eitaa logo
خانه معارف طلاب جوان
55 دنبال‌کننده
29 عکس
2 ویدیو
0 فایل
محتوای جلسات و گفتگوهای خانه طلاب جوان قم درباره آیات و روایات در این کانال بیان خواهد شد. ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه طلاب جوان
6⃣1⃣ "أَنّي أَخلُقُ لَكُم مِنَ الطّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ فَأَنفُخُ فيهِ فَيَكونُ طَيرًا بِإِذنِ اللَّهِ وَأُبرِئُ الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ وَأُحيِي المَوتىٰ بِإِذنِ اللَّهِ" (آل‌عمران؛ ۴۹) 🔸 اما در پاسخ به نکته‌ای که گفته شد اگر روزی مثلاً به جایی برسد که آن علت ناشناخته‌ی تأثیرگزاری که با زدن عصای حضرت (ع) به سنگ آب را از آن جاری کرد، بشناسد. آیا بودن آن کار از بین می‌رود یا نه؟ 🔻 پاسخ این است که از بین نمی‌رود، زیرا چه معجزی از این بالاتر که انسان [فی‌المثال حضرت موسی (ع)] کاری‌ را بکند که بعد از دانش بشری بتواند به راز آن پی ببرد؟ این خودش معجزه بزرگی است و چیز کمی نیست. 🔻 مثلاً فرض بفرمائید: "وابری الاکمه والابرص" که در باب حضرت قرآن می‌گوید: پیسی و برص را معالجه می‌کرده، ممکن است دانش بشری و دانش پزشکی بتواند بیماری پیسی را علاج کند لکن این مربوط به دو هزار سال بعد از ان تاریخ است. 🔻 بهرحال معجزه آن کاری است که از یک علتی ناشی می‌شود، منتها آن علت برای بشر شناخته شده نیست، ولو اینکه یک روزی برای بشر شناخته خواهد شد و ما اتفاقاً امیدواریم یک روزی بشر تمام این اسرار را بشناسد، کما اینکه تدریجاً هم دارد شناخته می‌شود. 🗓 بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره؛ ۱۳۷۱/۰۲/۱۶ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 🆔 @Khanetolab
خداى متعال در قرآن درباره‌ى بیعت با پیغمبر میفرماید: لَقَد رَضِىَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فى قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم؛(۵) اى پیامبر ما! آنهایى که با تو بیعت کردند - خداى متعال میدانست که در دلهاى اینها چیست - این بیعت با آن انگیزه‌ى صادقانه موجب میشود که خداى متعال سکینه و آرامش را بر دلهاى آنها نازل کند. وقتى سکینه بر دلها نازل شد، دغدغه‌ها از بین خواهد رفت، نگرانى‌ها از بین خواهد رفت، ناامیدى از بین خواهد رفت. امروز یکى از کارهاى مهمّ دشمنان ایجاد ناامیدى و تزریق ناامیدى است؛ در بخشهاى مختلف جوان را ناامید کنند، پیر را ناامید کنند، انقلابى سابق را ناامید کنند. این آرامش و سکینه‌ى الهى، امید به انسان میدهد. بیعت با پیغمبر این‌جورى است. شما امروز وقتى با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید، با پیغمبر بیعت کردید. آن‌کسى که امروز با امام خمینى بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتى شما خطّ انقلابى امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگى بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آن‌وقت: اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلى‌ رَسولِه وَ عَلَى المُؤمِنینَ؛(۶) [این‌] در یک آیه‌ى دیگر [است‌]؛ در این آیه: فَاَنزَلَ السَّکینةَ عَلَیهِم؛ خداى متعال آرامش را به دلها خواهد داد. وقتى آرامش داشتید، اطمینان قلب داشتید، آن‌وقت در عرصه‌ى مقابله‌ى با دشمن دچار حیرت نمیشوید، دچار ناامیدى نمیشوید، دچار تزلزل نمیشوید؛ امروز براساس این سکینه و این آرامش، انسان میتواند یقین کند که ملّت ایران بر آمریکا و توطئه‌هایش قطعاً پیروز خواهد شد. @khanemaaref
ألا و إنَّ لکم عندی ألّاأحتَجِبَنَّ دونَکم سِرّاً الّا فی حربٍ، این، نکتۀ بسیار مهمی است، این شفافیتی که امروز سرِ زبانهاست؛ این در کلام امیرالمؤمنین است. بعضی عادت کردند هر امر خوبی را به غربیها نسبت دهند! واقعاً انسان تعجب می‌کند از کوته‌فکریِ بعضیها! توجه به مردم، آراء مردم، اهتمام به مردم، اینها را می‌گویند: از غربیها یادگرفتیم! وقتی مراجعه به منابع اسلامی نمی‌کنید، وقتی کلمات امیرالمؤمنین و رسول مکرّم اسلام را نمی‌خوانید؛ بله، باید هم از غربیها یاد بگیرید. می‌گویند شفافیت، می‌شنوید که این شفافیت را هم آنها به ما یاد دادند! نخیر، شفافیت را امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» یاد داده است. می‌فرماید: حقّ شما بر من این است که هیچ رازی را از شما پنهان نکنم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم مگر در جنگ، مسائل مرتبط با جنگ با دشمن را نمی‌شود بیان کرد، در مسائل گوناگون امنیتی و نظامی که با دشمن طرف هستیم، جای افشاءگری نیست، جای شفافیت نیست. اما در غیر اینها، مسائل عمومی مردم باید با مردم شفاف بود. درس 322 صلاه مسافر. @khanemaaref
و لاأطوِیَ دونَکم أمراً الّا فی حکمٍ. طَیّ، هم به معنای پنهان‌کردن، و هم به معنای جمع‌کردن و پیچیدن است، که روایت دارد: کان یَطوِی فِراشَه، رسول اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله» در دهۀ آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع می‌کرد، کنایه از اینکه که دیگر خواب و راحتی برایش فراهم نمی‌شد! می‌فرماید: من بدون اطلاع و رأی شما کاری را جمع و جور نمی‌کنم. این، همان مردم‌سالاری است. این یاوه‌گوهایی که تهمت می‌زنند که: جمهوری اسلامی مردم‌سالاری و دموکراسی را از غرب یاد گرفته است! نخیر، این مردم‌سالاری است. مردم‌سالاری گاهی به شکل انتخابات است، گاهی به اَشکال دیگر است؛ با مردم بودن، رأی مردم را لحاظ کردن، خواستِ مردم را محترم شمردن، این، مردم‌سالاری است. می‌فرماید: من هیچ کاری را بدون خواست شماها، بدون رأی شماها، بدون تمایل شماها طَیّ نمی‌کنم، جمع و جور نمی‌کنم. الّا فی حکمٍ، مگر یک‌جا و آن، آنجایی که می‌خواهم قضاوت بکنم. در قضاوت، دیگر نگاه نمی‌کنم که شما چه می‌خواهید، آنچه حکم الله است آنرا من اجراء می‌کنم. @khanemaaref
جلوگيرى منافقان از گرويدن مردم به راه خدا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ‌ ؛ آن وقت در سايه‌ى اين نفاق، از راه خدا مردم را منع كردند. چون چهره‌ى آنها را كسى نمى‌شناسد، در زير اين نقاب، با ظاهر اسلام و باطن كفر شروع كردند مردمان بى‌خبر و بى‌غرض و ساده را از راه خدا منع كردن. انسان چقدر هم واقعاً متأثّر و متأسّف ميشود به حال آن انسانهاى بى‌گناه و ساده‌لوحى كه فقط يك جرم كردند، يك گناه كردند و آن اين است كه حواسشان را جمع نكردند، دقّت نكردند، فقط گناهشان اين است و البتّه گناه بزرگى هم هست؛ اين گناه بزرگى است. آن آيه‌ى شريفه ميفرمايد: «وَ قٰالُوا لَوْ كُنّٰا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مٰا كُنّٰا فِي أَصْحٰابِ السَّعِيرِ» ؛ در قيامت عدّه‌اى از كفّار ميگويند كه اگر ما مى‌شنيديم يا مى‌انديشيديم، از ياران آتش نميبوديم. فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم؛ پس به گناه خودشان اعتراف كردند خدا ميگويد به گناه چه‌؟ به گناه نينديشيدن، به گناه گوش نكردن. «فَسُحْقاً لِأَصْحٰابِ السَّعِيرِ» ؛ سختى و بلا و بدبختى باد براى ياران آتش و ياران دوزخ! ببينيد، خدا با نينديشيدن چگونه برخورد ميكند. گناه اين كسانى كه آلت دست و بازيچه‌ى منافقان و دورويان و گروه‌هاى فاسد و مُضِل قرار ميگيرند، نينديشيدن است. از نينديشيدنِ اينها استفاده ميكنند آن منافقان؛ فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ‌ ؛ از راه خدا منع ميكنند افراد را. تفسیر سوره مجادله رهبری @khanemaaref
و الفقهاءُ قادَة، فقیهان، قاده و قائده‌ها و رهبران جامعه‌اند. فقیه البته فقط به معنای این نیست که ما امروز فقیه را معنا می‌کنیم که مثلاً فقهِ مرسوم را بداند. نه، فقیه یعنی دانای دین، کسی که دین را بداند؛ اصول دین را، مفاهیم معنوی و عرض کنم که اصولیِ دین را، اعتقادی دین را، و فقهُ الله الاکبر را که توحید و معرفت الله و اینهاست. اینها فقیه‌اند. و البته بله، کسی هم که احکام و شرایع را می‌داند، این هم فقیه است، این هم مرتبه‌ای از فقه است. کسانی که فرض بفرمایید حالا شما آثار مرحوم شهید مطهری را نگاه کنید، اینها فقه است همه‌اش. مسائل فقهی توی اینها نیست غالباً، اما فقه است اینها، اینها همان شناخت دین است. فقه یعنی این. فقهاء، دینداران و دین شناسان، قادَه هستند؛ یعنی رهبران امتند. مرجع تراشی می‌کند اسلام، مرجعِ امور مردم در شناختهایشان، در پیداکردن راههایشان کی‌ها هستند؟ کسانی که دین را می‌شناسند. اینهاست که نشان‌دهندۀ خصوصیات و ممیِّزات جامعۀ اسلامی است. بعد فرمود: و الجلوسُ الیهم عبادة، وقتی که شما پهلوی فقهاء بنشینید، در واقع دارید عبادت می‌کنید. چرا؟ چون از آنها یاد می‌گیرید دیگر. ما وقتی که پهلوی یک فقیهی، یک دین‌شناسی بنشینیم، یک چیزی بگوید، یک حرفی بزند، ما از او وقتی یادگرفتیم، در واقع داریم عبادت می‌کنیم. درس 327 صلاه مسافر. @khanemaaref
آيات سوره «بقره» به تدريج نازل شده و بر موضوعات گوناگون مشتمل است و چون هر سوره به منزله فصلي از فصول قرآن كريم و در نتيجه داراي هدف و پيام واحد است، اين سوره نيز داراي غرضي واحد و جامع است. هدف واحد قابل انتزاع از مباحث متنوع اين سوره اين است كه مقتضاي بندگي خداي سبحان ايمان به همه پيامبران و همه كتابهاي آسماني است و بر اين اساس كافران و منافقان را به جهت نداشتن ايمان مذمت مي‌كند و اهل كتاب را براي بدعتهايشان از جمله تفرقه در دين خدا و فرق گذاشتن بين پيامبران ملامت و احكامي را كه ايمان به آنها مقتضاي اسلام است بيان مي‌كند. چينش آيات هر سوره و نحوه تنظيم آن به دستور پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بوده و چنان‌كه از ابن عباس نقل شده: «وقتي بر پيامبر، وحي نازل مي‌شد، نويسندگان وحي را احضار مي‌كرد و به آنان مي‌فرمود: اين آيات را در كنار فلان آيه از فلان سوره قرار دهيد»[1] و اصحاب پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به همان ترتيبي كه آن حضرت تعيين كرده بود قرآن را حفظ و تدريس مي‌كردند[2] ؛ ازاين‌رو بين آيات يك سوره، پيوندي خاصّ وجود دارد كه بايد در صدد كشف آن برآمد. به بيان ديگر: براي هر سوره حكمت و غرض ويژه‌اي است كه براساس آن رسول مكرّم، آيات را در ***{تسنيم، جلد 6، صفحه 423} كنار هم قرار مي‌داد؛ گرچه آن غرض، پيوند محتوايي نباشد بلكه حكمت و غرض ديگري غير از ارتباط محتوا در كار باشد. بر اين اساس مي‌توان گفت: گرچه به حسب ظاهر و با نگاهي سطحي و بدئي ممكن است بين آيه مورد بحث و آيات پيشين پيوندي ديده نشود، يعني بين قصه ابراهيم(عليه‌السلام) و بين داستان بني‌اسرائيل (آيات 40 تا 123) پيوندي مشاهده نگردد ليكن با دقّت و تأمّل، ارتباط و همبستگي شايان توجّهي را مي‌توان بيان داشت. @khanemaaref
دنیا بر خلاف آنچه که اهل دنیا و مادیون القاء می‌کند، جنگل نیست، محل زد و خورد و کشتن و کشته شدن نیست، محل توافق و تلائم است. این دیالکتیکی که غربی‌ها، هگل و ماکس و دیگران درست کردند که مبنای جامعه بر تضاد است؛ اسلام، عکس این را می‌گوید، مبنای جامعه بر تزاوج و تراوُد و تراحم، اینهاست. مبنای جامعه، این است. مبنای تاریخ هم این است. این را یکی از حرفهایی که جا دارد اهل فکر در قرآن دنبال کنند، بنده یک وقتی دنبال کردم سالها پیش، مسألۀ زوجیت است در قرآن، ازواج، «و جعلناکم ازواجاً». هم در مورد انسان و هم در مورد همۀ اشیاء و ممّا لاتَعلمون، اینها همه به صورت زوجیت است. این دیالکتیکِ اسلامی، این است که تفکرِ اسلامی، آن شکل جامعه و پیشرفت جامعه و حرکت جامعه و حرکت تاریخ و اینها بر اساس تضاد نیست، بر اساس تراحم است، بر اساس توادّ است، بر اساس همکاری است، بر اساس تزاوج است. این است که جامعه را پیش می‌برد. این تفکر بایستی بر زندگی ما حاکم باشد. سید علی خامنه ای. درس 332 صلاه مسافر. @khanemaaref
🕋 دین، سنّتی تاریخی 🔸 علامه‌ی شهید محمدباقر صدر معتقد است؛ از منظر قرآن کریم، «دینْ» سنتی از سنن تاریخی است و در کنار جنبه‌ی قانونی و تشریعی آن، مقوله‌ای است ممزوج با وجود آدمی و غیر قابل انفکاک از سرشت انسان. 🔹 (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ) «در اینجا دین تنها به عنوان قانون‌گذاری و دستوری از بالا معرفی نشده، بلکه به عنوان فطرت و ساختار وجودی انسان معرفی شده است... لاتبدیل لخلق الله، یعنی همانگونه که نمی‌توانی هیچ‌یک از اجزای اصلی و ارکان وجودی انسان را از او جدا کنی، دین را نیز نمی‌توانی از انسان جدا سازی.» (سنت‌های تاریخی در قرآن کریم، ص۱۱۲) 🔸 «دین» در این نگاه، مقوله‌ای است غیر قابل داد و ستد. امری مخلوق که نمیتوان از وجود آن بی‌نیاز شد. و انسان تا زمانی که انسان است نمی‌تواند از آن منفک باشد. 🔹 این سنخ از سنن تاریخی به بیان عالم شهید، بیانگر «جهت گیری طبیعی حرکت تاریخ» می‌باشد که در کوتاه مدت چالش پذیر است و جامعه انسانی میتواند در برابر آن بایستد اما در بلند مدت موجب نابودی چالش کننده خواهد شد. 🔸 البته کوتاهی و بلندی زمان در مقیاسِ سنت‌های تاریخی با آنچه در حیات عادی انسان‌ها محاسبه می‌شود، متفاوت است (وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ ۚ وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ) «قرآن مجید...از مردم زمان پیامبر سخن می‌گوید که انتظار عذاب زودرس داشتند و می‌گفتند: ... ما به تو کفر ورزیدیم، با تو به مبارزه برخاستیم، به تو ایمان نیاوردیم، گوش‌هایمان را بر صوت قرآن بستیم، پس چرا عذاب بر ما فرود نمی‌آید؟ قرآن در اینجا از سرعت در مقیاس تاریخ سخن می‌گوید...یک روز، در مقیاس سنت‌های تاریخی نزد پروردگار هزار سال است» (سنت‌های تاریخی در قرآن کریم، ص۱۱۵) @khanemaaref
‌✍🏻یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره 🔻بسم‌الله الرحمن‌الرحیم ، وسیله‌ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطه‌ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه‌ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم». 🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یی بی‌پایان از ادعیه‌ی مأثوره‌ی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه می‌سازد. 🔹مناجات مأثوره‌ی ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی‌یی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. 🔹این مناجات، نمونه‌ی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. 🔹مناجاتهای پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف ، مناجاتها را انشا فرموده است. 🔺خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱ @khanemaaref
اینکه آمده است: »الاسلام یَجُبُّ ما قَبْلَهُ« این یک امر سیاسى است. اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانى که تازه مسلمان شدهاند سختگیرى کند، هیچکس به اسلام رو نمىآورد. »جُبّ ما قَبل« کرده است و از آنچه در قبل کردهاند گذشته است امام خمینی @khanemaaref
🌱 قال سیدُنا الصادقُ«علیه‌السلام»: إنّ اللهَ تعالی یُحبّ الجَمالَ و التَّجمیل. زیبائی را و زیباسازی را خدای متعال دوست می‌دارد. این، یک امر مهمی است. 🌷و یَکرَهُ البُؤسَ و التَّباعُد، خداوند ناخشنود است از بُؤس، بؤس یعنی تنگدستی و ناداری، یعنی خداوند نمی‌خواهد هیچ کس در بین بندگانِ او نادار باشد، از ناداریِ بندگانش خدای متعال کارِه است، مایل است که همۀ بندگانِ او برخوردار باشند. 💠و التَّباؤس، تباؤس یعنی: تظاهر به ناداری. بعضیها دیده بودیم ما کسانی را که ثروت داشتند، ثروتهای زیاد هم داشتند اما جوری حرکت می‌کردند که همه بگویند اینها فقیرند، اینها نادارند، این خدای متعال از این خوشش نمی‌آید. 💞 فإنَّ الله«عزّوجلّ» إذا أنعَم علی عبدٍ نِعمةً أحبَّ أن یَری علیه اَثرَها، یا أن یُری علی أثرُها، وقتی خدا نعمتی به شما داده است، دوست می‌دارد که اثر آن نعمت در شما دیده بشود، اینجور نباشد که خدای متعال به شما نعمتی داده، آنرا کتمان کنید! «و أمّا بِنعمةِ ربِّک فَحَدِّث»، یعنی خدا می‌خواهد نعمتها آشکار باشد در جامعه. در جامعه‌ای که فرض کنید از نعمت مال، از نعمت امنیت، از نعمت اخلاق خوب، از نعمت حکومت خوب، از نعمتهای گوناگون الهی برخوردار هستند، در این جامعه نشانه‌های این نعمت دیده بشود، پنهان نکنند، کتمان نکنند، گاهی به زبان باید گفت، گاهی به عمل باید گفت. این را خدای متعال دوست می‌دارد. خوب، این، صدر حدیث. ♦️بعد راوی که می‌بیند که امام فرمودند که خدا از جمال خشنود است و دوست می‌دارد جمال را و تجمیل را، تجمیل یعنی زیباسازی؛ این، خوب، ذهن انسان می‌رود به تجملات، دیگر! همینطور هِی تجملات درست کنیم و هِی ظواهر. ذهن به اینجا می‌رود دیگر. بعضیها را ما دیدیم، قبل از انقلاب و دوران اوائل انقلاب، از همینجور تعبیرات استفاده می‌کردند برای اینکه رفتارهای اَشرافی‌گری و اینها را توجیه کنند! لذا راوی هم احتمالاً ذهنش به همین چیزها می‌رود، سؤال می‌کند: 🔍 و کَیف ذلک، تعبیر: قیل: و کَیفَ ذلک؟ اینی که فرمودید خدا از جمال و تجمیل خوشش می‌آید، این چه‌جوری است این تجمیل؟ قال: یُنَظِّفُ ثوبَه، لباسش را تنظیف کند، تمیز کند، لباسِ تمیز تنش کند. 🚫بله، به بنده اطلاع دادند چند سال قبل از اینکه که: فلان کسی که به عنوان نمایندۀ رهبری در دانشگاهها، همین دفتر نمایندگی در فلان دانشگاه هست، این لباسهای بد تنش می‌کند، وضع نامطلوبی! کهنه بودنِ لباس اشکال ندارد، لباس کهنه انسان گاهی اوقات قبائی تنش است که بیست سال است تنش است، مثل خودِ ما که از این قبیل لباسها داریم که کهنه است، می‌پوشیم؛ این، مهم نیست، مهم این است که تمیز باشد. گاهی لباس نو هم تنِ انسان هست اما کثیف است! کثیف و نامرتب و نامنظم و کج و کوله، یقۀ آنجوری. پس تنظیف کند لباس. این، اول. ✅ ینَظِّفُ ثوبَه و یُطیِّبُ ریحَه، بوی بدنِ خودش را طیّب کند، یعنی بوی عرق و بوی سیر و از این قبیل ندهد؛ عطر بزند، معطر کند خودش را. که پیغمبر اکرم نقل شده که عطر می‌زدند، ائمه«علیهم‌السلام» همینجور، امام بزرگوار ما مقیّد بودند به اینکه عطر بزنند، عطر می‌زدند. یُطیِّبُ ریحَه، بوی خودش را خوش کند، کاری کند که وقتی کسی با او برخورد می‌کند، احساس نفرت از او نکند. این هم این. 🏠و یُجَصِّصُ دارَه، خانۀ خودش را گچ‌کاری کند، گچ‌کردن کار. البته در این زمینه‌ها باید حواس انسان جمع باشد! گچ‌کاری کند یعنی: در و دیوارش ریخت و پاش نداشته باشد! نه اینکه حالا برود سنگهای قیمتی بخرد مثلاً فرض کنید که داخل خانه یا بیرون خانه را با سنگهای قیمتی؛ این، مراد نیست. یعنی اسراف‌کردن و پولِ زیاد خرج کردن، مطلوب نیست. 🧹 و یَکنِسُ أفنِیَتَه، فضاهای زندگی را جارو کند، اتاقش را، راهرو‌اش را، حیاطش را تمیز کند، دستگاه را تمیز کند، دستگاهِ زندگیِ خودش را. 💡حتی إنَّ السِّراجَ قبلَ مَغیبِ الشَّمس یَنفِی الفَقر، چراغ روشن کردن قبل از اینکه آفتاب غروب بکند، این، مطلوب است. در این روایت هست که: یَنفِی الفقر، نفی می‌کند فقر را، یعنی برطرف می‌کند یا چه، فقر را برطرف می‌کند. 💰و یَزید فی الرِّزق، رزق را افزایش می‌دهد. یعنی اینجور چیزهایی که نشان‌دهندۀ یک زندگیِ مرتب و منظّم هست. و خیلی‌ها، ما دیدیم افرادی را که زندگی‌های ساده‌ای داشتند اما تمیز، مثل گل. انسان می‌رفت توی خانۀ اینها، یک اتاق، یک زندگیِ خیلی ساده، یک فرش خیلی ساده، اما همان تمیز، مرتب، منظم، جارو کرده. این، این خوب است، این، چیز مطلوبی است. بعضیها از این استفاده می‌کنند برای اشرافی‌گری! این، نخیر، اصلاً این روایت و امثال این روایت، زیاد داریم از این قبیل روایت، هیچ ما را تشویق نمی‌کند به اینکه اسراف کنیم، زیاده‌روی کنیم، اشرافی‌گری کنیم، تجمّلات برای خودمان درست کنیم. صلاه مسافر. درس 344. @khanemaaref