eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
های تقویت صبر ⁉️⁉️راههای تقویت صبر به صورت مفهومی 🔆مامان من عروسک میخوام همین الان .پس کی میخری؟ 🔅🔅برات میخرم اما تا دو هفته ی دیگه 🔅شما باید به تعداد روزهایی که فرزند شما قراره صبر کنه تا به خواسته اش برسه دایره .گل و یا هر شکلی که کودک دوست داره رو روی کاغذ نقاشی کنید ودربیارید تا او هر روز یکی از آنها را در قلک یا جعبه ای در بسته بریزد تا روزها برایش قابل شمارش وقابل تحمل شوند . ❌❌حواسمان باشد تا سر موعد مقرر به عهد خود وفا کنیم . https://eitaa.com/khaneAram_Basir
نهم حقیقتاً دوست دارم بدانم نوشته‌های دفتر علی، خیالی است یا داستان جوانی که از اصل قضیه کناره گرفته و حالا احساسش فروکش کرده، با تسلط و تحلیل، گذشته‌اش را نوشته است. همیشه این دیر فهمیدن‌ها چقدر زجر آور است؛ وقتی می‌فهمی که زمان گذشته است و دیگر نمی‌توانی کاری انجام بدهی. قالیچه را بر می‌دارم. کتابم را زیر بغلم می‌گیرم و در پناه سایه‌ی دیوار حیاط دراز می‌کشم. اگر نمی‌ترسیدم که اهل خانه بیدار شوند، فواره‌ی حوض را باز می‌کردم و از صدای آب لذت می‌بردم. در این فضا حال و حوصله‌ی خواندن درباره‌ی تاریخ آمریکا را ندارم. کتاب را بالای سرم می‌گذارم که نبینمش. دستم را زیر سر ستون می‌کنم. بوی ریحان و تره حالم را جا می‌آورد. به قول مسعود: چینه دان احساسم پر از لذت می‌شود. خیره می‌شوم به قامت کشیده‌ی ریحان‌ها و برگ‌هایی که از دو طرف دستشان را باز کرده‌اند. ماچ صدا داری برایشان می‌فرستم که صدای خنده‌ی علی متوقفم می‌کند: _ حال می‌کنی‌ ها. لبم را تو می‌کشم و نگاهن را بالا می‌آورم، دمپایی می‌پوشد و می‌آید: _عشق‌اند این ریحون‌ها. با تعجب چشمانش را گشاد می‌کند: _دیگه نه به این غلظت. این جنس مذکر، اگر کمی دلش را روغن کاری می‌کرد، دنیا خیلی قشنگ‌تر می‌شد. اصلاً کجا ظرافت و لطافت را می‌شود حالی این‌ها کرد. هر چند که هروقت دلشان بخواهد، قوه‌ی ادراکه‌ی تشخیص زیبایی‌شان بالاست. و الا که مثل بُلَها فقط نگاهت می‌کنند و تو باید ممنون باشی که قضاوتت نمی‌کنند. می‌نشینم تا علی‌ هم بنشیند. می‌گوید: _ خوشمزگی و خوش‌بویی‌شو قبول می‌کنم، اما درک لذت عشق را باید دفاع کنی. شانه بالا می‌اندازم و می‌گویم: _ تو دراز بکش و از زاویه‌ی دیدی که من داشتم چند دقیقه نگاه کن، بعد حست رو بگو. بلند می‌شوم و کمی از قالیچه فاصله می‌گیرم تا تمرکزش بهم نریزد. علی دراز می‌کشد؛ حالا دارم از بالا ریحان‌ها را می‌بینم. همه‌ی دست‌ها رو به آسمان بلند شده‌اند. چه با نشاط ... یاد باغچه‌ی طالقانمان می‌افتم. ظهرها و غروب‌ها با چه ذوقی سبزی می‌چیدم. دلم برای آن روز‌ها تنگ شده است‌. پدربزرگ وقتی سبزی می‌کاشت و به درخت‌ها رسیدگی می‌کرد، هم صحبتشان می‌شد، گاهی برایشان حافظ و سعدی زمزمه‌ می‌کرد. گاهی همین‌طور که بیل می‌زد درد دل هم می‌کرد، زمانی خسته کنار جوی آبشان می‌نشست و تسبیحش را به یاری می‌گرفت و لذت‌مند نگاهشان می‌کرد. فرق آن میوه‌ها و سبزی‌ها را فقط موقع خوردن می‌فهمیدی‌. ادامه دارد .. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام على عليه السلام: راستى، تو را نجات مى دهد، هرچند از آن بيمناك باشى و دروغ، تو را نابود مى كند، گر چه از آن خطرى براى خود حس نكنى الصِّدقُ يُنجِيكَ و إن خِفتَهُ، الكِذبُ يُردِيكَ و إن أمِنتَهُ ميزان الحكمه جلد6 صفحه 177
🌸شریف‌ترین دل ‌ها 💜دلـی است كـه 🌸اندیشه‌ى آزار دیگـران 💜در آن نبـاشد... 🌸شاد كردن دل انـسان‌ها 💜ارزشش والاست... 🌸محبت کنیم و تـا میتوانیم 💜دلـی به دست آوریـم ♥️سلام صبح بخیر🌹 ♥️
های تقویت صبر ⁉️⁉️برای تقویت خویشتن داری فرزندتان برای او برنامه هدفمند کوتاه مدت طراحی کنید 🔅🔅مثلا به او چند دانه از یک نوع حبوبات بدهید وبا کمک شما آنها را در گلدانی کاشته واز آن مراقبت,کند در صورتی که گیاه رشد کرد و خوب از کار درآمد پاداشی دریافت خواهد کرد. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#پیشنهاد_کتاب #سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/khaneAram_Basir
«سلام بر ابراهیم» کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. این کتاب زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی است. این کتاب علاوه بر زندگی‌نامه‌ای مختصر، ۶۹ خاطره از دوستان و اعضای خانواده این شهید بزرگوار و مفقودالاثر جمع‌آوری کرده است. این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند. شهید ابراهیم هادی در اردیبهشت سال ۳۶ متولد شد و در ۲۵ سالگی در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، در ۲۲ بهمن سال۶۱ به شهادت رسید و پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند. کتاب «سلام بر ابراهیم» تا سال ۱۳۹۵ به چاپ صدم رسید و در مجموع بیش از پانصد هزار نسخه از آن منتشر شده است. ویژگی‌های خاص این شهید و خاطراتی که بعضاً خواننده را به تحیر وامی‌دارد از مشخصه‌های منحصربه فرد این کتاب است. در بخشی از این خاطرات می‌خوانیم: به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت می‌کردیم. یکی از دوستان که ابراهیم را نمی‌شناخت تصویرش را از من گرفت و نگاه کرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه!؟ با تعجب گفتم: خُب بله، چطور مگه؟! گفت: من قبلاً تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سَر بازار می‌ایستاد. یه کوله باربری هم می‌انداخت روی دوشش و بار می‌برد. یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟ گفت: من رو یدالله صدا کنید! گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو می‌شناسی!؟ گفتم: نه، چطور مگه! گفت: ایشون قهرمان والیبال وکشتیه، آدم خیلی باتقوائیه، برای شکستن نفسش این کارها رو می‌کنه. این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه! بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم! https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌿🌺🌿🌺 ▫️عدم تعادل و بی ثباتی عاطفی یکی از بارزترین ویژگی های دوره نوجوانی است. بیشتر وقت ها نوجوانان به هنگام بروز خشم نمی توانند رفتار و گفتارشان را کنترل کنند. ❗️خیلی زود متأثر می شوند. به خصوص زمانی که احساس می کنند کسی به حرفشان گوش نمی دهد. به همین خاطر دست به اعمال ناخوشایندی می زنند. البته خیلی زود هم پشیمان شده و خود را سرزنش می کنند. ➕➖➕➖➕➖➕➖➕ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💥فوائد آمیزش در قانون بوعلی سینا💥 ✅ اگر آمیزش در زمان مناسب وبه طور صحیح انجام شود؛ فوائدزیادی دارد ازجمله : ✨زوائد بدن را پاک کرده وبرای رشدو بالندگی آماده میگرداند. ✨افکار آشفته را از انسان برطرف کرده واورا دلیرو شجاع میکند. ✨برای درمان بیماری کلیوی که از پرشدن خون پیدا میشود ونیز در بیماری های ناشی از خلط بلغمی مفید است. ❌و ترک آن باعث ضرر وآسیب به بدن میشود ازجمله : ✨ترک آمیزش در مردان باعث متراکم شدن آب شهوت و تبدیل شدن آن به ماده ی سمی گشته وبخار حاضل از آن به قلب ومغز آسیب میرساند. ✨وترک آمیزش در زنان باعث خفگی رحم شده لذا زن احساس سنگینی وسردشدن بدن دارد. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
دهم بلند می‌شوم و کمی از قالیچه فاصله می‌گیرم تا تمرکزش بهم نریزد. علی دراز می‌کشد؛ حالا دارم از بالا ریحان‌ها را می‌بینم. همه‌ی دست‌ها رو به آسمان بلند شده‌اند. چه با نشاط ... یاد باغچه‌ی طالقانمان می‌افتم. ظهرها و غروب‌ها با چه ذوقی سبزی می‌چیدم. دلم برای آن روز‌ها تنگ شده است‌. پدربزرگ وقتی سبزی می‌کاشت و به درخت‌ها رسیدگی می‌کرد، هم صحبتشان می‌شد، گاهی برایشان حافظ و سعدی زمزمه‌ می‌کرد. گاهی همین‌طور که بیل می‌زد درد دل هم می‌کرد، زمانی خسته کنار جوی آبشان می‌نشست و تسبیحش را به یاری می‌گرفت و لذت‌مند نگاهشان می‌کرد. فرق آن میوه‌ها و سبزی‌ها را فقط موقع خوردن می‌فهمیدی‌. کنارشان می‌نشینم. نوازششان می‌کنم. زیر دستانم تکان می‌خورند. حال خوشی پیدا می‌کنم. گروهی را هماهنگ به رقص وا داشته‌ام. می‌گوید: _ دارم کم‌کم حرفتو قبول می‌کنم. ریحانی را می‌چیند و همین‌طور که بو می‌کند رو به آسمان دراز می‌کشد. و زمزمه می‌کند: _عشق. عشق برای تولد یک ریحون، زیبایی یک ریحون، عطر یک ریحون.‌ کاش می‌شد این درک و حس رو منتقل کنی‌ به بقیه. مگر چشم و گوش را از آدم‌ها گرفته‌اند که فریاد زیبایی طبیعت را نمی‌شنوند و نمی‌بینند‌. خودشان را به دیدن مصنوعات عادت داده‌اند و دل به یک گل و سبزه نمی‌دهند. _ بعضی حس‌ها رو باید آدم خودش دریافت کنه. وقتی براش بگی نمی‌تونه همراهت جلو بره. نهایت و نتیجه‌ای برای این فکر کردن نمی‌بینه. _ نهایتش رسیدن به خالق زیبایی‌هاست که توی خوشگل پر سوال دیوونه رو آفریده که خواب رو از کله‌ی آدم می‌پرونی. متعجب بر می‌گردم سمتش: _ دفترم! نگو که ندیدی و برنداشتی و چه‌قدر خوشحال نشدی؟ برو بیار، فکر عاقبتت باش. هلش می‌دهم عقب و روی فرش می‌نشینم. کتابم را بر می‌دارم؛ و خودم را مشغول نشان می‌دهم. کمی در سکوت نگاهم می‌کند. محل نمی‌گذارم. صدایش را تحکمی بلند می‌کنه که: _ لیلا خانوم! دفتر من رو شما نباید بر می‌داشتی.‌ به خالق زیبایی‌ها قسم، اگر من تا برسم داخل اتاق و دفتر را سر جاش نگذاشته باشی اون وقت... کتاب را می‌بندم: _ خالق زیبای من رو قسم نخور، برادر زشت! چون کور خوندی. به جان این ریحون‌ها قسم که تا آخرش رو نخونم محاله برگردونم‌. نرم می‌شود: _ لیلا جان! -برادر جان! استثنائا با هیچ تهدید و تطمیعی مجاب نمی شوم. وخندان به ابروهای بالا رفته و چشمان درشتش نگاه می کنم. لب هم می کشد و سری تکان می دهد : - باشه باشه. منتظر باش! می خواهد بلند شود که دستش را می گیرم و می گویم : - داداش! داشتی راجع به موج یه چیزی می گفتی. مکثی می کند و می گوید : - خودت که اهل فکری، بقیه اش را بگو. سرم را پایین نی اندازم. - خب بدترین حالتش، طعنه به تمام مشکلاتیه که داشتم. - خواهری! من غلط بکنم طعنه بزنم. گزینه ی بعدی... - پس بهترین حالتش تحلیل سختی هاییه که داشتم. - بهترشد. گزینه ی سوم؟ با انگشتانم بازی می کنم و می گویم : - بازیم می دی؟ می گوید : - نه. گزینه ی دال را علامت بزن. و بلند می شود و می رود. دوست ندارم گزینه ی دال را پیدا کنم؛ هرچند که ذهنم مقابل ((دوست ندارم)) می ایستد. گزینه ی دال حتما صبر کردن یا انجام دادن کاری است که دوست نداری، اما به صلاحت است. حتی اگر موج هایش زندگی ات را در جهت دیگری جلو ببرد و صدایت به شکایت بلند شود. ادامه دارد .. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام على عليه السلام: در فريب آرزوها، عمرها به پايان مى رسد في غُرورِ الآمالِ انقِضاءُ الآجالِ غررالحكم حدیث6471