🌹طنز جبهه!😜
🌿... آتیش توپخانه عراق در منطقه بی سابقه بود و به حدی زیاد شده که در عقبه منطقه همہ اتوبوس🚌ها سرو تہ ڪردند
و داشتند بہ سرعت منطقہ رو ترڪ مےڪردنند ، من و فریبرز هم با یه ماشین بودیم و همین که این صحنه را دیدیم😂 دور زده و پشت سر بقیه خودروها قرارگرفتیم😄
آتیش🔥هر لحظہ سنگین تر مےشد.😖
🌿... راننده اول وقتی دژبانے😎 رسید در حالے ڪہ جلوی او را گرفتہ بود🚫و طناب⛓را در دست داشت گفت:🗣« اخوی ڪجا❓
گفت : « شهید دارم😔» دژبان راه رو باز ڪرد و رو بہ دومـ2⃣ـے گفت:🗣 «شما ڪجا برادر»
او هم بلافاصلہ گفت « مجروح دارم🤕💉»
و دوباره دژبان راھ🛣رو باز ڪرد✅ و سرانجام رو بہ سومـ3⃣ـے ڪہ ما بودیم و فوق العاده هم دست پاچہ ڪرده بودیم گفت:
« شما دیگہ ڪجا😑😐» و فریبرز ڪہ دیگہ نمےدونست تو اون موقعیت چے بگہ🎩😣 و فقط براے اینڪہ چیزے گفتہ باشہ👈 با عجلہ گفت : مفقود الاثر دارم!😄 واین جمله تاریخی فریبرز برای خودش و دیگران سالها موجب خنده و شادی دیگران شده بود😝😁😳
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
💠چند #داستان کوتاه در باره کرامات و عنایات حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام
1️⃣حضرت عباس علیه السلام در کلام حضرت زهرا علیها سلام 👇
🔹روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به مولا علی علیه السلام می فرمایند: که به زهرا بگو، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟
مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا علیها سلام می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که:
👈 "یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس"
👈ای امیر المؤمنین! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی است....
📚معالی السبطین، جلد 1، ص 452
2️⃣علامه طباطباییرحمه الله
سرمایه و دارائی من این است که مانند ترکهای پشت کوه، صاف و بیغلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ارادت و ایمان دارم
📚کتاب خورشید اهل دل
3️⃣بچه محل بودیم حالا هم توی خیبر شده بودیم همرزم.
صبح عملیات دیدمش. شده بودغرق خون.دوتا دستاش قطع شده بود.همه بدنش پربود از تیر و ترکش.
وصیت نامه اش توی جیبش بود همون اولش نوشته بود:
"خدایا! دوست دارم همان طور که اسمم را گذاشته اند ابوالفضل، مثل ابوالفضل علیه السلام شهید شم.
شهیدشده بود و دو تا دستاش هم قطع شده بود...
✍️راوی مجید طوسی
4️⃣بیراه نبود که حامد بین مجروحان ایرانی معروف شده به شهید ابالفضلی...
جلوی چشم امیر تمام روضههای ابوالفضلی که شنیده بود و تمام نوحه هائی که خوانده بود مجسم شدند؛
حامد سر تا پا زخم بود بیدست و بیچشم با سری مجروح و جسمی سر تا پا زخمیِ تیر و ترکش...
یادش افتاد حامد همیشهی خدا عاشق روضهی ابوالفضل بود.
یادش افتاد حامد همیشه میگفت من اگر روزی ریش سفید هیئت شوم، همهی نوحه خوانها را میگویم فقط روضهی ابالفضل بخونند...
📚برشی از زندگی شهید مدافع حرم حامد جوانی
5️⃣علیرضا چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت.
آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان...
معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!»....
پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد.
6️⃣ دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟
✨ جواب داد: هر وقت که راه کربلا باز شود.
✨توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل.
✨وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود،
✨شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا
وقتی برگشت اولین کاروان زائرهای ایرانی رفتند کربلا....راه کربلا باز شده بود...
🍀راوی علی طاهری، پسرعموی شهید
📚شهداواهل بیت علیهم السلام #ناصر_کاوه
#خواندنی
#امام_حسین
#تاسوعا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92