eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
65هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
25.6هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👁 آیا چشم زخم واقعیت دارد؟ حتما ببینید...👁🔵 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✅تلنگر ✍به یک بزرگی گفتند: بچه ی شما بی ادب است. گفت: چه کرده است؟ گفتند: سقایی مشک آبی روی دوشش بود و می رفت. بچه ی شما یک سوزن به مشک آب فرو کرد و این آب هایش خالی شد. آن بزرگ خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت. همسر شروع کرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد. گفت: چرا؟ گفت: من وقتی حامله بودم، از کنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی که خوردم، باید... من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشک سوزن بزند. الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
CQACAgQAAxkDAAEdArtgAAFZFHA1FJRFbTKJ6QOQ-0_g3wEAAokDAAJVGBFTiWNa_Yn7rXweBA.mp3
2.31M
🔉 ا زبان حال امیرالمومنین(ع) و روضه های فاطمیه هستی ام بودی، رفتی از دستم تو چرا رفتی؟ من چرا هستم؟ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ سه دقیقه مداحی و نماهنگ زیبا چادر نمازت پویانفر ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
roshangari.ir - آن سوی مرگ - استاد امینی خواه.mp3
8.57M
❌🎧 شرح کتاب 🔺 ۵ 👈 ادامه داستان اول: دختری که به کما میرود و روحش آزاد میشود و .. ▪️نوری از در شیشه ای ICU وارد شد و به سمت من آمد، آقایی نورانی را دیدم! ▪️آن آقا مرا به دنیایی دیگر برد! و صحنه هایی نشانم داد! ▪️×دختری که مرگ مغزی کرده و و نیمه بدنش فلج شده بود و همچنین نا بینا بود، به یکباره به هوش می آید و از جایش بلند میشود! 📚 مرور و بررسی کتاب 👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه 🌐 منبع: کانال امینی خواه 🔻مشاهده تمامی جلسات👇 yun.ir/r0ops8 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
آسون در یک آرایشگاه زنانه 7 نفر در سالن انتظار نشسته اند با اطلاعات زیر ترتیب نشستنشون رو مشخص کنید: کیمیا، بین یلدا و شیما نشسته. سیما کنار ناهیده. یلدا نفر اول صفه. صندلی مهتاب بین شیما و ناهیده. پریسا در انتهای صف قرار گرفته. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداشی مهربون❤️😍😘 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✨﷽✨ ✅اثر رضایت پدر در قبر! ✍آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی ‌‌┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 کیک دامادی برای شهید مدافع حرم 👈 شهید مجید قربان‌خانی، پسری بود که به حر شهدای مدافع حرم معروف شد؛ زندگی او داستان عجیبی دارد که در این مستند و از زبان مادرش می‌شنویم ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
06.mp3
4.78M
❌🎧 شرح کتاب 🔺 ۶ 👈 داستان دوم: تجربه مرگ مهندس ساختمان ▪️صدای زنگ را شنیدم، با سرعت به سمت در رفتم، خواستم ضامن در را بکشم اما دستم از ضامن عبود کرد !!! ▪️بدنم از در رد شد! دفعتا به پشت در افتادم و برادرم را که پشت در بود دیدم! ▪️به او گفتم من اینجا هستم اما صدای من را نمیشنید..! یکهو در تاریکی فرو رفتم! 📚 مرور و بررسی کتاب 👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه 🌐 منبع: کانال امینی خواه 🔻مشاهده تمامی جلسات👇 yun.ir/r0ops8 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
👌 حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا(علیه السلام) روا شد ✍ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من! به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. 💥غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد! 📚برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
🔴بـاز هــم بـپـرس! زنى به خدمت حضرت زهرا (س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مى‏كند. مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: «هر چه میخواهى بپرس». آن زن سؤالات خود را مطرح كرد تا به ده سؤال رسيد و حضرت زهرا (س) با روى گشاده جواب میداد. آن زن از زيادى پرسش‏ها شرمنده شد و گفت: شما را بيش از اين زحمت نمى‏دهم. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «باز هم بپرس». سپس حضرت براى تقويت روحيه آن زن چنين فرمود: «اگر به كسى كارى را واگذار كنند مثلاً از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند، آيا او با توجه به آن پاداش، احساس خستگى مى ‏كند؟» زن جواب داد: نه. حضرت فرمود: «من در مقابل هر پرسشى كه جواب مى ‏گويم، از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت مى‏كنم و هرگز ملول و خسته نمى‏شوم. از رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله‏ وسلم شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى ‏شوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشته‏اند، از خداى خود پاداش مى‏ گيرند». 📚منابع: محجة البيضاء ج1، ص30 بحار الانوار ج2، ص3 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak