eitaa logo
خانواده ی بهشتی 🌸
1.9هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
8.4هزار ویدیو
141 فایل
مسجدصاحب الزمان(اسحاق میرزا)کانون تربیتی فرهنگی المهدی مشاوره وارتباط بامدیرکانال(حاج آقا خدایی) @khodayi255 امام خامنه ای: مسجد فقط برای نماز نیست، هم مدرسه است، هم دانشگاه🌸 مطالب کانال👇 تربیت فرزند آداب زندگی همسرداری طب اسلامی درس اخلاق
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حکایتی واقعی و بسیار آموزنده : از لحظه ای که در یکی از اتاق های بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های متوجه شدم که زن یک دارد و حالش بسیار است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد شده و یک پسر که در درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. با موفقیت انجام شده بود. مرد از سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه نزد. فقط در کنار همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با دیدم که کارتی در داخل نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای عمل جراحیش ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز نداشت، اما قلب دو نفر را می‌کرد. @Madarane_Beheshti
🔴 #سکوت_مرد_را_نشکنید 💠این اشتباه خانم‌هاست که وقتی مرد #ساکت است مدام به سمت او می‌روند و با او حرف می‌زنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و #احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. 💠 البته این منافاتی با #پذیرایی و رسیدگی به همسر ندارد. فقط اجازه دهید خود از #سکوتش خارج شود. #همسرانه @khanevade_Beheshti
🔴 💠 ماشینی که است نقص آن مشخص نمی‌شود. مکانیک زمانی عیب موتور ماشین را تشخیص می‌دهد که ماشین باشد و گاه لازم است مسافت کوتاهی را سوار آن شود تا نسبت به نقص آن نظر قطعی بدهد یعنی تنها راه آن تشخیص مصداقی و موردی نقص آن است. 💠 گاهی زن و شوهرها در زندگی مشترک توقّع دارند همسرشان علّت ناراحتی و دلخوری‌شان را دهد. بله گاهی همسر به دلایلی مثل غفلت، عدم توجّه، مشغله و ... از دلیل ناراحتی شما بی‌خبر است. امّا شما نیز برای اینکه همسرتان نگرانی و حال بد شما را متوجّه شود خاموش و نباشید و مسئله را برای همسرتان مبهم نگذارید چرا که او سردرگم شده و ممکن است تصمیمی که برای تغییر حال شما می‌گیرد اوضاع را کند. 💠 توصیه می‌شود با گفتگویی بدون تنش‌ و مشخص کردن جزئی دلخوری‌تان، مسئله را خیلی با آرامش مطرح کنید. مثلاً عنوان کنید: "علّت ناراحتی من این است که جلوی برادرم به من بی‌احترامی شد." نه اینکه بصورت و مجمل بگویید: "چرا مرا درک نمی‌کنی؟" 💠 سعی کنید برای اینکه همسرتان به گلایه شما اعتنا کرده و جبهه‌گیری تند نکند ابتدا از کلّیت رفتار و صفات خوبش تمجید و کنید سپس مشکل جزئی خود را بیان کنید! مثلاً بگویید: "اخلاق‌های خوبی داری و ازت تشکّر می‌کنم ولی علّت ناراحتی‌ام فلان رفتار است." یعنی دقیقِ سبب ناراحتی خود را بدون سر و صدا و توهین بیان کنید. @khanevade_Beheshti
هدایت شده از ازدواج بهشتی🌸
❤️🍃❤️ 🔴بگو منو دوست داری.. بگو!‼️ 🔺به رستوران رفته‌اید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذرانده‌اید. حال به خانه برمی‌گردید و در کنار که مشغول تماشای تلویزیون است می‌نشینید و شروع می‌کنید به پرسیدن سوالات نظیر «چه‌قدر من رو دوست داری؟» 🔺✔️ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله را به شما بیان می‌کند اما اگر سوالات ادامه یابد، شود و شما گمان کنید به شما بی‌علاقه است یا حوصله‌تان را ندارد! 💯پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز دارد ❣️ ✨ ❣️ @Ezdevaje_Beheshti
🔴 💠 ماشینی که است نقص آن مشخص نمی‌شود. مکانیک زمانی عیب موتور ماشین را تشخیص می‌دهد که ماشین باشد و گاه لازم است مسافت کوتاهی را سوار آن شود تا نسبت به نقص آن نظر قطعی بدهد یعنی تنها راه آن تشخیص مصداقی و موردی نقص آن است. 💠 گاهی زن و شوهرها در زندگی مشترک توقّع دارند همسرشان علّت ناراحتی و دلخوری‌شان را دهد. بله گاهی همسر به دلایلی مثل غفلت، عدم توجّه، مشغله و ... از دلیل ناراحتی شما بی‌خبر است. امّا شما نیز برای اینکه همسرتان نگرانی و حال بد شما را متوجّه شود خاموش و نباشید و مسئله را برای همسرتان مبهم نگذارید چرا که او سردرگم شده و ممکن است تصمیمی که برای تغییر حال شما می‌گیرد اوضاع را کند. 💠 توصیه می‌شود با گفتگویی بدون تنش‌ و مشخص کردن جزئی دلخوری‌تان، مسئله را خیلی با آرامش مطرح کنید. مثلاً عنوان کنید: "علّت ناراحتی من این است که جلوی برادرم به من بی‌احترامی شد." نه اینکه بصورت و مجمل بگویید: "چرا مرا درک نمی‌کنی؟" 💠 سعی کنید برای اینکه همسرتان به گلایه شما اعتنا کرده و جبهه‌گیری تند نکند ابتدا از کلّیت رفتار و صفات خوبش تمجید و کنید سپس مشکل جزئی خود را بیان کنید! مثلاً بگویید: "اخلاق‌های خوبی داری و ازت تشکّر می‌کنم ولی علّت ناراحتی‌ام فلان رفتار است." یعنی دقیقِ سبب ناراحتی خود را بدون سر و صدا و توهین بیان کنید. 🍃❤️@khanevade_Beheshti
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دین ساکت و دین ناطق🔸 به هارون خبر دادند که فرزندان علی(ع) عصای پیغمبر را به ارث برده‌اند. هارون گفت: یک بخشی از این را برای تبرک و تیمن بتراشند و به ما بدهند تا در عصایمان به کار ببریم. ظاهراً منصور به امام صادق(ع) گفت که ما این را برای تبرک می‌خواهیم. حضرت دست خودش را نشان داد و گفت: «این دست من است؛ ما پارۀ تن پیامبر هستیم و تو دنبال عصای پیغمبر می‌گردی؟!» چرا عصا را آن‌قدر تجلیل می‌کنند، اما با اهل بیت(ع) که روح پیغمبر(ص) در وجودشان جاری است، بد می‌کنند؟ فرقش چیست؟ فرق در اینست که عصا است، نهی از منکر نمی‌کند، مطیع است؛ اما امام صادق(ع) حرف می‌زند، موضع‌گیری می‌کند. امامزاده‌ها که ساکت‌اند را ببینید! گاهی ظلمه برایشان دربِ طلا می‌گذاشتند، ضریحشان را نقره می‌کردند، صحن‌وسرا و حرمشان را آینه‌کاری می‌کردند. مگر این امامزادگان، جز به دست ظلمه شهید شده بودند؟ چطور وقتی که امام و امامزاده حیّ است، ظلمه شهیدش می‌کنند؛ اما وقتی که سر به خاک گذاشت، ضریحش را نقره می‌کنند؟! قوم موسی(ع) چرا هارون را رها کردند اما دست از گوساله برنداشتند؟ چون هارون امر به معروف می‌کند، نهی از منکر می‌کند. اینها از دینی که آنها را امر و نهی بکند، ناراحت‌اند؛ اما دینی که هوا و هوس‌ها را امضا کند، روی سرشان می‌گذارند. ادیان نیامدند که مردم آنها را روی سر بگذارند! ادیان برای تبرک نیامدند! ادیان آمدند که امر و نهی کنند؛ آمدند بگویند: این کار را بکن، آن کار را نکن. اینها می‌گویند: ما هرچه تبرک باشد، انجام می‌دهیم؛ اما در کار ما دخالت نکنند. 🌸@khanevade_Beheshti