نمی‌دونم چرا رادیو و تلویزیون این ایام این‌قدر برای دکترا و پرستارایی که توی بیمارستان‌های کرونایی کار می‌کنن، تبلیغ و تشکر و قدردانی می‌کنن؟! دلتون براشون نسوزه! اولاً اینا وظیفه‌شونه، دوماً حقوق و اضافه‌کار می‌گیرن بابت کارشون، سوماً به بعضی‌هاشون وعده استخدام دادن. خیلی ذهنتون رو درگیرشون نکنید! اینها برای پول کار ‌می‌کنن، مزدشون رو هم می‌گیرن! 👈 دیدین جمله‌های بالا چقدر حال به‌هم‌زن و انزجارآور بود. 👈هم‌وطن گرامی! همین حس رو خانواده‌های شهدای مدافع حرم داشتن؛ وقتی که بعضیا می‌گفتن مدافعان حرم برای پول می‌رن می‌جنگن. واقعاً شما برای پول حاضری بری زیر آتیش اونم جلوی وحشیهایی مثل داعش؟! حاضری بری از بیماران ‌کرونایی پرستاری کنی؟! 🌹 دم همهٔ مدافعان حرم و مدافعان سلامت، اعم از دکترا، پرستارا، خدمه بیمارستان و نیروهای جهادی گرم! 👈همه میگن کاش جلوی کرونا رو توی همون چین‌ میگرفتن‌ تا وارد کشورمون نشه 👈 حالا فهمیدین چرا جلوی داعش رو توی همون سوریه گرفتن تا وارد کشورمون نشه شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

دلش واسه مترو تنگ شده 😂

#تلنگری 💌 #فایل_صو‌‌تي_امام_زمان 💢 مگر خداوند قادر نیست، ظهور امام زمان را رقم بزند ؟ چرا ما باید برای ظهور تلاش کنیم؟ چرا ما باید برای نزدیک نمودنِ لحظه ظهور، دعا کنیم؟ مگر امام، محتاجِ قدم‌های کوچک ماست؟ #قدم_دوم #thepromisedsaviour #استاد_شجاعی 🎤 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

🛑شاکی شدن #مجری_شبکه_خبر به #هما_سعادت❌ 🛑#سوتی و #گاف های جدید پایتخت 🛑شرط #احسان_علیخانی برای دعوت #نقی به برنامه ش 🚫شوخی در پیج #دروازه_بان_ارسنال به اسم #بهتاش 🚫 تحلیل مثلث #بهبود#فهیمه#رحمت پایتخت 🚫مصاحبه با رحمت و صحبت از عشق فهیمه http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340 اخبار پایتخت در لحظه👆

ریحانه پارسا بازیگر سریال پدر ازدواج کرد تفاوت سنی بالای ۲۰ سال این ازدواج جالبه😉 و نکته جالبتر اینکه متوجه بشید کی پیشنهاد ازدواج داده🤦‍♀😂 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340

🔸‏وقتی که باشگاه ها باز بود، با التماس هم تمرین نمیرفتن الان که همه باشگاه ها تعطیله یکی با دسته جارو تمرین میکنه یکی با خاک انداز یکی گلدون گذاشته رو سرش اسکات میزنه اون یکی هم با قابلمه پشت بازو میزنه!😐😂 🔹تو خبرها خوندم پادشاه تایلند با ۲۰ تا زنش قرنطینه شده تو یک هتل، اونوقت شما مردان ایرانی با یکیشم نمیتونین بمونین؟😀 🔸روحانی یک ماه پیش گفت: از شنبه شرایط عادی میشه نگران کرونا نباشید. دیروز گفته: هیچکس نمیتونه زمان مشخصی برای پایان کرونا اعلام کنه‌. دو روز دیگه هم حتما میاد میگه: تا 1500 با کرونا😑 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

🎥 سفر مجازی 🔰 #زیبا و #چشم‌نواز شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

سلام. این که می خام بگم سوتی نیست،خاطره طنز تلخه... آقا رسم بود توروستامون،سه ماه تعطیلی می رفتن تهران کارگری... منم سیزده سالم بود با پسرداییم و پسرخاله هم سن خودم و داداش دوسال از خودم بزرگتر واس اولین بارپاشدیم رفتیم تهران. بلدمون داداشم بود که قبلادوبار اومده بود تهران😂! ،نرسیده به تهران یه تپه کوچک دیده بودم فکر می کردم قله دماوند که میگن همینه😂😁! خلاصه رسیدیم تهران،چهارتا بچه دهاتی،دنبال کار تو رستوران می گشتیم،هرجا می رفتیم به قیافه ها نگاه می کردن نمی خاستن! شب شد ما هم گشنه،زیاد هم پول نداشتیم،رفتیم یه نوشابه خانواده با چند تا نون گرفتیم،و خودمون روسیر کردیم،،شب هم تو چمن یه میدان تویه محله خلوت خابیدیم! صبح یهو دیدیم انگاربارون میاد،از خواب بیدار شدیم،،دیدیم یارو اومده چمن هارو آب بده،باران مصنوعی رو زده بود😁😁😂! باز پاشدیم رفتیم دنبال کار و باز همین آش و همین کاسه،،چهار روز غذامون،نون نوشابه بود،جا خابمون،چمن های میادین... تا روز پنجم تمام پولمون ته کشید،داداشم گفت بیا بریم ورامین اونجاکارگرساختمانی می خان،تمام ته مونده پولمون رو هم کرایه کردیم رفتیم پیشوای ورامین! یه یارویی بود یه حیاط داشت،که چند تا اتاق گِلی درب و داغون داشت که به کارگرها کرایه می داد! سال هشتاد و چهار،ماهی،نفری سه هزار تومن! مزد کارگرتو شهرستان چهار هزاربود،تو اونجا ده هزار تومن دو روز صبح ها می رفتیم دور میدان که کارگرها وامیستادن تا یکی بیاد ببرتشون سرکار،ولی چون ریزه پیزه بودیم کسی مارر نمی برد! تا یه روز که تو اتاق بودیم،اومد در زد گفت سه نفرمی خام واس کار،پرچم نگهداشتن تو خیابون،،که ما خط کشی و... انجام بدیم! داداشم نیومد،ما سه نفری هفت هشت،ده روز کار کردیم! دیگه طاقتمون سر اومده بود،یه روز که تمام مزدمون رو قراربود بده، هر چه وسایل داشتیم روبرداشتیم،،غروبش بعد تسویه،دِ برو دَر،رو که کرایه اون بنده خدارو ندیم! از ماشین صاحب کار که پیاده شدیم، چون آورده بود،دم اون خونه!انگار یارو داره دنبالمون می کنه،،چنان می دویدیم که میگ میگ اون سرعت رو نداشت !یکی نبود بگه خو بچه یارو از کجا می خاد بفهمه شما می خاین اختلاص کنید و پول بنده خدارو بالا بکشید! همون شب رفتیم پلیس راه شریف آباد،از شانسمون یه پراید،دو نفر بودن،ما چهارتارو عقب سوار کردن،نفر چهارهزار تومن گرفت،تا خود در خونمون تو روستا بورد،،که اتوبوس سه هزار کرایه اش بود.. این بود داستان اولین سفر کاری به تهران،خیلی خیلی خیلی خلاصه کردم،وگرنه تباهی خیلی داشتیم مثلا در هر رستوران می رفتیم مثل بچه گداها مارو شوت بیرون می کردن😂😂😂😂😂 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

💠 اهل حقیقت یا اهل سرگرمی ... ؟! از سلسله مباحث #حقی_که_به_گردن_ماست شرح #رساله_حقوق امام سجاد علیه السلام #حق_گوش شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

♨️طنز جبهه😂: 😱😂پس کو این در لامصّب؟!؟ 👈بچه‌ها یکی‌یکی از خواب می‌پریدند بالا. داد می‌زدند: های مُردم! و شکماشونو می‌گرفتند و می‌دویدند طرف توالت‌‌ها. ده تا توالت بود و جلوی درِ هرکدامشون ده‌‌بیست نفر ایستاده بودند تو نوبت. سروصداشون مقرّو پر کرده بود. کسی هم که از توالت می‌اومد بیرون، شکمشو می‌گرفت و می‌دوید ته صف. اکبر کاراته هم مسموم شده بود که یک‌دفعه از خواب پرید بالا. داد زد: های مُردم! های خراب کردم! و دوید به‌طرف ته سنگر. یک‌دفعه پرده‌ای را که دم سوراخ کولر آویزان بود، زد کنار و خواست بره بیرون که با صورت و سینه محکم خورد به دیوار سنگر. داد زد: آخ مُردم! و به خودش پیچید. پرده را کشید و گفت: پس کو این درِ لامصّب؟ ای خدا، عراقی‌ها مسموممون کردند و حالا هم در سنگر رو محکم گرفته‌اند! و بعد دوباره پرده را می‌کشید و می‌گفت: بچه‌ها، پس کو این در لامصّب؟ عابدینی گفت: هی، آقای مسموم! در اون طرفه. این سوراخِ کولره! اکبر کاراته -که به خودش می‌پیچید- گفت: خاک بر سرت کنند! حالا که خودمو خراب کردم می‌گی در اون طرفه؟ بعد، از خنده ریسه رفت و دوید به‌طرف در. پس کو این در لامصّب😂😂😂😂 مجموعه کتب اکبرکاراته ‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9

سلام روزتون شاد شاد🌺😊 لحظه هاےزندگیتون مثل آفتاب گرم مثل سایه دلنشین مثل باران بخشنده مثل رویا شیرین مثل پروانه سبکبال و مثل پرنده آزاد و رها باشد🌷 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆

نوروز ۹۹ ام تموم شد💚 اما بهار سبز و پر از امید همچنان ادامه داره😊 #رادیو_مرسی شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆