eitaa logo
خانواده فـیــروزه ای🇵🇸
724 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
55 فایل
کانال خانواده فیروزه ای بستری برای آموزش سبک زندگی دینی و مهدوی خانواده ها
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠
می رود قافله ی عمر ، چه ها می ماند..؟ هر که غفلت کند از قافله جا می ماند شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است که به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد آخر ِقصه گرفتار ِبلا می ماند ❇️ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکار کنم مالم تو زندگی برکت کنه؟ ❇️ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی: «زن و شوهر مکمّل یکدیگرند، باید یکدیگر را خوب درک کنند؛ در رفتار و گفتار حرفی نزنند که خدای ناکرده به حرمت دیگری بربخورد،احترام یکدیگر را حفظ بکنند.» ۹۶/١٢/١٧ ❇️ ❇️ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 آیت الله احمدی میانجی مي‌فرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی می‌کرد. آدم فوق‌العاده‌ای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت می‌کرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب می‌کشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب می‌بیند نه از آفتابه‌ی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را می‌گردد و دلو ریسمان را پیدا می‌کند. دلو را در چاه مي‌اندازد و می‌بیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. به‌سختی دلو آب را از چاه بالا می‌کشد ولی از دستش مي‌افتد. زار زار شروع می‌کند گریه کردن. خانم دلش به حالش مي‌سوزد می‌گوید این‌که گریه ندارد من برایت آب می‌کشم. می‌گوید من برای آب گریه نمی‌کنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نمي‌دانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم. 📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجت‌الاسلام فرحزاد،‌ص ۹۲ ❇️ ❇️ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠