eitaa logo
خانه کتاب کوثر
86 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
🏞 📚 قلب بی‌تاب و زخم‌خورده‌💘 علی می‌خواست از سینه بیرون بزند. ♨️او هیچگاه به مردی اجازه نداده بود‌ نزد او درباره رعنا حرفی بزند, نه از حسن و‌ جمالش و نه حتی درباره ازدواجش با او. 🔰می‌خواست نامش به پاکی و بکری وجودش برای او بماند و به زبان هرکس و ناکسی نیاید. 🔺اما امروز می‌دید که غریبه‌ای اتوکشیده و ازخودراضی چگونه از راه نرسیده خود را صاحب سرنوشت و سرگذشت رعنا می‌داند. شاید فرهمند راست می‌گفت. علی مرد متعصبی بود و این تعصب قسمت عمده‌ی شرف و انسانیت اورا تشکیل می‌داد. @khaneketabkosar
🖼 📚 خانه‌شان یکی‌دوتا کودک نداشت. با حسن و حسین و زینب و کلثوم علیه‌السلام می‌شدند چهار بچه. یکی هم در راه بود. خانه‌ی پر طراوت و شاد و بانشاطی داشتند.☺️ 🍃فاطمه سلام‌الله‌علیها با بچه‌هایش بازی می‌کرد، با آن‌ها هم صحبت می‌شد و برایشان قصه‌ها می‌گفت . 🔅می‌گذاشت حرفهایی را که شنیده بودند بزنند، بپرسند و بشنوند. 💠مادر برایشان شعر هم می‌خواند: مثل پدر باش ای حسن از حق دفاع کن ای حسین کن بندگی ذُوالمَنَن با کینه تو زان دم مزن ♡♡♡♡ ✔️تربیت شاُن مادر است. اسباب و وسایل، همان خلاقیت و رفتار و کلام مادر است و بچه‌ها با مادرند که خوبی‌ها و بدی‌ها را می‌شناسند و فضای خانه عطر فهم مادر را می‌گیرد فهم بندگی و بزرگی!👌 ╭┅──────┅╮ @khaneketabkosar ╰┅──────┅╯
🖼 📚 ☘ برگی از کتاب: اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦 پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد: _البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه… @khaneketabkosar