#شهیدانه🌸🍃
اگه میخواے #پـرواز ڪنی، باید #دل بڪنی از دنیـا و #تعلقـاتـش، در #سجـده آخـر نمـازهایش این #دعـا را مےخواند:👌☺️🌷
✨اللهم اخرجنی"حب الدنیا "من قلوبنا 🕊🍃
#شهید_محمدرضا_الوانی🕊
#یادشون_صلوات🎗🍀🎗
°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°•.•°
🍃|قَرٰارْگـاٰهِِـ حِِـیْدَرِیُــونْْ|🍃
@heydareion
خانه سبز🌿
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفتم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آورد.
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هشتم
دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
#چند_نکته_درباره_تلاوت_قرآن:
🌼۱-چهارسوره( #عقل، #نجم، #فصلت و #سجده)سجده ی واجب دارن ودردوران قاعدگی خوندنشون #حرامه.به جزاین سوره هاخوندن بقیه ی سوره هااصلاایرادی نداره.🌼
🤔نظر مراجع درباره خواندن سوره سجده دار در قاعدگی👇
آیت الله مکارم:
خواندن یکی از آیات سجده حرام است. ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.🌹
آیات عظام خوئی، گلپایگانی، صافی، سیستانی و تبریزی:
خواندن هر یک از #آیات دارای سجده واجب حرام است.🌸
آیت الله خامنه ای:
خواندن قرآن به جز آياتى كه سجده واجب دارد براى حائض جايز است اگر چه كراهت دارد.🌺
آیت الله سیستانی:
در زمان حیض فقط خواندن #چهارآیهای که دارای سجده واجب است اشکال دارد و خواندن #آیات_دیگر آن سوره ها #اشکال_ندارد.🌻
آیات عظام امام خمینی، بهجت، فاضل، نورى:
افزون بر آیات سجده دار، باید از #خواندن_کل_این_چهار_سوره_نیز_اجتناب_شود.🌷
آیت الله وحید:
افزون بر آیات سجدهدار، بنابر احتیاط واجب باید از خواندن #کل_این_چهار_سوره_نیز_اجتناب_شود.🌾
آیت الله خامنه ای:
خواندن قرآن در دوران عادت ماهانه، #اشکالی_ندارد؛ ولی خواندن آیاتی که سجده واجب دارد، #جایز_نیست و خواندن #بقیه آیات، #اشکالی_ندارد؛ ولی خواندن بیش از ۷ آیه، #کراهت دارد؛ #یعنیثوابشکمتراست.⚘
آیت الله هادوی تهرانی:
خواندن قرآن در حال عادت #مستحب است، مگر سوره هایی که آیات سجده واجب در آنها وجود دارد.🌿
آیات عظام امام، بهجت، فاضل لنکرانی و نوری:
علاوه بر خواندن آیه سجدهدار، #خواندن_بقیه آن سوره نیز #حرام است.🍁
آیات عظام تبریزی، سیستانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی:
تنها خواندن آیه سجدهدار، #حرام است و خواندن بقیه سوره #حرامنیست.🍀
آیتالله وحید خراسانی:
خواندن آیه سجدهدار، #حرام است و بنابر احتیاط واجب، #خواندنبقیهسورهنیزحراماست.🍂
۲-شما حتی در دوران قاعدگی هم می تونید برای #خوندن_قرآن_وضو بگیرید.🦋
۳-درباره ی #سجدهواجبقرآن :
كافى است به سجده رود و ذكر گفتن واجب نمى باشد، امّا بهتر است ذكر بگويد و بهتر است اين ذكر را انتخاب كند:
«لا الهَ إلَّااللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا الهَ إلَّااللَّهُ ايماناً وَ تَصْديقاً لا الهَ إلَّااللَّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا مُسْتَكْبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ ❤
۶-ممنون ازهمگی💐التماس دعا
@amaneh_roman