونواده‌ام فدای آقا.» «آقا» را محکم اداء می‌کند! جوری که ثابت کند در ولایتمداری حتّی یک قدم عقب‌تر از ایرانی‌ها نیستند. می‌پرسم «جهاد برای شما در چه چیزی معنا میشه؟» ساره می‌گوید «بچّه! بچّه برای شهادت». مبهوت حرّیّت کلامش می‌شوم! بچّه می‌خواهد امّا نه برای عصای دست شدن به هنگام پیری، بلکه برای سهم داشتن در مسیر جهاد و شهادت... 🔎متن کامل را اینجا بخوانید. khl.ink/f/58246
ریحانه
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔹بخش سوم - اینجا قلم‌و‌کاغذ داشتن، خودش باب آشنایی را باز می‌کند. دختر جوانی اشاره می‌کند به خودکار، من هم علامت نفی نشان می‌دهم. می‌دانم که این‌قدر مقاومتم در اجرای قوانین واقعاً بیهوده است، چون تا چند دقیقه‌ی دیگر اجازه‌ی نامه نوشتن‌ها و پخش شدن کاغذوقلم‌ها صادر می‌شود! این است که می‌روم کنارشان و شروع می‌کنم به گپ زدن. هر سه دانشجو هستند؛ علوم حدیث، حقوق و مهندسی پزشکی می‌خوانند. می‌پرسم «نقش خودتون رو در استکبارستیزی چطور پیدا می‌کنید؟» ریحانه که حقوق می‌خواند می‌گوید «کار من ساده است؛ برقراری عدالت، چه توی کشور خودمون، چه توی عرصه‌ی بین‌المللی؛ یعنی مبارزه با ظلم؛ این عین استکبارستیزی هست.» فاطمه علوم حدیث می‌خواند و دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است. چفیه‌ی سبزی هم روی دوشش دارد. چهره و چفیه و دانشگاهش مرا شدیداً یاد شهیده فائزه رحیمی می‌اندازد. فاطمه می‌گوید «من تمرکزم روی نوجوون‌هاست؛ هویّت اونا آینده‌ی کشور رو می‌سازه. ما باید این روحیّه‌ی ضدّاستکباری رو نسل‌به‌نسل منتقل کنیم.» از مریم می‌پرسم «مهندسی پزشکی دقیقاً چیه؟» می‌گوید «ترکیب پزشکی و مهندسیه دیگه؛ مثلاً همین ساخت اعضای مصنوعی بدن.» یاد پنجه‌کربنی ایرانی چکاد می‌افتم که یک زائر توان‌یاب را به پیاده‌روی اربعین رساند و بعد، یاد آمار چهار‌هزار‌نفره‌ی قطع‌عضوی‌های غزّه در پی جنایت‌های یک‌ساله‌ی اسرائیل. می‌خواهم بگویم «من نقش تو را پیدا کردم»، خودش می‌گوید «حالا فکر کنید توی این عرصه، یکی هم با حجاب کامل حضور داشته باشه؛ خب این خود دهن‌کجی به تحریم‌های فنّاوری آمریکا و تهاجم‌های فرهنگیشه دیگه». 🔹حسینیّه کم‌کم دارد پُر می‌شود و بازار شعارها داغ است. دنبال سوژه‌های جدید در بین مهمانان هستم که از قسمت آقایان، یک نفر با صدای رسا فریاد می‌زند: ـ هل من ناصر فدائی؟ جمعیّتی فریاد می‌زنند: ـ لبّیک خامنائی ـ هل من ناصر حسینی؟ ـ لبّیک یا خمینی ـ هل من ناصر حزب‌الله هم‌قافیه‌ی کلمه‌ی «حزب‌الله» را حدس می‌زنم و توقّع دارم اینجای شعار، صداها بلرزد یا بغض کند؛ امّا جمعیّت همچنان محکم فریاد می‌زنند: ـ لبّیک یا نصرالله امّا داستان ایستادن پای مقاومت، اینجا تمام نمی‌شود و شعار آخر این است: ـ یا الله و یا کریم ـ احفظ لنا شیخ نعیم روی لبم لبخند می‌نشیند. ما، فردبه‌فرد و نسل‌به‌نسل، عَلَم مبارزه با ظلم را پیش می‌بریم و اگر شانه‌ای از زیر پرچم کم شود، شانه‌ی دیگری جایش را خواهد گرفت. 🔹چشمم به انتهای حسینیّه است که متوجّه حضور دو نوجوان توان‌یاب می‌شوم؛ یکی با ویلچر است و دیگری به‌نظر نابینا است. می‌روم سراغشان. فائزه شانزده‌ساله است و حافظ کلّ قرآن. نگاهی به چشم‌هایش می‌اندازم و می‌پرسم «چه حسّی داری از اینکه اینجایی؟» می‌گوید «نشاط و آرامش؛ از اینجا آرامش می‌گیرم». می‌پرسم «چرا مرگ بر آمریکا؟» چهره‌ی خندانش که انگار به رنگ خدا است، درهم می‌شود و می‌گوید «اخبار غزّه رو نشنیدید؟ پشت همه‌ی این جنایت‌ها آمریکاست». بعد، برایم آیه می‌خواند: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»... 🔎متن کامل را اینجا بخوانید. https://khl.ink/f/58246
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔸بخش چهارم - ساعت حدود ۹ است. جمعیّت، بی‌تاب حضور رهبر انقلاب است. با هر بار تکان خوردن پرده‌ی پشت جایگاه، مردم مثل اسپندِ روی آتش بالا‌وپایین می‌شوند. حالا از انتهای حسینیّه میروم کنار جایگاه؛ جایی که پسران و دختران «گروه سرود نجم‌الثّاقب» نشسته‌اند. قرار است پیش آقا سرود «نسل آرمانی ۲» را اجرا کنند؛ همان سرودی که متن تایپ‌شده‌اش را موقع ورود، به مهمانان داده‌اند. می‌روم کنار بچّه‌ها می‌نشینم. کنجکاو و باهوشند. این را از سؤال‌وجواب‌هایشان می‌شود فهمید. کمی هم اضطراب دارند. می‌گویم «فکر کنید من قراره فردا برم غزّه یا لبنان و شما می‌تونید یه وسیله به من بدید یا یه جمله بگید که به بچّه‌ها برسونم؛ اون چیه؟» مشکات می‌گوید موادّ غذایی می‌فرستم، سنا لوازم‌التّحریر، فاطمه هم لباس گرم؛ یاس امّا می‌گوید «اون عروسکم که خیلی دوست دارم و بابام برام از کربلا آورده»؛ می‌پرسم چرا، می‌گوید «اونا الان بیشتر بهش احتیاج دارن». خودشان بحث را به سیّدحسن می‌کشانند و از احوالاتشان موقع شنیدن خبر شهادتش می‌گویند! سنّشان بین ۸ تا ۱۱سال است، امّا دنیایشان خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها است. 🔸پشت سر این بچّه‌ها هم «گروه سرود رهپویان حرم» اصفهان می‌آید. می‌گویند تمام مسیر را از ذوق، پلک روی هم نگذاشته‌اند. مینا می‌گوید «اومدیم که به آمریکا نشون بدیم هرچی اون ما رو بد می‌دونه، ما بیشتر ازش بدمون میاد». زهرا هم به نیّت رساندن صدایش به گوش بچّه‌های غزّه آمده، چون فکر می‌کند صدای بلندگوهای این حسینیّه را همه‌ی جهان می‌شنوند. 🔸اینجا هر مهمان داستان خودش را دارد؛ دوست دارم با تک‌تک‌شان حرف بزنم، امّا سرعت عقربه‌های ساعت بالا است و تا حضور آقا زمان زیادی نمانده. مجبورم به گزینش سوژه‌ها. بین جمعیّت، چند مدیرِ نمونه هم هستند امّا ترجیح می‌دهم بروم سراغ خانم فلّاح که با دانش‌آموزان مدال‌آورش ردیف جلو را به رنگ پرچم ایران درآورده. از چندوچون المپیک دانش‌آموزی می‌پرسم. غرق شوق و افتخار است. می‌گوید این اوّلین بار است که ایران، این‌طور رسمی، با حضور دختران و پسران و در قالب یک کاروان صدوده‌نفری، راهی این مسابقات جهانی شده و توانسته در مجموع، بین ۷۲ کشور، پنجم شود. وقتی از شگفت‌آفرینی و مدال‌آوری دانش‌آموزان در برابر تیم‌های انگلستان و برزیل و سایر کشورهای قدرتمند جهان حرف می‌زند، اشک شوق توی چشم‌هایش جمع می‌شود. می‌گوید «افتخار می‌کنیم که توی تیم‌هامون از روستاها و مناطق محروم هم دانش‌آموز داریم و تنها کشوری بودیم که تمام دخترامون باحجاب بودن». از لحظه‌ی رژه و مدال‌آوری دختران ما می‌گوید که محجّبه بودنشان چقدر به چشم می‌آمده و از تشویق بی‌پایان تماشاچیان کشور میزبان، یعنی بحرین، برای این حضور نجیبانه. امّا در پس ذوقش، کمی هم گله دارد؛ می‌گوید «فقط رهبر انقلاب این بچّه‌ها را تحویل گرفتند و به دیدار دعوت کردند، وگرنه اصلاً کسی به این‌ها توجّه ندارد؛ در‌حالی‌که در تمام جهان، مدال‌آوران مسابقات دانش‌آموزی سرمایه‌ی آن کشور برای المپیک اصلی هستند». 🔸صحبت‌های ما که تمام می‌شود، برنامه هم به طور رسمی با دکلمه‌ی فاطمه‌زهرا خوش‌جهان در مورد فلسطین آغاز می‌شود. بعد از آن‌هم «گروه سرود مهرستان» می‌آیند و شعری با ردیف «آقا جون» می‌خوانند. راستش زیاد با شعرشان ارتباط نمی‌گیرم، امّا مهم‌تر از من بچّه‌های منتظر در حسینیّه‌اند که برایشان کف می‌زنند و جیغ و هورا می‌کشند. بعد از آن، «گروه نجم‌الثّاقب» می‌آیند تا با مهمانان، سرود را تمرین کنند و بعد دوباره گروه سرود بعدی. 🔸امّا برنامه‌ی بعدی برایم جالب‌توجّه‌تر است: پسر نوجوانی می‌آید و با حماسه‌سرایی از شاهنامه، ماجرای خیر و شر را نقّالی می‌کند. اینکه اجرای این سنّت اصیل ایرانی در برنامه‌های حسینیّه‌ی امام خمینی جا دارد، به اندازه‌ی همان زورخانه‌ی سیّاری که در دیدار با ورزشکاران، وسط حسینیّه ساختند، برایم دوست‌داشتنی و مهم است... 🔎متن کامل را اینجا بخوانید. khl.ink/f/58246
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔹بخش پنجم - ساعت ۱۰ و ۵ دقیقه، بالاخره پرده‌ها کنار می‌رود و آقا وارد حسینیّه می‌شوند. خبری از شعار نیست؛ به جایش تا گوش می‌شنود، صدای جیغ از روی ذوق است! بعد از قرائت قرآن، انگار که جمعیّت حسینیّه کمی به خودش بیاید، شروع می‌کند به شعار دادن؛ از «این‌همه لشکر آمده» بگیر تا «خونی که در رگ ماست» و «حسین‌حسین شعار ماست». بچّه‌های لبنانی هم چند شعار عربی می‌دهند و نوبت به اجرای سرود می‌رسد. مثل همیشه، متن اصلی دست آقا است و چشمشان بین متن و بچّه‌های گروه سرود می‌چرخد. 🔹ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه، آقای حسین طاهری می‌رود پشت میکروفون و مدح حماسی‌اش را شروع می‌کند. به نظرم چند دقیقه قبل، آقای محمّد رسولی را در بین مهمانان دیدم و این یعنی یکی از شاعران این شعر خوش‌مضمون که هر چند دقیقه یک بار کف‌وسوت از بچّه‌ها دریافت می‌کند، اوست. یک نفر می‌گوید «مُدِ جدیده که دیگه شعار نمیدن؟» راستش من هم خیلی از این مدل ابراز احساسات خوشم نمی‌آید، امّا می‌گویم «اکثراً بچّه‌سال هستن؛ اصلاً معنا و مفهوم شعار رو نمیدونن»؛ بعد، با خودم فکر می‌کنم تا کجا ممکن است این نسل با نسل‌های پیشین متفاوت باشد؟ آیا فقط در فرم یا حتّی در محتوا؟ شعر تا آنجا جلو می‌رود که: از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سیّدحسنِ بعدیِ ما شیخ نعیم است اینجا بچّه‌های لبنانی هم به وجد می‌آیند که از قرار معلوم، آن‌ها خیلی علاقه‌ای به تغییر فرم از شعار به کف‌وسوت ندارند، امّا بعضی‌هایشان همراه می‌شوند. شعر جلو می‌رود تا آنجا که مدّاح می‌خوانَد: شمشیربه‌کف، آیه‌ی فتحند دلیران آماده‌ی صد وعده‌ی صادق شده ایران چشمم به جمعیّت می‌افتد که این بار، طیّ یک حرکت هماهنگ، به جای علامت پیروزی، سه انگشتشان را بالا می‌آورند که یعنی «وعده‌ی صادق ۳»! 🔹بعد از همه‌ی این برنامه‌ها، بالاخره مجری پشت جایگاه می‌رود و از قاری نوجوان دعوت می‌کند تا جلسه به طور رسمی آغاز شود. بعد از قاری، سه نفر به‌نوبت حرف می‌زنند: یک پسر نوجوان کلاس‌یازدهمی، یک خانم دانشجوی نخبه و در آخر هم یک دانشجوی لبنانی. آقای فضل‌الله، دانشجوی لبنانی مقیم ایران، به جز یک بخش از سخنانش که با همتایان فارسی‌زبان‌اش است، بقیّه‌ی مدّت عربی حرف می‌زند. صلابت کلام سیّدحسن نصرالله را در صدایش دارد و به رغم روزگار پُرآشوب لبنان، از حمایتشان از فلسطین می‌گوید، از یکی بودن جبهه‌ی مقاومت و با تکرار آن سخنرانی معروف سیّدحسن نصرالله، نوای «ما ترکناک یا حسین» را در حسینیّه طنین‌انداز می‌کند. بچّه‌های لبنانی شعار می‌دهند و رأس ساعت ۱۱، آقا صحبت‌هایشان را آغاز می‌کنند. 🔹صحبت‌ها با پاسخ به مباحث مطروحه از طرف سخنرانان جوان آغاز می‌شود و رهبر انقلاب، یک بار دیگر، حرف‌هایشان در جمعه‌ی نصر را بیان می‌کنند، امّا این بار با صراحت بیشتر: «مطمئنّاً حرکت کلّی ملّت ایران و مسئولین کشور در جهت مقابله‌ی با استکبار جهانی و دستگاه جنایت‌کار حاکم بر نظم جهانیِ امروز [است و] قطعاً و انصافاً هیچ‌گونه کوتاهی نخواهند کرد؛ این را مطمئن باشید. بحث، بحث صرفاً انتقام نیست؛ بحث یک حرکت منطقی است، بحث مقابله‌ی منطبق با دین و اخلاق و شرع و قوانین بین‌المللی است و ملّت ایران و مسئولین کشور در این جهت هیچ‌گونه تعلّلی و کوتاهی‌ای نخواهند کرد.» 🔹دلم می‌خواهد این بخش از صحبت‌های رهبر انقلاب را به تعداد همه‌ی تحلیلگران سیاسی این روزها که به برکت فضای مجازی تریبون یافته‌اند، پرینت بگیرم و نصب‌العین‌شان کنم؛ امّا آقا نکته‌ی مهمّ دیگری را متذکّر می‌شوند که تمام حواسم را به خودش جلب می‌کند: «دریغ است که در این جمع انبوه شما جوانان عزیز، من یک نصیحت معنوی به شما عرض نکنم. توصیه‌ی من توصیه‌ی به «ذکر» و «شکر» است. راهی که ما میرویم راه کوتاهی نیست، راه آسانی هم نیست؛ راهی است که عمده‌ی مسئولیّت پیمایش این راه هم به عهده‌ی شما جوانها است. دنیای فردا مال شما است، کشورِ فردا مال شما است، نظمِ جهانی فردا به دست شما است؛ کارتان سنگین است.»... 🔎 متن کامل را اینجا بخوانید. khl.ink/f/58246
ریحانه
🖥 | انصارعقیله 👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان 🔸بخش پایانی- به چهره‌های جوان نشسته در گوشه‌و‌کنار حسینیّه نگاه می‌کنم. احساس می‌کنم وزن کلمات برای شانه‌هایشان سنگین است. کاش بدانند تحمّل این مسؤلیّتی که رهبر انقلاب روی دوششان گذاشته، چه ملزوماتی دارد! بعد، آقا توضیحاتی در باب «ذکر» و «شکر» می‌دهند و بالاخره نوبت می‌رسد به آن بخش از سخنان که از صبح منتظرش بودم: «این مناسبت، مناسبت بسیار مهمّی است؛ جا دارد که برای حفظ این مناسبت همه‌ی تلاشهای فکری و عملی انجام بگیرد. اینکه در جمهوری اسلامی یک روز را به عنوان روز «مبارزه‌ی با استکبار» معیّن کرده‌اند، برای این است که ملّت ایران از این تجربه‌ی تاریخی غفلت نکند؛ وَالّا مبارزه‌ی با استکبار که مال یک روز نیست؛ یک امر دائمی است.» 🔸اینجا است که پای تسخیر لانه‌ی جاسوسی را به صحبت‌هایشان باز می‌کنند: «یک عدّه‌ای این تردید را در بین افکار عمومی مردم، بخصوص جوانها پخش میکنند که «دانشجویان ما چرا رفتند سفارت یک کشور را گرفتند؟ این یک کاری بود برخلاف مقرّرات بین‌المللی.»؛ این حرف را دارند پخش میکنند. حقیقتی که عمداً آن را پنهان میکنند، این است که سفارت آمریکا در اوّل انقلاب و تا وقتی که به وسیله‌ی دانشجویان ما تسخیر شد، صرفاً یک محل تحرّک دیپلماتیک، بلکه محلّ تحرّک اطّلاعاتیِ صرف نبود... اینکه من تأکید میکنم که جوانها کتابها را بخوانند، اسناد را، مدارک را ببینند و از حقایق مطّلع بشوند، به خاطر این است.» 🔸بعد، آقا سؤال‌وجوابی را مطرح می‌کنند که از صبح دنبال جوابش بین مهمانان این دیدار بودم: « مبارزه‌ی ملّت ایران با استکبار آمریکایی ناشی از چیست؟ این یک سؤال است. جوابِ روشن و واضح و مستند این است که ناشی از سلطه‌گریِ ظالمانه‌ی وقیحانه‌ی دولتِ آمریکا بر ملّت عزیز ما و کشور ایران عزیز ما بود؛ مقابله به خاطر این بوده. سعیِ تاریخ‌نویسانِ منحرف‌کننده‌ی حقایق این است که بگویند اختلاف بین ایران و آمریکا از روز سیزدهم آبان ۵۸ شروع شد؛ این دروغ است. آمریکایی‌ها از اوّل انقلاب و از پیش از انقلاب و از سالها قبل از انقلاب با ملّت ایران درافتادند و هر چه توانستند علیه ملّت ایران تلاش کردند؛ حدّاقل از بیست‌وهشتم مرداد.» 🔸آقا مباحث مهمّ تاریخی را مطرح می‌کنند و بار دیگر اهمّیّت حفظ حافظه‌ی تاریخی مردم نسبت به جنایات آمریکایی‌ها را متذکّر می‌شوند؛ امّا مگر می‌شود در این بین، امیدی برای آن مسؤلیّت سنگین پیش روی جوانان مطرح نشود؟ پس می‌گویند: «بعضی‌ها تردید ایجاد میکنند: «آیا ممکن است با دستگاه مدرنِ پیشرفته‌ی مسلّطِ قوی‌ای مثل سیستم آمریکا و حکومت آمریکا مقابله کرد؟ میشود با آنها مبارزه کرد؟»؛ بله، ملّت ایران مبارزه کرد، و من به شما عرض میکنم ملّت ایران تا امروز قطعاً موفّق شده.» 🔸جمعیّت سر از پا نمی‌شناسد و با لبخندهایی به وسعت آرامش کلام آقا، ابراز احساسات می‌کند. حالا نوبت ورود بحث به وقایع اتّفاقیّه‌ی این روزها است. آقا، مثل همیشه، یادآوری می‌کنند که در پس ظلم همه‌ی مستکبرین عالم، دست بازی‌گردان آمریکایی پیدا است: «آنچه در شبانه‌روز، در لبنان اتّفاق می‌افتد، آنچه در غزّه اتّفاق می‌افتد، ۵۰ هزار شهید در ظرف یک سال که اکثر اینها هم زنان و کودکان هستند، این چیز کمی است؟ آمریکایی‌ها با ادّعای حقوق بشر، بی‌شرمانه از این جنایتها دارند پشتیبانی میکنند؛ نه‌‌فقط پشتیبانی، [بلکه] در این جنایتها شرکت میکنند. سلاح، سلاحِ آمریکایی است، نقشه، نقشه‌ی آمریکایی است، تلاش بین‌المللی آمریکایی است.» 🔸امّا من توشه‌ام از این دیدار را از این دو مبحث پایانی برمی‌دارم؛ جملاتی که دوست ندارم بعد از آن چیزی بگویم، تا عظمت و اهمّیّتش را فراموش نکنم: «شما جوانهای عزیز، دانش‌آموز، دانشجو، دختر و پسر، در سرتاسر کشور در این زمینه میتوانید نقش ایفا کنید؛ فکرها را تقویت کنید، دانشها را پیش ببرید؛ بدون علم، بدون تفکّر، بدون نقشه‌ی راه نمیشود کار درست انجام داد. ما در بخشهای مختلف احتیاج به پیشرفت علمی داریم، احتیاج به پیشرفت فنّاوری داریم.» 🔸«آنچه باید اتّفاق بیفتد، عبارت است از حرکت عمومی ملّتها در این راه. جوانهای ما با همتایان خودشان در کشورهای دیگر تماس داشته باشند؛ ‌دانش‌آموزان ما با دانش‌آموزان کشورهای اسلامی در منطقه، دانشجویان ما با دانشجویان کشورهای اسلامی، کشورهای منطقه و حتّی فراتر از منطقه تماس داشته باشید. امروز امکانات تماس کم نیست؛ میتوانید ارتباط برقرار کنید؛ حقایق را برای آنها روشن کنید؛ آنچه را وظیفه‌ی همه‌ی جوانان دنیا است، همه‌ی جوانان کشورها است، به آنها یادآوری کنید تا یک حرکت عمومی و عظیمی در دنیا علیه استکبار به وجود بیاید.» 🔎 متن کامل را اینجا بخوانید. khl.ink/f/58246
هدایت شده از ایران همدل
📣 | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان به لطف قالی و انگشت زخم و درد بازوها ندارم چیزی از این دار دنیا جز النگوها نسیمی می وزد از غزه با خود عطر خون دارد گمانم می رود جان از پر و بال پرستوها خبر این است از لبنان، که ای همراه، ای ایران شکسته پای زیتون ها، پریده عطر شب بوها النگوهای خود را نذر دست بچه ها کردم که شاید مرهمی باشد به زخم بچه آهوها شکسته دخترم هم قلکش را تا مبادا جنگ به دستش نشکند قلب کسی را در هیاهوها النگوها به صف! آماده...چون حکم جهاد آمد که از میدان نمی ترسند هرگز شیربانوها ✍️ شاعر: الهام نجمی 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت: 6037998200000007 شماره شبا: Ir320210000001000160000526 کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 | اهدا طلا توسط هیئت بانوان عقیله بنی‌هاشم کرمانشاه به حزب‌الله لبنان در پویش "ایران همدل" 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📣 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ایران همدل، بوشهرِ همراه 📣 | امشب؛ طلای اهدایی  هدیه دوران نوجوانی یکی از شیرزنان بوشهری که خود جزو خادمان جمع‌آوری زیورآلات بود 🔸 | 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت: 6037998200000007 شماره شبا: Ir320210000001000160000526 کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📣 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
🌷«اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ» ترجمه: ما را به راه راست هدایت کن. سوره مبارکه الفاتحه آیه ۶ 📝 رهبر انقلاب: این‌که ما در هر نمازی می‌گوییم اهدنا الصراط المستقیم یکی از حِکَم و اسرار این آیه این است که انسان بر سرِ دوراهی است - البته در حدّی که عقل قاصر و معلومات بسیار ضعیف امثال بنده قد می‌دهد. والّا مردان خدا و اهل معرفت و حکمت، حتماً چیزهای بیشتری می‌فهمند - پس، یکی از حِکَم این آیه این است که انسان در همه‌ی آنات زندگی بر سر دوراهی است. همین الان من و شما برای گفتنِ یک کلمه، برای گرفتن یک تصمیم، برای یک قضاوت کردن، برای برداشتن یک قدم و گرفتن و دادن یک چیز، در معرض انتخاب و بر سرِ دوراهی هستیم. 📝 انسان در معرض انتخاب است. یا راه خدا را انتخاب می‌کند یا راه هوای نفس را. لذا هر مقدار که انتخابِ خداییِ شما بهتر باشد، عروج شما بهتر خواهد شد و تکامل پیدا خواهید کرد. هرچه انتخابِ خدایی بیشتر شود، صفای روح بیشتر می‌شود، قوّتِ اراده بیشتر می‌شود، تواناییِ ذاتی بیشتر می‌شود، قدرتِ انجام کارهای بزرگ بیشتر می‌شود، حتّی تواناییِ غلبه بر دشمنانِ دنیایی و تواناییِ اداره‌ی کشور بیشتر می‌شود. ۱۳۷۳/۶/۲۹ 📝 بیانات در دیدار فرماندهان سپاه 💻 @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از ایران همدل
📣 | بانوان طلبه یزدی طلاهای خود را به مردم مظلوم فلسطین و لبنان اهدا کردند ▫️در راستای لبیک به فرمایشات رهبر معظم انقلاب، طلاب حوزه علمیه خواهران یزد طلا و جواهراتی به ارزش تقریبی 2 میلیارد و 600 میلیون تومانی را در حمایت از مردم ستمدیده غزه و لبنان به نماینده ولی فقیه در استان جهت ارسال به دفتر مقام معظم رهبری اهدا کردند. 🔹برای مشارکت در پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از اینجا وارد شوید. 📢 ارسال روایت همدلی 👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
هدایت شده از ایران همدل
هدایت شده از ایران همدل
هدایت شده از ایران همدل
📣 | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان ❤️ همدلی وقتی که دخترم به دنیا اومد با خنده گفتن مثِ مرواریده بابام یه‌جفت گوشواره به‌م هدیه داد النگوامو مادرم خریده طلای زن زینتشه؛ خاطره‌س هرچی طلا دارم برام عزیزه ولی یه زن که معدن عاطفه‌س عزیزو پای عزیزاش می‌ریزه تو آفتابی، آسمونی، کوهی هیچکی شکوه دلتو نداره به پات می‌ریزم عمرمو، جونمو طلا چیه؟! قابلتو نداره دریادلی دَرسَمه از آسمون حرفِ دلم عشقِ بدون مرزه دنیای من بزرگه؛ توش جا می‌شه هم ایران، هم لبنان و غزه دار و ندارمون فدای مکتب از همه‌چیزمون باید رها شیم خدیجه‌بودن که محاله، کاشکی خادم حضرت خدیجه باشیم بزرگیم و غمامونم بزرگه روزی ما، بمبای سنگرشکن توی مصیبتامونم شریکیم هنیه و قاسم و سیدحسن درسته، گریه می‌کنیم براشون شبیه گریه‌مون واسه علمدار زنده‌ن و با ما زندگی می‌کنن چمران و مغنیّه و یحیی‌سنوار شیعه و سنی نداریم، دوس داریم پهلوونای جنگ با ظالمو ما یحیی‌سنوار و هنیه شما ابومهدی و حاج‌قاسمو درختا بعدِ حمله‌ی زمستون «یواش‌یواش» خط‌ونشون کشیدن باکی ندارن؛ ریشه‌شون تو خاکه بار هزارمه بهارو دیدن سرخ و سفیده و درخت سبزش ریشه زده تو خوبیای عالم پرچم لبنانه و سیدحسن سروی که ایستاده میون پرچم بهشت نزدیکه؛ دمِ دستمون شاخه‌ی‌طوبی‌تر از این نداریم روز مبادا رو خدا آورده روز مباداتر از این نداریم مؤمنا سرپرست هم شَن ای کاش مثل پدر که عشقِ بی‌حسابه ما بچه‌هاشیم همه، خاکِ پاشیم که سرپرست ما ابوترابه ✍️ شاعر: خانم ایمان طرفه 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact