❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 همیشه می گفت با کمک کردن به تواز گناهام کم می شه. گاهی که جروبحثی بینمون می شد. سکوت می کردم تا حرفاشو بزنه و عصبانیتش بخوابه... بعدش از خونه می زد بیرون و واسم پیام عاشقونه می فرستاد یا اینکه از شیرینی فروشی محل شیرینی می خرید و یه شاخه گل هم می گذاشت روش و می آورد برام...
👈 خیلی اهل شوخی بود. گاهی وقت ها جلو عمه ش منو می بوسید. مادرش می گفت: این کارا چیه! خجالت بکش. عمه ت نشسته! می گفت مگه چیه مادر من؟ باید همه بفهمن من زنمو دوست دارم.
❤️ همه ی اون چه که تو زندگیم اهمیت پیدا می کرد، وابسته به رضایت و خوشحالی مهدی بود؛ یعنی واسه من همه چیز با اون تعریف می شد. مهدی مثل یه دریا بود.
✍️ راوی همسر شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
📚 کتاب 365 خاطره برای 365 روز، ص 85
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #اربعین
📎 #امام_حسین_علیه_السلام
@khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 ولی الله توی خانه علیا مخدره صدایم می زد. هیکل درشتی داشت و من ریزه بودم.
❤️ خیلی متواضع بود تا حدی که کفش هایم را جلوی پایم جفت می کرد. می شنیدیم که به طعنه می گویند: آقا ولی الله کفشای این جوجه رو برایش جفت می کنه. آخه ظاهرش خشن به نظر می آمد. باورشان نمی شد. باور نمی کردند که چقدر اصرار داره به من کمک کنه. او بسیار حساس بود و روحیه بسیار لطیفی داشت.
🌷 راوی: همسر سردار شهید ولی الله چراغچی
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 43
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #زندگی_شهدایی
🆔@khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 وقتی به خانه برمی گشت پا به پای من در آشپزخانه کار میکرد، غذا میپخت. ظرف میشست. حتی لباسهایش را نمیگذاشت من بشویم. میگفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است، تو نمیتوانی چنگ بزنی.
❤️ بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر میگشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون میکرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست میآورد، ما را میبرد گردش.
🌷 برشی از زندگی شهید محمدرضا دستواره
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 44
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #یاران_امام_حسینی
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 هرچی درست می کردم می خورد حتی قلوه سنگ! اولین غذایی که بعد از عروسی مان درست کردم استانبولی بود. از مادرم تلفنی پرسیدم ولی شده بود سوپ.. آبش زیاد شده بود... منوچهر می خورد و به به و چه چه می کرد.
❤️ روز دوم گوشت قلقلی درست کردم... شده بود عین قلوه سنگ. تا من سفره را آماده کنم منوچهر چیده بودشان روی میز و با آنها تیله بازی می کرد قاقاه می خندید و می گفت: چشمم کور دندم نرم تا خانمی یاد بگیرن هر چه درست کنن می خوریم حتی قلوه سنگ.
🌷 به روایت همسر شهید منوچهر مدق
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 55
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
📎 #شهدا
✅ @khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید.
❤️ میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🌷 راوی مادر شهید حسن تهرانی مقدم
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 15
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
📎 #شهدا
@khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 مهريه ما يک جلد کلام الله مجيد بود و يک سکه طلا. سکه را که بعد از عقد بخشيدم . اما آن يک جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خريد و در صفحه اولش اينطور نوشت: اميد به اين است که اين کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چيز ديگر؛ که همه چيز فنا پذير است جز اين کتاب.
❤️ حالا هر چند وقت يکبار وقتی خستگی بر من غلبه می کند، اين نوشته ها را می خوانم و آرام می گيرم...
🌷 خاطره ای از سردار شهید سید محمد علی جهان آرا
📚 منبع: کتاب بانوی ماه 5 ،ص 14
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
✅@khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 برای خرید عروسی رفتیم بازار، خانواده هرکاری کردند یوسف حلقه برنداشت و گفت: طلا برای مرد حرامه و من نمی خواهم از همین حالا زندگی ام بر پایه حرام باشه...
❤️ یوسف هر وقت میوه با خوراکی و اسه منزل می خرید، می گذاشت توی یک پلاستیک سیاه، می گفت ممکن است کسی ببیند و هوس کند، ولی توان خریدن نداشته باشه...
🌷 خاطره ای از زندگی شهید یوسف گلکار؛ راوی: همسر شهید
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 78
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
📎 #شهدا
✅ @khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 زمان نامزدی، من دانش آموز بودم جمال هم دانشجو بود. اولین هدیه ای که به من داد یک جلد صحیفه سجادیه بود که در صفحه اول آن نوشته بود: امیدوارم این کتاب موجب ارتقای فکری و فرهنگ اسلامی شما باشد!
❤️ زندگی مشترک ما هم که شروع شد، ساکن خوابگاه دانشجویی شدیم و بیشتر زندگی کوتاه ما در همان یکی دواتاق کوچک خوابگاه بود.
🌷 برشی از زندگی شهید مهندس جمال ظل انوار
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 64
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
📎 #شهدا
@khanevade_Beheshti
❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 چند روز بود که شاد می دیدمش. گفتم شاید هدیه یا چیزی گیرش اومده که اینطور خوشحاله. وقتی علت رو ازش پرسیدم، گفت: تو نمی دونی پدرم به من چی گفت! حرفی بهم زده انگار دنیا رو بهم بخشیده.
❤️ بابام گفت: من از تو راضی ام . وقتی پدرم ازم راضی است، می خوای اینجوری خوشحال نباشم؟!!!
🌷 خاطره ای از زندگی طلبه شهید محمد زمان ولی پور
📚 منبع: کتاب مسافر ملکوت، صفحه 7
📎 #خانواده
📎#سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
🌸@khanevade_Beheshti
30.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #نبرد_با_شیطان
📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند #روایت_فتح با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙#شهید_آوینی : آنان با آمریكا می جنگند، اما در بیان حقیقی، با شیطان است كه نبرد می كنند. این كبر شیطان است كه در حكومتهای استكباری دنیا تمثل یافته و از همین است اگر حضرت امام، آمریكا را شیطان بزرگ می خوانند.
نماز محراب حقیقی نبرد با شیطان است و اگر ما در این جبهه پیروز شویم ریشهی استكبار خشك خواهد شد و آنگاه دولتهای استكباری كه ثمرهی همین شجرهی خبیثه هستند، خواهند پوسید. پس جبهههای ما را باید جبههی نماز خواند. ریشهی شجرهی طیبهی قیام و جهاد ما در خاك نماز است و اگر اینچنین بماند، نصرت از آن ماست.
قدرتهای استكباری كه از كبر شیطانی منشأ گرفتهاند توهم و فریبی بیش نیستند. قدرت حقیقی از فقر كامل در مقابل غنی و قادر مطلق است كه منشأ می گیرد. اینچنین است كه ارادهی انسانی ارادت می شود و دست قدرت خدایی از آستین ارادت و بندگی بندگان خوب خدا ظاهر می گردد.
اگر به چشم حقیقت بنگری، جز آنان را كه از ایمان نصیبی هست در تیرگی خواهی دید و اینچنین، «سپاه نور» برای این مردان خدا عجب نام مناسبی است.
اگر در جستوجوی امام زمان (عج) هستی، او را در میان سربازانش بجوی. از نشانههای خاص آنان این است كه همچون نور، دیگران را ظاهر می كنند و خود را نمی بینند...
🌸 یاد باد یاد مردان مرد...
#دفاع_مقدس
#روایت_فتح
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
🌸@khanevade_Beheshti
🔴آن پنج نفر...
🔹شاید این عکس رو بارها دیدیم، من هر بار اینو میبینم بغض میکنم، ۵ نفری که رفتن اونطرف پل خرمشهر تا نیروهای عراقی رو معطل کنن که مردم فرصت بیشتری برای خالی کردن شهر داشته باشن، ۵ نفری که نه اسمی ازشون میدونیم نه تصویری از چهرشون دیدیم...
🔹 خیلیا اونروزا توی این شهر جونشونو فدا کردن که هیچ نام و اثری ازشون نیست
#خرمشهر
#دفاع_مقدس
🌸@khanevade_Beheshti