eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.4هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
26هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ی شیرین و خنده دار از رانندگی امام خامنه ای   💮محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد: 🌹🍃در یکی از سفرهای مقام معظم رهبری به جنوب کشور و بازدید از مناطق جنگی ، بعد از ورود ماشین به جاده‌ای خاکی حضرت آقا فرمودند : اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت فرمان نشستند و شروع به رانندگی کردند!... 🌸🍃بعد از چند دقیقه ای به یک ایست بازرسی(دژبانی) رسیدیم و آقا توقف کردند تا زنجیر را بندازند، سربازی که آنجا بود و ظاهرا تازه کار هم بود تا چشمش به آقا افتاد هل شد😄،آمد جلو و عرض ادب و احترامی خدمت آقا کرد و گفت اجازه بدهید هماهنگی کنم و رفت و به دژبان گفت: 🌹🍃قربان آدم خیلی مهمی تشریف آوردند! دژبان گفت : کیه؟ سرباز دستپاچه گفت : نمیدونم کیه؛ولی میدونم که خیلی خیلی مهمه ! 🌸🍃دژبان گفت : اگه نمیشناسیش از کجا میدونی که خیلی مهمه ؟ سرباز گفت : 🌹🍃نمی دونم کیه ولی هر کی هست آیت الله خامنه ای رانندشه! 😄😂😊😀👌 💞 حضرت آقا از این خاطره به عنوان یکی از  ترین خاطراتشان یاد می کنند. و فرمودند:ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.💞 💠بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع) شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
✍ از یکی از محافظان سید حسن نصرالله سوال شد: چقدر سیدحسن را دوست داری؟ وی پاسخ می دهد: آنقدر که امر کند الان بمیر؛ می میرم.👌 🔹در ادامه خبرنگار از او می پرسد: چقدر امام خامنه‌ای را دوست داری؟ محافظ دبیرکل حزب الله لبنان پاسخ میدهد: آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن را بیاور؛ می بَرم.✅✅✅ ❣گفتند که عاشقی و دیوانه‌‌ای در باب خیال و خم ابروی که‌ای گفتند بگو؛ به قصد قربت گفتم سید علی الحسینی الخامنه‌ای❣ بهاره رهنما کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY @Modafeaneharaam
منم باید برم....mp3
2.8M
منم باید برم آره برم سرم بره... نذارم هیچ حرومی به طرف حرم بره...😭 🎙 @Modafeaneharaam
🤦‍♀🤦‍♂😅 یکبار یکی از فامیل های دورمان که اهل تجسس (ته توی کار در بیار) بود خوشمان نمی آمد بیاد خانه مان یه جورایی می پیچاندیمش ! میخواست بیاد خانه و سرک بکشه و پشت سر دروغ بگه ! عملا اهل رابطه با اقوام نبود ! یکبار میخواست بیاد خونه مان و من یه جورای پیچوندمش که نیاد ! بعدش به جای اینکه به برادرم پیام بدم که فلانی را یک جورایی پیچوندم به آن یارو پیام دارم که من فلانی را پیچوندم که نیاد ! 🤦‍♀🤦‍♂🤷‍♀😂 هیچی ! دیگه بد پیش نیاد ! تا مدت ها روم نمیشد تو چهره اش نگاه کنم و بعد از چند سال یکجورایی عادی باهاش صحبت کردم که انگار نه انگار چیزی پیش آمده !😅 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هشدار شدید مقام معظم رهبری در رابطه با استفاده دشمن از فضای مجازی علیه نظام و هویت ما....و تخریب چهره های مورد قبول مردم》 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY @Modafeaneharaam
شادی و نکات مومنانه
#سوتی 🤦‍♀🤦‍♂😅 یکبار یکی از فامیل های دورمان که اهل تجسس (ته توی کار در بیار) بود خوشمان نمی آمد بیا
من ی بار از یکی دلخور بودم وحشتناک دعوامون شد رفتم بیرون از پی ویش گله گذاریشو به یکی دیگ از بچه ها کنم از عصبانیت زیادم اینقدر داغ کرده بودم که حواسم نبود دوباره رفتم پی وی همون ک دعوا کردم دارم تایپ میکنم اومدم فرستادم کلی حرف و گله گذاری........😬 ثانیه اول فرستادم خوند گفت خییییلی بیشعوره اصلا😂😂 تازه فهمیدم چ سوتی دادم تو اوج عصبانیت با همین حرفش سرد شدم و خنده م گرفت😂 دیگ اشتی کردیم با همین ی کلمه نکته اخلاقی از کسی ناراحتید اول به خودش بگید به بقییه چه ربطی داره فقط اتیشو تند تر میکنن تنها کسی که میتونه اتیشو خاموش کنه همونه که اتیشو بپا کرده😂 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام به همه دوستان کانال خاطرات وسوتی .. خاطره ای که میخام براتون بگم خیلی جالب و خنده داره . پسر عمه پدرم معامله گاو میکنه و یه گاوماده میخره وبعد چند روز میفروشش به یکی دیگه و بهش میگه این گاو 5ماه آبستنه و 9کیلو شیر میده و این ظاهرو باطن طرف گاو میخره و میبره بعد یک ماه یه اخطار از دادگاه واسه پسر عمه میاد که در فلان روز بیا دادگاه و موعد دادگاه میشه و میره پیش قاضی قاضی میگه تشریف داشته باش تا شاکی شما بیاد . خلاصه شاکی میاد و قاصی میگه ایشون شاکی شما هستن .. شاکی میگه اقای قاضی ایشون گاوی به بنده فروختن کلاه سرم گذاشته و دروغ بهم گفته .. قاصی هم به پسر عمه میگه چرا شما کلاه سر این پیر مردگذاشتی .. میگه اقای قاصی من گفتم این گاو آبستنه ...هست یا نیست ؟! شاکی میگه اره ابستنه .. میگه بهش گفتم 9کیلو شیرمیده .. چند کیلو شیر میده؟؟ شاکی میگه والا 12کیلو شیر میده میگه خب من چه کلاهی سر شما گذاشتم که اومدی محکمه شکایت کردی ؟ شاکی میگه اقای قاضی این گاوی که به من داده یه چشمش کور هستش... پسر عمه هم میگه ایا علف و کاه براش میریزه میخوره یا نه ... میگه اره خود به روی رضای خدا خیلی تمیز خوردشو مبخوره . پسر عمه هم ناراحت میشه . میگه پس چرا شکایت کردی ؟ میگه خو یه چشم داره اینم میگه عمو جمع کن مگه قراره شب برات داستان هزارویک شب بخونه خوابت ببره 😂 🤦‍♀😍🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام منم یه خاطره از دوران دانشحوییمو میگم😅 یادمه اونموقه ترم اولی بودیم اما نمیدونم چرا حراست اذیتمون نمیکرد.با بچه ها شرط گذاشتیم هرکی عرضه داره بره از یخچال دانشگاه مربا و سیب و اینا برداره بیاد بخوریم گشنمون شده بود.منم واقعا خیلی اعتماد به نفسم بالا بود و جسارتم زیاد.گفتم من میرم.اقای حراسته پشت کامپیوترش بود و مارو می پایید اما من ندیدمش رفتم تو اشپزخونه چند تا سیب رو برداشتم تق تق دونه دونه از دستم افتاد رو زمین بعد گفتم ولش کن رفتم سراغ شیشه مربا.یه انگشت زدم داخلش و بردم سمت دهنم و به دوستام گفتم دیدیییییییین تونستممممم! خلاصه اون اقاهه داشت منو میدید اما چیزی نگفت... بعد یکی دوساعت و تموم شدن کلاسا انگار منتظرم بود منو دید بهم گفت خانوم فلانی میشه بیاید دفترم کارتون دارم.... واااااای همه ترسیده بودن ک نکنه میخاد اخراجم کنه... خودمم خیلی ترسیده بودم.اما رفتم داخل اتاقش.هیچکس نبود.بهم پیشنهاد ازدواج داد فک کنم با اون مرباهایی که دور دهنم کشیده بودم خیلیییییی جذاب شده بودم..اما بهش گفتم نهههههه من قصد ازدواج ندارمو حالش گرفته شد.. از اون موقه هم بیشترررررر شیطنت کردم چون میدونستم چیزی بهم نمیگه.کلا بد عادتم کرده بود😂🙈🤦‍♀ 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
خاطره ای از ترمیم دست رهبر انقلاب بخاطر دختر ایشان خاطره ای از ترمیم دست رهبر انقلاب به کمک دختر ایشان میسر شد. حضرت آیت‌ الله خامنه‌ ای درباره ترمیم دست مجروح‌شان و نقشی که فرزند ایشان در به دست آوردن توانایی از دست رفته، انجام داده است، می‌فرمایند: دست من، آن اولی که فلج شد، به خاطر حادثه ترور، تا مدتی این دست، اصلاً حرکت نمی‌کرد و ورم داشت. بعد به‌تدریج دیدم که یک‌کمی از شانه حرکت می‌کند. دکتر به من گفت وقتی راه می‌روم، دست‌هایم را به‌طور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش‌یواش دیدم می‌توانم دستم را خم کنم از آرنج.   در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.   دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته‌ام، خیلی تشویق گرد. گفت این بچه دست تو را خوب می‌کند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل می‌گیری، همین باعث می‌شود سنگینی‌اش را تحمل کنی؛ همین‌طور هم شد. بغل می‌گرفتم، می‌آوردم و می‌بردم. بعد یواش‌یواش این دست قوت پیدا کرد. الآن هم انگشت‌ها از مچ به پایین، دست نیست، صورت دست است؛ چون هیچ کاری برای ما، تقریبا-تقریبا! انجام نمی‌دهد. بعضی از کارها را فقط می‌کند، ولی دست، دست است دیگر شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
📢خاطره شهدا: 🌺خوش تیپ باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». شهید ابراهیم هادی کتاب سلام بر ابراهیم، ص41 🌺🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌺 📜امــام عــلــی (علـیـه السـلام) زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است. غررالحـكم، ص 256 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
سلام به همه عزیزان; سوتی که میخوام بگم از پسر عموم آقا فرشاد که تو روستا ساکن هستن. یروز. گاوشون میمیره فرشاد نمیره مدرسه 😔😔 فرداش که میره مدرسه معلم ازش میپرسه فرشاد چرا دیروز غیبت داشتی فرشاد خان میخواد با نهایت ادب واحترام به معلم غیبتشو موجع کنه میگه آقا گاومون عمرشو داده به شما😄 معلم. چنان کتکی بهش میزنه که دیگه بعد مردن گاو مدرسه. نمیره😁😁 😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
نقل از مادر بزرگوار 🕊🌺🌿 ‌🌺 از همان کودکی،به بچه‌ها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند.😊 مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صله‌رحم،موقع شام میرفتیم که تمام شده باشد.👌 در رادیو و تلویزیون هم اگر احساس میکردیم که موسیقی پخش میشود که شرعاً گوش دادنش صحیح نیست،صدا را قطع میکردیم و اینها باعث میشد که رسول،مسایل دینی را بیاموزد...✅ یادم می‌آید یکبار زمانی که بچه بود،سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود،یکهو دیدم رسول گوش‌هایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین!❗️ گفتم:چیه مامان؟ گفت:گناه دارد نمیخواهم بشنوم...☝️ 🌹 ❤️ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY @Modafeaneharaam