تحلیل و تبیین
📢#روایت | شبِ روشن خیابان فلسطین جنوبی!
✍ گزارشی از حال و هوای شرکتکنندگان در مراسم سوگواری شب عاشورا در حسینیه حضرت امام خمینی با حضور رهبر انقلاب اسلامی؛ ۱۴ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم زهرا رحیمی
▪️ساعت نه و بیست دقیقه شب است و وارد خیابان فلسطین میشوم و منتظر بقیه دوستانم تا کارمان را شروع کنیم... چند شبی قرار است که مهمان خیابان فلسطین جنوبی باشم! برای معاشرت با مردم، مصاحبه با مهمانان حسینیه امام خمینی، یا شاید هم بهتر است بگویم برای خودم و دل خودم که همیشه از همکلامی با این مردم انقلاب لذت میبرم! شبهای قبل گزارشهای مراسم را از شبکههای اجتماعی پیگیری کرده بودم و کم و بیش از احوالات حسینیه و عزادارانی که اندوه نیامدن میزبان مجلس را داشتند با خبر بودم. اما از لحظه خروج عزادارها احساس کردم احوالشان متفاوت است! برق ذوق در چشمانشان تاریکی خیابان فلسطین را روشن کرده بود...
▪️به دنبال سوژه بودم که یکباره یک نفر جلوی من ایستاد و با بغض گفت: «دیدید؟ دیدید؟ آقا اومده بود... من فداش بشم الهی...» همین یک جمله برای به خودم آمدن از سردرگمی این میزان شعف و ذوق عزادارها در شب عاشورا کافی بود! جستوجویی کردم و کمتر از چند دقیقه فیلم ورود آقا منتشر شد و پشتبندش بازارسالهای همان فیلم از طرف دوستان: آقا به حاج محمود کریمی گفتند اگر خسته نمیشوی ای ایران بخوان! حالا اصلاً لازم نبود دنبال سوژه بگردم! مردم دوربین را که میدیدند خودشان را میرساندند و با ذوق و شوقی وصف نشدنی از لحظه ورود آقا میگفتند!
▪️چشمم افتاد به مادری که اشک چشم پسرش را پاک میکرد و به رویش لبخندی میزد از ته دل. به سمتشان رفتم و پرسیدم: «چرا گریه؟» مادر گفت: «از لحظه ورود آقا دارد اشک ذوق میریزد.» پرسیدم: «شما نمیدانستید آقا قرار است بیاید، اصلاً به تصور شبهای گذشته آقا نمیآمدند... اما آمدید و مهمان مجلس اباعبدالله بودید، بدون حضور میزبان مراسم! چرا؟ به چه انگیزهای؟» مادر دستان پسرانش را در دستانش فشرد و خندید و گفت: «راستش را بگویم؟ ما از استان فارس آمدهایم! میدانستیم آقا تشریف نمیآورند اما آمدیم در هوایی که شهدای زیادی در آن نفس کشیدهاند و در مکانی که سردار سلیمانی عزیز اشک ریخت و شهادتش را گرفت؛ نفس بکشیم... میدانید آقا در این حسینیه چقدر نماز خواندهاند؟ ما آمدیم در این حسینیه زیر پرچم امام حسین علیهالسلام برای فرزندش دعا کنیم...»
▪️به پسرک گفتم: «اگر میتوانستی یک جمله به آقا بگویی، چه میگفتی؟» نگاهی با ذوق به مادرش کرد و انگار جملهای را بارها تمرین کرده باشد یا شنیده باشد، گفت: «بأبی أنت و أمی و نفسی و مالی...» و رفت! و من تا پیچیدنش در خیابان اصلی نگاهش میکردم که چه مرد بزرگی بود این پسرک دهه نودی!
▪️ناگهان سه نفر از کنارم رد شدند که صمیمیت رفاقتشان با ذوقی که داشتند ترکیب شده بود و حاصلش شده بود بلند بلند خواندن شعر حاج محمود: «در روح و جان من میمانی ای وطن!...» لبخندی زدم و گفتم: «مصاحبه میکنید؟» جملهام تمام نشده مثل گروه سرود ایستاده بودند تا جواب سوالاتم را بدهند! پرسیدم: «متولد چه سالی هستند؟» یکیشان گفت: «دهه هشتادی هستیم دیگه! معلوم نیست؟!» لبخندی زدم و پرسیدم: «احساستون از لحظه ورود آقا چی بود؟» یکی از جمع در جواب دادن پیشدستی کرد و گفت: «قلبمون پروانهای شد! یعنی من واقعا به لحظه ظهور ایمان آوردم! واقعا بنظرم اومد لحظه ظهور امام زمان (عج) میتونه چقدر نزدیک و چقدر دوستداشتنی باشه! تا حالا تصور نمیکردم ظهور چه شکلی هست اما از لحظهای که آقا وارد حسینیه شد فهمیدم ظهور چقدر قشنگه!»
▪️خانومی که کنارم ایستاده بود و به صحبتهای دخترک نوجوان گوش میداد، پرسید: «من هم میتوانم به آقا یک جمله بگویم؟» گفتم: «حتماً چرا که نه؟» گفت: «چادر سرم نیست، اشکال نداره؟» خندیدم و گفتم: «بفرمایید دختر ایران! هرچه میخواهید به دوربین نگاه کنید و بگویید...!» چشمانش پر از بغض شد و گفت: «همون که حاج محمود گفت: من جونمم برات میدم... به علی قسم...» بغض و ذوق چشمانش پر از نور بود... نوری که به جمال آقا روشن شده بود…
▪️ امشب چشم خیابان فلسطین جنوبی روشن شده بود… امشب چشم یک ایران روشن شده بود...
🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇
farsi.khamenei.ir/others-report?id=60649
تحلیل و تبیین
📢#روایت | یک قطره از این معنی
✍ گزارشی از حال و هوای شرکتکنندگان در مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در حسینیه امام خمینی در شب هفتم محرم ۱۴۴۷؛ چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم مریم دوستمحمدیان
▪️ساعت ۳ عصر است. آفتاب هنوز روی گردهی زمین سنگینی میکند. هُرم هوا، جلوی چشم موج میاندازد. از دو سوی خیابان منتهی به حسینیه، سر و کله آدمها پیدا میشود. محل استقرار، مشخص میشود. دوربین فیلمبرداری روی پایه سوار میشود. فقط کافیست دست آدمها را بگیری؛ توی چشمهای مشتاقشان نگاه کنی و زبان به خواهش بگشایی که بیا و برایمان بگو. از ۱۲ روز جنگ؛ از تجاوز دشمن صهیونی به خاک مقدس ایران اسلامی؛ از آنچه که این روزها بر مردم و جامعه گذشته؛ از مردم قبل جنگ و مردم بعد جنگ؛ از فرماندهان شهید؛ از دانشمندانی که تنها جرمشان علمشان بود؛ از کینهی دشمن که بمب شد و آوار ریخت بر سر مردم عادی؛ از کودک شهید؛ از نوجوان و زن و مردی که شهادت شده بود روال زندگیشان؛ از امروز، روز ۱۱ تیرماه سال ۱۴۰۴ که در تقویم اسلامی ثبت شده به هفتم محرمالحرام. روزی که در خاطره جمعیمان ثبت شده به اولین روز شروع مراسم عزای حسینی در حسینیه امام خمینی(ره) به میزبانی رهبر معظم انقلاب اسلامی.
▪️از همه شهرها آمدهاند. از شیراز، گیلان، سبزوار، کرمان، قم، شاهرود، شمال و جنوب و شرق و غرب تهران. همه شکل آدمی هستند. فرمانده بسیج، معلم، استاد دانشگاه، خانهدار، محصل، روحانی، فعال اجتماعی و فضای مجازی. از همه سنین هستند. پیر، جوان، کودک و نوجوان. دستهدسته از دو سوی خیابان میآیند. بعضی خانوادگی و بعضی با گروه دوستان.
▪️به سراغ یک خانواده میرویم. مرد و زن و سه بچه قد و نیمقد. کوچکترینشان در آغوش مادر، مدام پیچ میخورد. پدر خانواده از شجاعت فرماندهان ایرانی در وعده صادق ۳ میگوید. میگوید روز اول جنگ کمی جا خورده بودند. نزدیکی خانهشان را زده بودند و بهشان شوک وارد شده بود. اما وقتی شب همان روز، پیام آقا را در قاب تلویزیون میبیند سجده شکر به جا میآورد و وقتی خبر اولین حملات تلافیجویانه موشکی ایران را به سرزمینهای اشغالی میشنود صدا به تکبیر بلند میکند. از او میخواهیم پیامی به فرماندهان ایرانی بدهد. با صلابت مردانهاش میگوید کف پای شما سلحشوران ایرانی را میبوسم. دست روی سر تکتک بچههایش میگذارد و میگوید خودم و نسلم فدای ایران و رهبرم. با خانوادهاش راهی حسینیه میشوند.
▪️مادر شهیدی منت به سر ما گذاشت و با ما همصحبت شد. صدایش خَش داشت و محکم حرف میزد. میگفت یک پسرش را برای دفاع از دین و کشور سالها پیش تقدیم کرده و دیگر فرزندی ندارد. میگفت اما خودم حاضرم هزاران بار جانم را فدای دینم و کشورم کنم تا دل رهبرم بارانداز غمی نشود. قربانصدقه فرماندهان شهید رفت و گفت تمام مدت ۱۲ روز، در تهران مانده برای آرامش خاطر آدمهایی که چشم به او داشتند. ازش پرسیدم اگر آقا امشب در مجلس، حضور نداشته باشند چه حسی پیدا میکند؟ بغضش شکست و بین گریههایش گفت: فدای سر سید علی! امن و آرام باشد هر جا که هست. دستبردار نبودم و پرسیدم: اگر آقا امشب نیاید باز هم فردا شب میآیی؟ پرشور جواب داد: روز و شبش، وقف آقاست. لیاقت داشته باشد هر ساعت و هر زمان برایش غنیمت است.
▪️دمِ هوا با نرمهبادی گرفته شد. تب زمین با قطرههای عرق آدمها شکست. سرخی غروب که به دل آسمان سرمهای نشست کار ما هم تمام شد. سرمان پر شده بود از کلمات عشّاق صبور مقاومی که آمده بودند دلی سبک کنند در عزای پسر فاطمه به میزبانی رهبرشان. فقط رشحهای از دریای حضور، روایت شد. دریایی که ما را غرق در خود کرد.
🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇
farsi.khamenei.ir/others-report?id=60646
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ #روایت_فتح | معاون اول رئیسجمهور: مردم در دوره جنگ اخیر در مورد کالاهای مصرفی، نمیگویم کمنظیر بلکه بینظیر عمل کردند/ اقتصاد ما آمادگی کامل داشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ #روایت_فتح | عارف:
نشاط انجام کار دستگاههای اجرایی در دوره جنگ واقعاً بینظیر بود/
علاوه بر جلسات هیات دولت، وزارتخانههای اصلی یا کلیدی هم در همان صبح جمعه آغاز جنگ، صورتجلسات تصمیمسازیشان را برای من فرستاده بودند و کار ویژه از ظهر آغاز شد
💻 Farsi.Khamenei.ir
📚 #معرفی_کتاب | نگاهی به کتاب «پاریس پاریس» اثر سعید تشکری
👈 ترکیب مقاومت و هنر به قلم یک نویسنده مشهدی
🖼 رهبر انقلاب اسلامی در بازدید از نمایشگاه آثار هنری و اسناد تاریخی مرتبط با واقعهی مسجد گوهرشاد در حرم مطهر رضوی که در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۸ برگزار شده بود، ضمن برشمردن اهمیت پرداختن به این واقعه تاریخی بیان کردند: «خیلی مایهی تأسف است که حادثهی مسجد گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما، در کتابهای رمان ما نداشته باشد.» به همین مناسبت تحریریه کتاب رسانه KHAMENEI.IR به معرفی کتاب «پاریس پاریس» نوشته مرحوم سعید تشکری میپردازد.👇
🔹رمان «پاریس پاریس»، اثر مرحوم سعید تشکری، به روایت واقعه دردناک کشتار مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ میپردازد. این رویداد به دستور رضاخان پهلوی رخ داد. «پاریس پاریس» یک رمان تاریخی جذاب است که به درک پیچیدگیهای جامعه و سیاست آن دوران کمک میکند. البته، برای درک کامل ابعاد این رمان، آشنایی با پیشزمینه تاریخی این واقعه حیاتی است، چرا که بدون آن، مخاطب ممکن است در تلاقی سرنوشت شخصیتها و وقایع تاریخی دچار سردرگمی شود.
🔹 «پاریس پاریس» صرفاً یک داستان تاریخی از یک برهه زمانی خاص نیست. نویسنده از دل تاریخ و پس از ماجرای مسجد گوهرشاد، مختصات فکری جامعه پیشین را به جامعه فعلی گره میزند و بین کنشهای فردی و کنشهای جمعی این دو جامعه انطباق برقرار میکند.
🔍 متن کامل را بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/book-content?id=60663
📚 #معرفی_کتاب | نگاهی به کتاب «زن در آینه جلال و جمال الهی» اثر حضرت آیتالله جوادی آملی
👈 درک هویت زن از نگاه حضرت آیتالله جوادی آملی
🖼 به مناسبت ۲۱ تیرماه سالگرد قیام گوهرشاد و روز عفاف و حجاب، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به معرفی کتاب «زن در آینه جلال و جمال الهی» اثر حضرت آیتالله جوادی آملی میپردازد. کتابی که یکی از مهمترین آثار حوزه زنان از نگاه اندیشمندان اسلامی محسوب میشود.👇
🔹 اگر سؤال اصلی دربارهی مسئله زن را این بدانیم که در میان دیدگاههای گوناگون درباره جایگاه زن از مردسالاری تا زنسالاری و تساوی مطلق چطور میتوان به تصویری حقیقی و جامع از هویت زن دست یافت در این صورت کتاب «زن در آینه جلال و جمال الهی» اثر حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی، پاسخی عمیق و ریشهای به این پرسش است. کتاب محصول سخنرانیهای ایشان در سالهای ۱۳۶۸-۱۳۶۹ برای طلاب زن جامعة الزهراء قم است که توسط محمود لطیفی گردآوری و به همت انتشارات اسراء به چاپ رسیده است.
🔍 متن کامل را بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/book-content?id=60664
📚 #معرفی_کتاب | درباره «پس از پنجاه سال» نوشته دکتر سیدجعفر شهیدی
👈 دفاع از کوفیان، حمله به کوفیان
▪️ رهبر انقلاب اسلامی، فلسفهی حرکت امام حسین علیهالسلام را مقابله با جبههی کفر و استکبار میدانند و در بیانات مورخ ۱۳۹۸/۰۷/۲۱، در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امامحسین علیهالسلام، این موضوع را تبیین کردند:
📝 «علّت اینکه ما در مقابله با آمریکا کوتاه نمیآییم به توفیق الهی؛ چون یک وظیفه است؛ اگر چنانچه نکردیم، کان حقّاً على الله ان یدخلنا مدخله. اگر ما کوتاه بیاییم، خدای متعال ما را هم به همان سرنوشتی و همان دوزخی که آن ستمگر را مبتلا خواهد کرد مبتلا میکند؛ وظیفهی ما این است، این جمهوری اسلامی است.»
👈 به همین مناسبت بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IRبه مرور کتاب قیام امام حسین (پس از پنجاه سال) نوشته دکتر سیّدجعفر شهیدی میپردازد.👇
▪️ این کتاب به نام کتاب «قیام امام حسین علیهالسلام» مشهور شده است. در بیشتر طراحیها هم این عنوان روی جلد دیده میشود. اما باید توجه داشت که نام کتاب «پس از پنجاه سال» است؛ چون مصنّف محترم با این «پنجاه سال» کار دارد و میخواهد نتایج تازهای از این عدد بگیرد و بگوید چطور شد که پنجاه سال پس از پیامبر صلیالله علیه و آله، دردانهی پیامبر صلیالله علیه و آله را به مسلخ بردند و مصیبتبارتر از مسیح، سر مطهر انسان برگزیده روزگار را در یک بیحرمتی استثنایی، سند رسوایی خود کردند.
🔎 متن کامل را بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/book-content?id=60668
18.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ #روایت_فتح | پیوند دین و سیاست در ایران، رمز مقاومت در برابر تهاجمات خارجی
⌛ بخش درس و عبرت تاریخ رسانه KHAMENEI.IR در پرونده #روایت_فتح در گفتوگو با رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر به بررسی کنش تاریخی ایرانیان در برابر بحرانها پرداخته است.
👈 مشروح این گفتوگوی تفصیلی به زودی منتشر خواهد شد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
✊ #روایت_فتح | رسانه KHAMENEI.IR برای نخستینبار منتشر میکند؛
👈 مسیر پیشرفت صنعت موشکی ایران به روایت شهید حاجیزاده
✏️ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا در سومین پیام تلویزیونی در پی تهاجم رژیم صهیونی با تبریک به ملّت بزرگ ایران برای پیروزی در این نبرد تأکید کردند: رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّلهی آنها خطور نمیکرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس میگزاریم که به نیروهای مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایهی پیشرفتهی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشکهای خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفتهی خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است.
🔹️به همین مناسبت رسانهی KHAMENEI.IR در پروندهی «روایت فتح» که به تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی میپردازد، اقدام به انتشار گفتوگویی منتشرنشده با سردار شهید حاجیزاده، فرمانده فقید نیروی هوافضای سپاه پیرامون نقش فرماندهی کل قوا در رشد و پیشرفت قدرت موشکی ایران، کرده است.
🔍 متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=60545
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ #روایت_فتح | راهبردهای فرمانده کل قوا مسیر تاریخ نظامی ما را تغییر داده است
🎤گفتوگوی منتشرنشده رسانه KHAMENEI.IR با سردار سرلشکر شهید حاجیزاده
🔍 متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=60545