📢سلسله نشستهای #ایران_آینده
❇️پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی برگزار میکند:
💡#سرود_مردم
(بررسی علل اقبال اجتماعی به سرود سلام فرمانده)
⏰سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱
ساعت ۱۸ الی۲۰
📌لینک نشست وبیناری
🌐https://www.skyroom.online/ch/pajooh/neshast
#سلام_فرمانده
#ایران_آینده👇🏻
🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
🆔 @Khanetolab
#یادداشت
🎼 سرودی با طعم حماسه و احساس
🔻 بچه که داشته باشی، بهترینها را برایش آرزو میکنی. دلت میخواهد هرچه فکر میکنی #عزت و #موفقیت است، یک لقمه به فرزندت برسد. تلاش میکنی که متقاعدش کنی این خوب است و آن خوب نیست. خیلی وقتها هم از اینکه بتوانی همانچه تو میفهمی را بفهمانیاش، ناامید میشوی!
🔻 تا کوچک است هی با خودت تکرار میکنی: «العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر»، و دنبال راهی هستی برای رسیدن به آن. نه فقط #دین، که #علم هم ثابت کرده بنیان و #شاکله_شخصیتی هر فرد در دوره ی کودکی یعنی تا هفت سالگی اتفاق میافتد. و این برای دلواپسی پدرانه و مادرانه کافی است تا مدام به دنبال راهی برای تضمین عاقبت بخیری فرزندشان باشند.
🔻 نماهنگ حماسی #سلام_فرمانده اولین بار حوالی ایام تحویل سال پخش شد. با آن اشک ریختم و چیزی مثل شعف توی دلم موج میزد. به سرعت اما آنچنان مقبولیتی پیدا کرد که حتی شد سرود صبحگاهی مدرسه.
🔻 هرچه فراگیرتر شد، نقدهای شکلی و محتوایی هم طبق معمول شروع شد و یکهو همه شدند کارشناس #هنر و #رسانه! صرفنظر از نقدهای درست و نادرست، آنچه میخواهم متذکر شوم این است که یکی از بهترین راههای ماندگار کردن #مفاهیم_بنیادین در کودکان، همراه کردن آن با هیجان و شور و شعف مثبت است، موضوعی که در محتوای این سرود و همخوانیهای به تبع آن، به خوبی دیده میشود. کاری که در دوران جنگ، نوای نوحههای #حماسی حاج صادق آهنگران با رزمندگان چنین میکرد. در کنار آن اضافه کنید مخاطب این موسیقی شامل دهه نودیها و سربازان هزار و چهارصدی میشود که بسیار هوشیارتر و آگاهتر از نسلهای قبل از خود در این گروه سنی هستند.
🔻 بردن نام از #علیبنمهزیار، #میرزا_کوچکخان، #آیتالله_بهجت و... ، شاید یکی از بهترین راهها برای ماندگار کردن این اسامی و اشخاص در ذهنهای کودکانه بود تا روزی که بزرگتر شدند، به دنبال شناختشان بروند و بفهمند چرا با بردن نام این بزرگواران حس رضایت شره میکند برقلب و روحشان. راستش هرچقدر هم نقد کنند من که میدانم، فرزند کوچک و کنجکاوم الان با مفاهیمی عجین و اخت شده که احتمالا به این زودیها نمیتوانستم، به تنهایی یادش بدهم.
🔻 برای دوستانی که خرده میگیرند به طوطیوار تکرار کردن بچهها باید بگویم، بیتردید معصوم(ع) بهتر از ما میداند که فرموده: عبارت لا اله الا الله را در سه سالگی به کودکان بیاموزید.
و این همان «العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر» است. نیست؟
✍️ نویسنده: سرکار خانم دهقانی
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
#روایت_آبادان 8⃣
"روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه #متروپل"
📢 روایتگر روایتهای خوب باشیم...
‼️ در میان گریه می خندم
🔰 دیشب حوالی ساعت 10 حصارهای کاری و امنیتی را درنوردیدم و به میان مردم رفتم.
حدود 200 نفر از مردم داغدار و بهتزده و پریشان دورم جمع شدند.
نزدیک دو ساعت با هم گپ زدیم.
گفتم برای عرض تسلیت از #قم آمدهام.
بهم احترام گذاشتند و خوشآمد گفتند.
🔰 اما یکییکی گلهگذاری کردند و من ایستادم و گوش دادم. گاهی بهشان حق دادم و گاهی بهشان توجه دادم. گاهی با هم گریه کردیم، و گاهی خندیدیم.
از همه چی گفتند.
یکی داد میزد و میگفت: به فاطمه زهرا من دیگه دین رو قبول ندارم.
من به شما احترام میذارم ولی دوستت ندارم، چون آخوندی.
من لبخند زدم و گفتم: اما من شما رو دوست دارم.
🔰 دیگری میگفت: چرا تو استادیوم جشن #سلام_فرمانده گرفتن.
گفتم: جشن نبوده، مداحی بوده.
گفتند: ما جشن میدونیم.
گفتم: #جشن_قهرمانی_استقلال رو چرا نمیگید؟
گفتند: اونا تسلیت گفتن.
گفتم: خب تو #سلام_فرمانده هم تسلیت گفتن.
🔰 آن دیگری میگفت: چرا #رهبر دیر تسلیت گفته؟
گفتم: از اول پیگیر بوده و دستور داده به #رئیس_جمهور برای انجام کارها ولی ابعاد قضیه دو، سه روز بعد معلوم شده، برای همین دیر شده.
🔰 یک جوان هیکلی میگفت: دیشب #سپاه زده توی گوش من چون روی موتور بودم و داشتم میاومدم اینجا.
دستم را کشیدم روی صورتش و بوسش کردم.
🔰 دیگری میگفت: زن و بچه مردم رو در حالیکه گاز اشک آور خورده بودن، نجات دادم.
گفتم: درسته. شاید نباید میزدن، ولی شما مردم خوب باید از اونایی که برای #اغتشاش از شهرهای دیگه غشون کشی کردن، جدا بشید، خودتون رسواشون کنید.
#نیروی_انتظامی برای حفظ امنیت خودتون و مغازههای اینجا و ماشین و اموال مردم اومده.
🔰 دیگری گفت: حاج آقا چرا تو اومدی بین ما، بقیه نمیان؟ ما ترسناکیم؟
همان موقع یک عده از طلبه های بومی آمدند و سرکشی کردند و رفتند.
یکی گفت: حق قدمشون رو گرفتن و رفتن.
گفتم: نه اینطور نیست، اینها جهادیاند. #امام_جمعه اهوازتون هم واقعا وسط میدونه. خودش تو آواربرداری بوده. داره کارها رو پیگیری میکنه، با مدیران، با امدادگران. دیروز عصر هم با هم رفتیم به خانواده جانباختگان سر زدیم و تسلیت گفتیم.
به همدیگر گفتند: راست میگه، اون خوبه.
🔰 یکی گفت: حاجی یه دور توی شهر بزن ببین چرا وضع شهر ما اینه، ما تو کوچه هامون چشمه فاضلاب داریم، باورت میشه؟ ما نه آب درستی داریم، نه فاضلاب درستی، نه شهر و ساخت و ساز مرتبی.
ما که همه چیز اینجا داریم، #نفت، #بندر، #منطقه آزاد، چرا باید وضعمون اینجور باشه. ما که پدرامون برای این زمین #خون دادن، #شهید دادن چرا باید اینطور باشیم.
گفتم: باید شهردار خوب انتخاب کنید. باید شورایشهر خوب انتخاب کنید. کار دست خودتونه. ما توی قم شورای خوب انتخاب کردیم، شهردار خوب آوردن، شهرو زیر و رو کرده حسابی.
گفتند: #عشیرهای، اتوبوسی، میان از فلانجا و رأی میدن و میرن.
گفتم: خب خودتون باید درستش کنید. الان جلوی همون اتوبوس رو #نیروی_انتظامی میتونه بگیره؟ نه. آشوب میشه. خودتون باید وضعیتو اصلاح کنید. بین خودتون.
🔰 یکی گفت: من وضعی ندارم، جوونم بیکاره، روغن شده دویست تومن، ما داریم له میشیم.
گفتم: منم همینطوره وضعم. دو و نیم #شهریه میگیرم و الباقی یارانه. و داره بهم فشار میاد. حالا امید داریم این دولت یه کارایی بکنه، مردم نجات پیدا کنن.
گفتم مثلا تو همین قضیه، من از امدادگرها سوال کردم، گفتن از وقتی وزیر کشور اومد و مدیریت واحد در میدان انجام داد، وضعیت آواربرداری و کشف اجساد سر و سامون گرفته و کار سرعت گرفته.
باز به هم گفتند: راست میگه، بهتر شده.
🔰 یک خانمی آمد گفت: دوستات رفتن، جا نمونی حاجی!
همه خندیدیم.
دیگر آن شور و التهاب اولیه فروکش کرده بود. مردم قدری آرام تر شده بودند.
یکی گفت بیا با هم #عکس_یادگاری بگیریم. گرفتیم.
برایم آب و شربت آوردند.
دعوتم کردند به شام، خورش بامیه، فلافل.
گفتم: شما غذاتون تُنده. به من نمیسازه.
گفتند: نه. تندش نمی کنیم برات.
گفتم: کُند شما هم برای ما تنده.
خندیدیم.
گفتند: حاجی بیا #امام_جمعه ما بشو.
خندیدم.
دیگر ساعت حوالی ۱۲ بود، مردم رفته بودند و فقط سه، چهار نفر کنارم بودند.
با آنها خداحافظی کردم و برگشتم به مسجد محل اسکان نیروهای امدادگر، مسجد قائم!
✍ نویسنده: علی اخباری
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
#یادداشت
✅ «سلام فرمانده» در دست صبا افتاد
1⃣ مطلع یکی از غزلیات حافظ است:
گر زلف پریشانت در دست صبا افتد
هرجا که دلی باشد در دام بلا افتد
ما کشتی صبر خود در بحر غم افکندیم
تا آخر از این طوفان هر تخته کجا افتد
این رباعی هم از شیخ اشراق، شهابالدین سهروردی است:
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی؟ که شنودی؟
ور باد نبودی که سر زلف ربودی
رخساره معشوق به عاشق، که نمودی؟
... و این رباعی نیز از سرودههای ابوسعید ابوالخیر است:
راه تو بههر روش که پویند خوشست
وصل تو
بههر جهت که جویند خوشست
روی تو بههر دیده که بینند نکوست
نام تو بههر زبان که گویند خوشست
2⃣ او را غایب نامیدهاند، چون «ظاهر» نیست، نه اینکه «حاضر» نباشد. «غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به او زدهاند و آنان که بر این پندارند، راه به خطا میپیمایند، آمدنش که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانش که هر صبح و شام او را میخوانند، ظهورش را از خدا میطلبند نه حضورش را. وقتی ظاهر میشود، همه انگشت حیرت به دندان میگزند و با تعجب میگویند که او را پیش از این هم دیدهاند. و راست میگویند، چرا که او در میان ماست، زیرا امام ماست و هیچ امامی نیست که در میان امت خود نباشد...
از قول حضرتش(ع) است که؛ «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأّْو اءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَعْداءُ...؛ از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمیکنیم، و اگر چنین نبود، سختیها و ناگواریها بر شما نازل میشد و دشمنان، نابودتان میکردند».
3⃣ این روزها سرود « #سلام_فرمانده » با سرعتی فراتر از تصور و با شتابی معجزهگون، نه فقط سراسر ایران اسلامی را فرا گرفته، بلکه مرزهای جغرافیایی را نیز پشت سر گذاشته و هرجا مسلمانی هست و در هر منطقهای که مسلماننشین است، دلها را به تسخیر درآورده و لبها را از ژرفای قلبها به زمزمه واداشته است. سلام فرمانده را نمیتوان در حد واندازه یک سرود معمولی به ارزیابی نشست. این سرود با لطافت آهنگین و صلابت آهنین خود به سرود ملی و پرچم فراگیر امت اسلام تبدیل شده است. متن زیبا و روحنواز آن، نماد اسلام ناب محمدی(ص) است و مرزهای اسلام ناب را از آنچه به بدعت و تحریف بر آن افزودهاند تفکیک میکند. خطابی از ژرفای دل به مراد غایب -ارواحنا له الفداء- است که «سلام فرمانده، ای قبله هر قافله! ای قافلهسالار من...»
4⃣ « سلام فرمانده » برگه #هویت_انقلاب_اسلامی و شناسنامه ملتهای مسلمان است. «عشق جانم
امام زمانم ... دنیا بدون تو معنایی نداره ... بیا جون من بیا،
بیا یارت میشم ... هوادارت میشم ... گرفتارت میشم ... سیدعلی دهه نودیهاشو فراخوانده ... عهد میبندم روزی لازمت بشم، عهد میبندم حاج قاسمت بشم ... عهد میبندم که میمونم پای کار ایننظام ... نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام میکنم ... غصه سربازو نخور، آقا سربازات
هزار و چهارصدیاند و...».
زنان، مردان، پیران و جوانان و بیشتر از همه نوجوانان و کودکان کم سن و سال با سری پرشور و قلبی سرشار از عشق به مراد غایبمان حضرت بقیهًْالله الاعظم (ارواحنا له الفداء) سرود سلام فرمانده را همخوانی میکنند. در این همخوانی همه اقشار مردم با سلیقههای اجتماعی متفاوت حضور دارند. نوبت به سلام نظامی که میرسد، قطرههای اشک در چشمها حلقه میزند. چشمهای آن کودکان ۶ یا ۷ ساله چرا اشکبار است؟!... انگار سند « نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام میکنم» را به اشک چشم تضمین میکنند و...
5⃣ امام راحلمان - رضوانالله تعالی علیه- به دگرگونی در نامعادله حاکم بر دنیای سلطه اشاره میفرمود و حضرتآقا، بارها از «#پیچ_تاریخ» خبر دادهاند. چه میدانیم؟ شاید سرود «سلام فرمانده» همان زمزمه ملکوتی است که راهیان راه امام و ملتزمان رکاب رهبر انقلاب در عبور از پیچ تاریخ
بر لب دارند. زمزمهای که از دلها برخاسته و بر دلها نشسته است.
✍ نویسنده: #حسین_شریعتمداری
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_مؤیدی
🌀 سرود #سلام_فرمانده برخواسته از فطرت ها
💠 انگیزه های نوجوانان و جوانان را الهی کنیم
🔴 کلمه «غیور جامانده» در سرود، پدر دشمن را درآورده
🔻 تمام تلاشهای فرهنگی شیطان و دشمنان این است که غیرت را بگیرد
#نوکری_و_نصرت_جمعی
#سلام_فرمانده
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
#روایت_بشاگرد 3⃣
▫️چند روزی است که از #بشاگرد آمدهایم.
▫️اما از یک جایی نوشتن برایم سخت شد. زبانم بند آمد و قلمم خشکید. آنجایی که ما میهمان خمینی شهریها بودیم و شهید آوردند.
مردم تابوت را روی شانه گرفتند و تا مقبره شهدای گمنامِ بالای کوه بالا بردند.
▫️اما من چطور میتوانستم آن لحظات را روایت کنم و احساسم را بگویم؟!
چطور میتوانستم آن جایی را که حاج علی میخواند و قلبم مثل تار میلرزید و چشمم مدام میبارید را روایت کنم؟!
چطور میتوانستم حالم را وقتی دختربچههای بشاگردی که #سلام_فرمانده میخواندند و حرارت صدایشان میخورد توی صورتم را منتقل کنم؟!
▫️یک لحظه تابوت رفت روی دست دختر خانمهای باحیا و #محجبه بشاگردی و من حتی توان اینکه عکس بگیرم را هم نداشتم.
چطور میتوانستم از حاج حسن بگویم که قبلا با او بحثم شده بود و حالا او بین جمعیت، آرام اشک میریخت و من دوستش داشتم.
سیدِ مومنی چشمهایش را بسته بود و بین جمعیت که انگار فرزندانش بودند ایستاده بود را چطور باید میگفتم؟!
▫️#شهید عند ربهم یرزقون بود و پای در باغِ دلِ ما گذاشته بود.
لایُدرَکُ و لایُوصَف بود.
حلوای تنتنانی بود...
✍ #محمد_صالحی
🌐 @talabenegasht
-----------------------
🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" و "بلــه" "روبیـکا"