✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_تاکسی✨
ماسک مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، کمی پایین آمده بود. خانمی که عقب تاکسی نشسته بود، گفت : «ببخشید ، ماسکتون رو یه کم بکشید بالا. میگن موج چهارم تو راهه.»
مرد در حالی که ماسکش را بالا میکشید،گفت:شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»
زن گفت: «فعلا که بیم موج برای همه مون هست.» راننده گفت: «اتفاقا خیلیها عین خیالشون نیست، انگار نه انگار که کرونا بیخ گوشمونه.» مردی که جلوی تاکسی نشسته بود،گفت: «ایشالا شر این کرونا کم میشه.» راننده گفت: «کرونا هم که نباشه باز باید حواسمون باشه، مردن همیشه بیخ گوشه. بیخ بیخ گوش.»
بعد گفت: «مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم/ جرس فریاد میدارد که بربندید محملها»
کسی چیزی نگفت. ماسک مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، دوباره پایین آمد. مرد ماسک را بالا کشید. زن دست کرد توی کیفش و با دستمال یک ماسک نو به مرد داد.
*سروش صحت
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak