eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
307 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📛 خطر ناامیدی در شرایط «اجمال» ✅ روزي كه امام انقلاب را شروع كرد با سركوب سنگين و كشتار گسترده مردم در مواجه شد و خود تبعيد گرديد. فضا به گونه‌اي شد كه تقريباً همه علما و بزرگان نيز بر اين باور شدند كه نمي‌توان انقلاب كرد و از همين رو بود كه حضرت امام در نجف نيز تحت فشار بود و ارتباط با ايشان از طرف بدنه مذهبي نيز مورد سوال قرار مي‌گرفت! در چنين شرايطي كه فضا مبهم و مجمل است و حقايق به روشني و وضوح قابل رويت نيست و قله درخشان در پس ابرهاي تيره زمانه، پنهان گشته است و خصوصا سيطره شيطاني حكومت بر تمام مناسبات جامعه سايه افكنده است، طبيعي است كه نفوس ضعيف، هر چند مومن، از ادامه راه مأيوس گردد. اگر باور نداشته باشي، خطر شرايط «اجمال» آن است كه شيطان دائماً نااميدي را در گوشَت زمزمه مي‌كند... . ✅ حتي سال 56 هم كه تحت تاثير مرگ مشكوك فرزند امام، مراسماتي در كشور ترتيب داده شد عده اي هنوز دم از لزوم مواظبت از خون مردم و عدم تحريك حكومت مي‌زدند! يك سال نگذشت كه انقلاب به پيروزي رسيد و نشانه‌‌اي شد بر وعده‌هاي امام. حالا ياران كودكستاني امام بزرگ شده بودند و جان بر كف، گوش به فرمان او داشتند. اگر باور نداشته باشي، خطر شرايط «اجمال» آن است كه شيطان دائماً نااميدي را در گوشَت زمزمه مي‌كند... . ✅ آن قدر مشكل داخلي و شورش بر سر انقلاب ريختند و خصوصاً‌ با وقوع جنگ تحميلي،‌ چنان فشارها سنگين شد كه باز همان ها كه باورشان ضعيف بود، شك كردند و زمزمه تعامل با جهان و كنار آمدن با آمريكا سر دادند. گويي كه آيات قرآن درباره قوم ناشكيب و ناسپاس بني اسرائيل در وصف آنان نازل شده بود. اگر باور نداشته باشي، خطر شرايط «اجمال» آن است كه شيطان دائماً نااميدي را در گوشَت زمزمه مي‌كند... . ✅ جنگ به پايان رسيد و فرزندان روح‌الله از آن پيروز و سربلند بيرون آمدند. امام سخن از بيداري جهان اسلام و فروپاشي شرق و غرب مي‌داد و انتظار مي‌كشيد كه فتح فلسطين نيز به بركت آغاز اين انقلاب اتفاق بيفتد. باز هم همان شكاكان ديرباور، لبخند طعنه به گوشه دهان‌شان نشست! اگر باور نداشته باشي، خطر شرايط «اجمال» آن است كه شيطان دائماً نااميدي را در گوشَت زمزمه مي‌كند... . ✅ امروز بيداري اسلامي به تحقق نشسته و خيلي از وعده‌ هاي آن مرد خدا به تحقق رسيده و اين نيست جز در پرتو صبر باورمندان به او كه خط او را چنان صبورانه ادامه دادند. حال جانشين امام سخن از تمدن اسلامي و شرايط پيچ تاريخي و تغيير اساسي در جهان مي‌زند و متاسفانه شكاكان امروز هم كم نيستند! آري اگر باور نداشته باشي، خطر شرايط «اجمال» آن است كه شيطان دائماً نااميدي را در گوشَت زمزمه مي‌كند؛ چرا كه اگر به وضع موجود بنگري، جبهه حق را تحت فشار و در حاشيه مي‌يابي حال آنكه عارف چون چشم جامع‌نگر دارد، جوانه‌هاي سبزي را كه در ميان اين گل و لاي تيره سربرآورده‌اند، مي‌بيند و در جهت تفصيل و تحقق اين اجمال گام برمي‌دارد. 💎 نگاه ملكوتي حضرت امام به عالم باعث شده بود كه ايشان، از ظاهرگرايي و اكنون‌زدگي رهايي يابد و حركت جهان را بر اساس سنن الهي تحليل كند و آينده را چنانكه وعده خدا به مجاهدان است روشن ببيند. «ألا إن نصر الله قريب» خانه طلاب جوان @khanetolab
تبیینی 🔰 شهید سازی و شهید بازی 🔺 یکی از رفتارهای این مدت اراذل و اوباش، این بوده که سعی کرده اند از «خون مظلوم» بهره ببرند. نمونه آخرش بچه مادر مرده کرد است که مقابل ماجرای علم کردند. چند نکته: 🔺اولا مظلوم نمایی از طریق مکر در جبهه مقابل انبیا هم وجود داشته، نمونه اش ماجرای کید زنان مصر در مقابل یوسف، یا قصه کشتن قبطی توسط موسی که در جامعه فرعونی شرایط را برای حضور موسی ع دشوار میکرد. انبیا در این شرایط چه میکردند؟ یکی راهبرد «السجن احب الی» است. تغییر زمین بازی به گونه ای که بر شرایط غلبه کنند نه مغلوب آن باشند. اتفاقی که به تدبیر الهی در ماجرای یوسف و برادرانش و زنان مصر رخ داد و همین طور در قصه موسی و قبطیان. امروز هم زمین بازی «» صحنه را برای ایجاد کید دشمن ایجاد میکند. راهبرد نبی و ولی الهی، راهبرد کل جبهه حق است. 🔺ثانیا یکی از اقدامات پیامبران و اولیا (پس بنابراین کل ) تلاش برای و روشن کردن امور است. یوسف تا سالها بعد ماجرای روشن کردن امر را چه در مورد کید برادران چه کید زنان مصر دنبال کرد و آن را رها نکرد. 🔺سوم دعا و درخواست و مدد خواهی جدی است یعنی چی؟ یعنی تلاش حداکثری و انتظار برای آمدن . دعا این است فقط بیان زبان نیست. قطعا مارهای خوش خط و خال و به ظاهر قدرتمند ساحران خوف آور است برای چشم‌های ظاهر بین اما آن اژدهای حقیقی که بروز و ظهور قدرت الهی است به گونه ای است که چشم همه را باز می‌کند از جمله خود ساحران. 🔺ماجرای یک نماد است برای اینکه دشمن قابلیت دارد امر مقدس را کپی کند تا منفعلمان کند. خیلی اوقات دشمن وقتی در موضع ضعف می‌افتد چنین میکند. شرایط در این وضعیت ساده نیست. امیرالمومنین ع دشواری جنگ نهروان را توضیح داده و امام ره در شهادت عارف الحسینی به دست تکفیر را دوباره معرفی می‌کند و میگوید حاضرم برای رسوایی و بر ملاشدنش جان بدهم. این رسوا شدن مشکل است و زمان می‌برد اما... 🔺نکته امید بخش این است که آنچه دشمن می‌سازد از مظلومیت، از انقلاب، از شهید، از هر چه که فکرش را بکنید، قدرتِ اثر ندارد و راحت پودر می‌شود چون حقیقت ندارد. این را آیات مسجد ضرار توضیح میدهد دقت کنید. 🔻اولا «الذین اتخذوا مسجدا ضرارا» که «لیحلفن ان اردنا الا الحسنی» یعنی بسیار جدی هم نقش بازی می‌کنند در ظاهری که می‌سازند ولی «الله یشهد انهم لکاذبون» حتما بازی‌شان خراب می‌شود و دستشان رو می‌شود و به نتیجه نمی‌رسند. مثل ماجرای سینما رکس آبادان مثل کودتایی که مرجع تقلید پشتیبانی کرد مثل هزاران مثال از این قبیل. 🔻ثانیا امر مقدس چه انقلاب، چه شهید، چه خون مظلوم، اینها همه روح دارند، می‌توانند «اسس بنیانه علی التقوی» باشند یا «أسس بنیانه علی شفاجرف هار» باشند یعنی لبه پرتگاه یعنی در وضعیت فروپاشی. این یعنی چی؟ توضیح قرآن این است «بنو ریبه فی قلوبهم» کلا در وضعیت شک و احتمال در قلوب کار را جلو می‌برند. لذا با کمی تلاش جبهه حق کل این ساختار به ظاهر مقدس رسوا می‌شود و فرو می‌ریزد و بی اثر می‌ماند. 🔺 شرطش این است اولا زمین بازی را به نفع جبهه حق کنیم و زمین بازی جبهه باطل را خراب کنیم؛ ثانیا همه تلاش خود را برای تغییر این شرایط به کار بگیریم و منتظر یکدیگر و مدیران و این و آن نمانیم؛ ثالثا امیدوار و مطمئن حرکت کنیم. ✍ نویسنده: حجت‌الاسلام 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجࣰا وقتی نصر و یاری الله یعنی نصرتی که مظهر همه اسماء و صفات الهی است، می آید و در کنار فتح و پیروزی قرار می گیرد، مردم، گروه گروه به دین خدا در می آیند. امید است نصر خدا با شهادت سید نصرالله رقم بخورد و خون او کار نیم تمام او را تکمیل کند و عالم، شاهد نابودی این غده سرطانی باشد که در این صورت، جدی ترین مانع برای فراگیر شدن دین خدا در عالم برداشته میشود. صحبت آن جوان لبنانی، پای خرابه های ضاحیه یادم نمی رود که می گفت ما قطعا پیروز میشویم، مجری پرسید حتی بدون نصر الله ، گفت او وظیفه اش را انجام داد و حالا جانشین سید حسن ما هستیم. کار نیمه تمام او به دست امت نصرالله رقم خواهد خورد ان شاءالله 🔹.............🔹............🔹 💫 به "خانه طلاب جوان" بپیوندید: 🌐 @khanetolab
با علی و سید از بشاگرد می‌آمدیم. توی راه بحث این بود که ما در اسلام پس انداز داریم یا نه. علی و سید یک‌طرف بودند. آن‌ها می‌گفتند باید اگر اضافه داری در راه خدا بدهی برود. می‌گفتند پس‌انداز خلاف توکل و حسن‌ِظن به خداست و در کل با روح شریعت سازگار نیست. البته مثالشان هم چیزی بود شبیه همین پس‌اندازها و وسایل و طلا خریدن از ابتدای تولد برای جهیزیه و این‌ها... من هم مخالفت چندانی نداشتم. اما می‌گفتم بدون پس انداز چطور می‌شود ماشین خرید، خانه خرید یا حتی این‌ها را ارتقا داد؛ یا اینکه "إعمل لِدُنیاک کأنك تَعيش أبدا". علی هم آنطرف‌َش را می‌گفت که "كأنك تموت غَدا" خیلی هم البته بحث داغی نبود. من حالا هم جمع بندی ندارم. البته قرائن و شواهد در قرآن انگار حرف سید و علی را بیشتر تایید می‌کند. همین "جاهدوا باموالهم"ها و "یجاهدون بالموالهم"ها، همین مفهوم "تکاثر" در سوره تکاثر یا "ألذی جَمعَ مالَه و عَدده" که شاید نزدیک‌تر هم باشد به همین معنای پس‌انداز؛ که خدا هم توبیخ می‌کند. ضمن آنکه قرآن در بستر اجتماعی نازل شده، و انگار این آیات ظهور بیشتری در همین معنا دارد و اینطور به ذائقه زنده قرآن بیشتر می‌آید. راستَش گفتنَش برایم سخت است اما گفته‌اند صدقه واجب را آشکار کنید [صدقه واجب مثل خمس یا زکات] حالا هم که آقا کمک به مردم و رزمندگان لبنان را فرض کرده‌، من بیست، سی تومنی را گذاشته بودم کنار. خیلی هم کار خاصی با آن نداشتم، واقعا هم هیچوقت فکر نمی‌کردم آن پول برای "من" است. اما خب گذاشته بودمش کنار برای سفر زیارتی‌‌، مشهدی، کربلایی، چیزی. برای اینکه اگر دوستی مخصوصا دوستان هم‌جبهه قرضی می‌خواستند، برای اینکه ماشین که حالا به خرج افتاده و انگار من بدهکارَش هستم که هر ماه می‌آید سراغم، برای اینکه یکی‌َم را بکنم دوتا یا یه‌قرون یه‌قرون جمع کنم تا ماشین را عوض‌ کنم یا هرچی... اما هر چه بود. اسمَش پس‌انداز بود. که ریختم به حساب مقاومت به امید اینکه شاید من هم شریک در آن گلوگه‌ای باشم که پرت می‌شود سمت سینه یک اسرائیلی‌ِ کثیف. یا پول قندی باشد روی میز موکبی کنار حرم عقیله بنی هاشم؛ که مهاجرین لبنانی با چای‌شان نوش جان کنند. احساس هم نمی‌کنم مجاهدتی کرده‌ام یا زندگی‌َم حالا به تکلُف می‌افتد. مادرِ فاطمه هم یکی از النگوهایَ‌ش را تقدیم جبهه کرد. مادرم هم همینطور... از خدا میخواهم که کم مارا در راه خودش زیاد کند... ✍محمد صالحی 🔹.............🔹............🔹 💫 به "خانه طلاب جوان" بپیوندید: 🌐 @khanetolab