هیجان ببینید😱 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

🔺لذتی که تو این پنج دقیقه خوابا هست تو انتقام نیست. .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

❤️🍃🌸🌷🌸🌷🌸❤️ یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین @Dastan .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

🌸 آیت الله فاطمی نیا: روزی با پدر میخواستيم برويم به یک مجلس مهم. وقتی آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند! گفتم عبايتان كجاست؟! گفتند مادرتان خوابيده بود و عبا را رويشان ڪشیده‌ بودم! به ايشان گفتم : ولی بدون عبا رفتن آبرو ريزی است!! ايشان گفتند: اگر آبروی من در گروی آن عباستــ و برداشتن آن عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است، نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را... @Dastan .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

💠دعایی که بعد از مرگ هم مستجاب است ▪️این قسمت: بیست و چهار سال بعد ▫️تجربه‌گر : آقای حسن کریمی #تجربه_مرگ_موقت 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2564523 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

سوسک رو انداخت تو 🕸 عنکبوت، سرعت عمل دیدنی عنکبوت .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

غافلگیر کردن خواهرانه😑 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

صبح برفی یک اسفند/ زنجان 😍 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak

#چالش_تجربه_چادری_شدن ♥️ سلام. من مادر ۲ تا دختر هستم و الحمدالله و المنه هر ۲ تا چادری و محجبه و دختر اولم در حوزه علمیه درس می خونه. فقط خواستم برای مادرای عزیز گروه یکی از کارهایی که کردم تا دخترام چادر بشن و اون رو قبول کنن رو توضیح بدم. از وقتی که بجه ها زیر ۲ سالشون بود براشون روسری گرفتم و روسری رو کنار لباسهای بیرونیشون گذاشتم یعنی هر وقت می خواستم بچه رو حاضر کنم ببرم بیرون و از خودش کمک می گرفتم که برو لباسهات رو بیار روسری هم میاوردن. یعنی به بچه فهماندم که اینم جزو لباس هایی هست که باید بیرون از خونه داشته باشی ولی وقتی از خونه می رفتیم بیرون از زور گرما یا هر چیزی بچه روسری رو در میاورد بهش سخت نمی گرفتم و از سرش در میآوردم. برای من مهم این بود که بجه روسری رو مثل جوراب و شلوار و..‌. قبول کنه که باید حتما سرش باشه که الحمد الله وقتی تو اون بچگی با روسری بیرون میبردمشون اینقدر توسط اطرافیان مورد توجه و تشویق قرار می گرفتن که همین خودش تربیت من رو کامل می کرد. و یک کار دیگه هم این بود که هیچ وقت از حجابم که تو گرما اذیت میشم و یا دست و پا گره حرف نمی زنم تا دیدشون بد نشه. @Sooti_Hamsaran

#سوتی_مدرسه یه بار به یکی پیام دادم لطفا اگه میشه pdf کتاب رو برام بفرس دیدم نفرستاد شب ش پیام داد گفت ایمیل بده بفرستم اونجا برگشتم بهش گفتم اصلا نخواستم گدا😐😐😐 خدا هیچکی رو بهت محتاج نکنه😒😒😒 بعد دوستم یه شماره داد گفت به این بگی بهت میده خواستم بهش پیام بده دیدم عه پیام خودم اونجاست دیدم من اشتباها به استاد خودم پیام دادم گفت نخواستم گدا 😐😱 @Sooti_Hamsaran

⭕️ جهادِ #تبیین اگر یک تصویر بود... .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak