eitaa logo
خانواده فـیــروزه ای🇵🇸
751 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
54 فایل
کانال خانواده فیروزه ای بستری برای آموزش سبک زندگی دینی و مهدوی خانواده ها
مشاهده در ایتا
دانلود
📚حکایت خوبان 🔷 سیری در احوال بزرگان و علما 🔷 🔷نوکر سیدالشهداء یا چک یهودی مرحوم سلطان‌الواعظین (مؤلف کتاب شب‌های پیشاور) در اواخر عمر به بیمارى قلبى شدیدى مبتلا شد و نیاز به معالجه پیدا کرد. فرزند او با یکى از یهودى‌هاى متمکن تهران آشنا بود. این شخص یهودى که از طریق فرزند، پدر دانشمندش را مى‌شناخت، یک چک سفید به او مى‌دهد و مى‌گوید این را به پدرت بده و بگو به هر کجا که مى‌خواهند براى معالجه بروند. پدر در جواب مى‌گوید: من که یک عمر نوکر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام بوده‌ام، حالا بیایم و از یک یهودى براى معالجه مریضى‌ام پول بگیرم؟! براساس: سیره علما ✅ 💠@khane_firoozeie💠
توسل کنیم تا خدایی شویم مسئله روضه اباعبدالله (ع) برای آیت‌الله بهجت به حدی مهم بود که حدود ۵۰ سال هر هفته مجلس داشته‌اند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. ایشان می‌گفت: اگر من در عمرم ۵۰ سال مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) گرفته‌ام باز هم کم است؛ بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه أباعبدالله بگیرید. گریه بر سید الشهداء از همه مستحبات بالاتر است، حتی از نماز شب؛ چون نماز شب حالتی جسمی دارد ولی گریه بر سید الشهداء (ع) رقّت روحی است و عامل آن را در درون انسان به وجود آورده است. این توسلات انسان را خدایی می‌کند. به نقل از فرزند آیت‌الله بهجت در مباحثات ✅ 💠@khane_firoozeie💠
تشکیل آسان خانواده نقل است از مرحوم آیت‌الله مجتهدی: روزی علامه مجلسی (رحمه الله) بعد از اتمام تدریس، به منزل رفت. همسرش گفت دیگر وقت ازدواج دخترمان شده است. علامه سریعاً به مجلس درس برگشت؛ هنوز طلاب متفرّق نشده بودند. ایشان ایستادند و فرمودند: هر کس زن می‌خواهد، اعلام کند! ملاصالح مازندرانی(رحمه الله) دلش را به دریا زد، بلند شد و اعلام آمادگی کرد. به سادگی رفتند و عقد کردند و تمام شد. خیلی آسان و بدون تکلف. منبع: وارثون ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
✋ سبک زندگی اسلامی 🔹 خدا رحمت کند مادرم را. یکی از راه‌های تربیتی وی این بود که هرگاه از ما خلافی می‌دید، دیگر کار به ما نمی‌داد و نمی‌گذاشت در خانه کار کنیم؛ 🔹 یعنی ظرف شستن و دوخت و دوز و مانند آنها را از ما سلب می‌کرد و از این طریق کار را پیش ما ارزشمند می‌ساخت. 🔹 امروزه بسیاری از ما دقیقاً بالعکس عمل می‌کنیم؛ یعنی وقتی بچه خلافی کرد او را به کار وامی‌داریم یا اگر اذیت کرد، کار او را دو برابر می‌کنیم. 🔹 در نتیجه، چنین بچه‌ای کار را تنبیه تلقی می‌کند، در حالیکه ما بیکاری را به عنوان تنبیه تلقی می‌کردیم! ✍️ آیت الله حائری شیرازی ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
سیره رفتاری امام خمینی رحمه الله در برابر همسر در مورد حضرت امام رحمه الله از زبان فرزندبزرگوارشان چنین آمده است: مادر ما اگر سر سفره نمی نشستند، امام غذا نمی خوردند. منتظر می ماندند ولو اینکه همه سر سفره حاضر باشند و وقتی که والده مان می آمد، آقا شروع به خوردن می کردند. یکی از یاران و نزدیکان بیت امام رحمه الله در مورد کمک در منزل بیان می کند: روزی برحسب اتفاق که تعداد میهمانان منزل امام زیاد شده بود پس از صرف غذا و جمع کردن ظروف، دیدم امام به آشپزخانه آمدند. چون وقت وضو گرفتن شان نبود، پرسیدم: چرا امام به آشپزخانه آمدند؟ امام فرمودند: چون امروز ظروف زیاد است، آمدم کمک تان کنم. از زبان دختر بزرگوارشان چنین می شنویم: یادم می آید در دوران کودکی در اتاق با توپ بازی می کردم و شیشه را شکستم. امام خیلی ناراحت شدند که چرا این کار را کردم. من گفتم: خانم به ما گفتند در اتاق بازی کنید، عیبی ندارد. ایشان هیچ نگفتند وسرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند. ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
همسر ایشان درباره نوع رفتار این عالم بزرگوار با وی چنین می گوید : ((در تمام مدت شصت سالی که با ایشان زندگی کردم ، هیچ گاه با من رفتاری تند و خشونت آمیز نداشت. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام دادن کارهایش بود ، نمی گذاشت که دیگران کارهایش را انجام دهند . حتی هنگامی که تشنه می شد ، بر می خواست و به آشپزخانه می رفت و آب می آشامید و از من درخواست نمی کرد . ایشان افزون بر آنکه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود دوستی صمیمی و همکاری غم خوار برای من نیز بود ایشان همواره در کارهای منزل به من کمک می کرد و بسیاری از اوقات ، کارهای آشپزخانه همانند درست کردن غذا ، پاک کردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می دادند)) ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
🔶 سیره رفتاری علامه محمدتقی جعفری رحمه الله در برابر همسر فرزند آن فیلسوف فقید، علیرضا جعفری به خاطره ای از دوران کودکی خود اشاره و می کند می گوید: به یاد دارم روزی در منزل سوء تفاهم جزیی بین استاد و والده ام پیش آمد و عباراتی بین آنان رد و بدل شد. پس از گذشت مدت زمانی، وقتی استاد عازم رفتن به بیرون منزل بود، با نهایت فروتنی جلو آمد و دست مادرم را بوسید و عذرخواهی کرد. اساسا علامه جعفری در برخورد با همسر جایگاه علمی و اجتماعی خویش را فراموش می کرد و هیچ گاه سختی و مشکلات مربوط به کارهای خویش را با خود به خانه نمی آورد. اگر هم خسته بود، به سخنان همسرش نیکو گوش می داد و اظهارات معقول و منطقی را می پذیرفت. از کوشش های همسرش مدام در مناسبت های مقتضی قدردانی می کرد. ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
🔴 زیبائی و نظم بخاطر همسر خانه‌ی ، بسیار جالب و دیدنی بود، وسائل و لوازم منزل به طور منظم چیده شده بود، مثلا رنگ پرده‌ها خیلی ساده ولی متناسب با رنگ منزل بود. علت را از ایشان پرسیدند که چرا اینقدر مرتب و منظم است؟ ایشان فرمودند: موقعی که من کردم همسرم از خانواده و نسبتاً متمکّنی بود، و من گفتم که هستم و چیز زیادی ندارم و آنها بدین صورت قبول نمودند، ولی بعدها می‌دیدم هر وقت اقوام و خویشان همسرم به منزل ما می‌آمدند، خانه سر و سامان خوبی نداشت و باعث خجالت و شرمندگی همسرم می‌شد. لذا بخاطر به همسرم و او منزل را به این صورت درآوردم که مشاهده می کنید و این موجب رضایت او شد. زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه برای تمایل خودم به تجملات و زرق و برق دنیوی. 💠 البته خانه و فرش مربوط به یکی از اقوام آقا بود و بعضی از وسائل خانه هم توسط همسرشان که تمکنی داشته‌اند تهیه شده بود.. ✅ 💠@khanevade_firoozeie💠
کاش یکی هم ما را بیدار میکرد. ✍️یکی از شاگردان درس آیت الله بهجت میگوید: دست فروش، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجدی که درس آیت الله بهجت آنجا برگزار می‌شد! ما دورتادور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. گفتیم حالا بیدار میشود، حالا بیدار میشود... ولی بیدار نشد. با ورود آیت الله بهجت، یکی از طلبه ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ آقا ارام گفت: "نه... کاریش نداشته باشید!" بعدا گفت: "ألسنا نائمین؟... مگر ما خودمان خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند"... ✅ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠
✍️نقل است جناب شیخ رجبعلی خیاط یکی از اتاق‌های منزلش را به یک راننده تاکسی ، ماهیانه ٢٠ تومان اجاره داد. هنگامی که مستاجر صاحب دختر شد، مرحوم شیخ نامش را معصومه گذاشت. پس از گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، یک ٢ تومانی در پر قنداقش گذاشت و رو به مستأجرش گفت: آقا یدالله! حالا خرجت زیاد شده است، از این ماه به جای ٢٠ تومان، ١٨ تومان بده. 👈این داستان نمونه ی عملی ایه ی وَاستَبِقواالخَیرات می باشد در کارهای خیر خداپسندانه ی خالصانه از یکدیگر پیشی بگیرید.. ✅ با عضویت در کانال خانواده فیروزه ای ناشر خوبیها باشیم👇 💠@khanevade_firoozeie💠